جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
تشابهات و تمایزات امام خمینی و ملاصدرا
صدرالدین شیرازی و امام خمینی، هر دو در شمار برجستهترین فیلسوفان حکمت متعالیهاند؛ یکی اما مؤسس این حکمت و دیگری پیرو، مدرس و مفسر توانمند آن. این دو، وجوه اشتراک بسیاری دارند. از جمله این که هر دو در عین اشراف به برهان، دستی گشاده در عرفان و اشراق دارند و از سویی با کلام و قرآن نیز سر و سرّی داشته، با تفسیر و فقه نیز آشنایی وافری داشته و فقیهانی برجسته اند. به رغم همه این وجوه اشتراک در حوزه اندیشه و نظر و به ویژه اشراف هر دو به دانشهای مختلف، اما حوزه عمل این دو حکیم، که صدر و ذیل حکمت متعالیه در روزگار تأسیس و روزگار کنونیاند، از یکدیگر ممتاز و متمایز است. به ویژه این تمایز را میتوان در رجوع و بهرهبرداری گسترده از فقه و فقاهت، نشستن بر مصدر مرجعیت شیعیان و صدور فتوا، درافتادن با سلطنت و در نهایت تأسیس دولتی نوبنیاد به خوبی مشاهده کرد.
از این رو نخستین تمایز بارز دو حکیم متألّه، تداوم و استمرار فلسفه از یک سوی و همراهی و همرأیی با فقه و فقاهت از سوی دیگر است. امام خمینی، که آن روزها مشهور به حاج آقا روحالله بود، برخلاف صدرالدین، که تمام عمرش را صرف آموختن، نگارش و آموزش فلسفه کرد، پس از گذشت چهار دهه از حیاتش ارتباط رسمیاش را با فلسفه قطع میکند. آخرین باری که روح الله به تدریس فلسفه و به ویژه اسفار اربعه صدرالدین شیرازی پرداخت، اواخر دهه بیست شمسی بود. پس از آن، و از آغاز دهه سی، او دیگر به تدریس و نگارش آثار عرفانی و فلسفی نپرداخت. گو این که قبل از آن نیز اثر مکتوبی در فلسفه، به جز برخی آثار در اصول و اخلاق و عرفان، که در آنها برخی مباحث فلسفه را نیز مورد بحث قرار داده، از خود بر جای نگذاشته بود. بسیاری از شاگردان حاج آقا روح الله که از دهه سی به بعد در شمار شاگردان ایشان درآمدهاند به یاد ندارند که او فلسفه تدریس کند. همت اصلی ایشان در این دوران صرف تدریس فقه و اصول معمول در حوزههای علمیه شد. این کار موجب شد که ایشان به عنوان استادی برجسته و صاحب نام در فقه، زبانزد جامعه علمی گردد؛ چنان که پیش از آن در حوزه عرفان و اخلاق نیز شهره بود. مکتوبات فقهی و اصولی ایشان عمدتاً در این دوره نگارش و منتشر شده است، بیآن که در آنها اشاراتی به فلسفه و عرفان بنماید. در مقابل صدرالمتألهین شیرازی تا انتهای عمر خویش به تعلیم و تعلم و نگارش در حوزه فلسفه، افزون بر توجه به سایر حوزههای دانشی، پرداخت. تدریس حکمت توسط وی در شیراز، زادگاه وی، یکی از پر رونقترین دورههایی است که شیراز به خود دیده است. صدرالدین در عین اشراف به فقه و فقاهت تا آخر به تعلیم و تعلم در موضوع فلسفه وفادار ماند و آثار مهمی از خود برجای گذاشت و شاگردان برجستهای تربیت کرد.
آنچه امام خمینی از نخستین سالهای دهه سی پیگرفت، پیریزی بنیادی بود که توانست در دهه چهل حاج آقا روح الله را به عنوان فقیهی زبردست و توانا مورد توجه قرار دهد و زمینه ساز طرح مرجعیت عام ایشان گردد. به این ترتیب پس از سالهای چهل شمسی، امام خمینی، برخلاف صدرالدین شیرازی، در موضع مرجعیتی عمومی قرار گرفت که در آن جمع کثیری از شیعیان در داخل و خارج ایران از فتاوای فقهی وی پیروی میکردند. در همین سالها، شاگردان بسیاری، که غالباً فقه را نزد وی آموخته بودند، به دور ایشان گرد آمدند. حال آن که اگر صدرالمتألهین شیرازی میخواست به حوزه مرجعیت فقهی وارد شود، با توجه به شرایط، از چنین امکانی برخوردار نبود. البته نهاد مرجعیت در شمار نهادهایی است که در سالهای متأخر پدید آمده و در دوره شیرازی، مناصب بالای مذهبی از سوی نهاد سلطنت و شخص شاه به عالمان واگذار و منصبی حکومتی تلقی میشد. نیز تا آنجا که به یاد داریم، صدرا میانه چندان خوبی با نهاد سلطنت صفوی نداشته و با این که گفته میشود خود فرزند حاکم شیراز بود و به رغم حمایت حاکم وقت شیراز از وی، که گویا با صدرا دوستی دیرینهای هم داشته است، اما این وضعیت تغییری در نگاه وی درباره سلطنت و سلطان ایجاد نکرد و او همچنان به شاه توجهی نداشت. جالب این که برخلاف آنچه معمول بوده است و بر اساس آنچه در آثار وی میتوان یافت، او هیچ یک از آثارش را به شاهان صفوی اهدا نکرده و کوچکترین تعریف و تمجیدی از آنها به عمل نیاورده است. به هر حال در تغییر و تحولات پس از صدرا و در دوره اخیر است که نهاد مرجعیت پایهگذاری و تثبیت شد و امام خمینی به عنوان فقیهی متألّه و از اصحاب و مفسران حکمت متعالیه به این مرتبه و جایگاه دست یافت.
و در نهایت، مهمترین نقطه تمایزی که دو حکیم حکمت متعالیه را از هم جدا میکند، براندازی نظام سلطانی پهلوی به دست امام خمینی و حضور مستقیم و بلاواسطه او در صدر هیأت حاکمه و قدرت سیاسی است. کاری که صدرالمتألهین، اگر هم به فرض آرزوی آن را داشت، در عمل، رؤیایی دست نایافتنی برای او بود که هرگز به آن نائل نشد. حتی صدرالدین هیچ حرکتی نیز به سمت برخورداری از مناصب سیاسی و مقامات عمومی انجام نداده است. گو این که شرایط و اوضاع زمانه نیز برای چنین تغییرات و حرکتها و جنبشهایی - شبیه کاری که امام خمینی با آن مبادرت ورزید - آمادگی نداشته و در نتیجه اوضاع و احوال زمانه تأثیر خود را بر صدرا بر جای گذارده است. با وجود این به نظر میرسد بتوان حضور امام خمینی در صدر حکومت را متأثر از مبانی حکمت متعالیه به شمار آورد. از این رو گرچه نقطه عطف تمایز این دو حکیم در تأسیس نظم و نظام سیاسی جدید و برانداختن نظم سیاسی قدیم است، اما نباید از خاطر برد که صدرا آگاهانه و خودخواسته یا ناخودآگاه زمینه حکمتی را پایهگذاری کرد که در عمل، چهار قرن پس از وی، و توسط یکی از پیروان و شارحان حکمت متعالیه، به حیات نظم و نظام سلطانی خاتمه داده شد. آنچه که شاید در مخیّله صدرالمتألهین هم خطور نمیکرد. ملاصدرا البته با عالمان به اصطلاح ظاهربین درگیر شد و در این زمینه رسالههای مستقلی نگارش کرد اما هیچ گاه به طور مستقیم و علنی با دستگاه سلطنت به مقابله برنخاست و به دور از هیاهوی اصحاب قدرت توانست نظام فلسفی خاصی را که بعدها به حکمت متعالیه شهره شد، تأسیس کند که در نهایت بساط نظم و نظام سلطانی را بر هم چید.
به هر حال یكی از نقطه تمایزهای امام خمینی و صدرالدین نوع برخورد این دو متفكر با حکومت و حاکمان در دوره خود است. در حالی كه امام خمینی پس از آن كه از اصلاح رژیم پهلوی ناامید میشود، به قصد انقلاب به مبارزه آشکار با جکومت میپردازد و به تبعید میرود، اما هرگز به یاد نداریم که صدرا به مبارزه آشکار با حكومت وقت پرداخته باشد. البته ملاصدرا در دوره زیست خود با توجه به شرایط زمانه و مخالفتهای مختلفی كه به ویژه از سوی ظاهرگرایان با وی میشود، به تبعیدی خودخواسته میرود. این در حالی است كه هیچ تعریف و تمجیدی از حکومت و سلاطین وقت، برخلاف بسیاری از هم عصران خویش، در آثار و عملکرد وی نمیتوان یافت. شاید همه اینها خود دلالت بر مخالفت نظری و عملی با حکّام داشته باشد.
بدین ترتیب روشن میشود که چگونه با توجه به تغییر و تحول در اوضاع زمانه، تحول و تغییر گستردهای در نحوه عملِ دو حکیم حکمت متعالیه پدید آمد که در ضمن آن و در طی یک سیر تقریباً بیست و چند ساله و پس از قطع ارتباط رسمی با فلسفه توسط امام خمینی، نظمی متفاوت تأسیس شد. گرچه صدرالمتألهین و امام خمینی در تفسیر قرآن و آموزههای و حیانی، اخلاقی، کلامی، برهانی، عرفانی و حتی فقه و فقاهت اشتراکات عمدهای داشتهاند، اما رجوع و توجه گسترده امام خمینی به حوزه عمل، تأثیرات و تغییرات عمدهای در حیات سیاسی برجای نهاد. آنچه که گویا از چشمان تیزبینِ پژوهشگران نکته سنج برکنار مانده است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست