دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

چرا عمه ات را تحویل نگرفتی؟!


چرا عمه ات را تحویل نگرفتی؟!

حکیمی در خانه ای مهمان بود.
درحین مهمانی چندنفر از اقوام صاحب خانه وارد منزل او شدند. حکیم مشاهده کرد که پسر صاحب خانه، در بدو ورود مهمانان عکس العملی از خود نشان نداد و سر به زیرانداخت …

حکیمی در خانه ای مهمان بود.

درحین مهمانی چندنفر از اقوام صاحب خانه وارد منزل او شدند. حکیم مشاهده کرد که پسر صاحب خانه، در بدو ورود مهمانان عکس العملی از خود نشان نداد و سر به زیرانداخت و مهمانان را تحویل نگرفت.

مهمانانی که وارد شده بودند پس از مدتی، بدون اینکه شام بخورند خداحافظی کردند و رفتند، اما معلوم بود که از این حرکت پسر صاحب خانه ناراحت شده اند و به همین جهت زودتر از زمان موعود مهمانی را ترک کرده اند.

پس از رفتن آنها، حکیم روبه پسر صاحب خانه کرد و گفت: پسرم! شما با این مهمانان نسبتی دارید؟

پسر گفت: بله، خانواده عمه ام بودند.

حکیم اظهار داشت: پس چرا آنها را تحویل نگرفتی و حرمت مهمان را نگاه نداشتی؟

پسر گفت: از آنها بخاطر کاری که کرده اند ناراحتم.

حکیم گفت: مثلا چه کاری کرده اند؟

پسر افزود: درجایی غیبت مرا کرده اند، من هم تصمیم دارم که دیگر با آنها کاری نداشته باشم!

حکیم گفت: درست است که اگر آنها غیبت شما را کرده باشند کار بدی انجام داده اند اما مجازات یک غیبت که ترک دائمی صله رحم و ارتباط خویشاوندی و خصوصا تحقیر آنها در نزد دیگران نیست!

ضمنا پسر عزیزم، جوان خوب! هیچ می دانی که اگر بخواهی هریک از اقوام و دوستان و آشنایان را بخاطر یک گناه، کنار بگذاری پس از مدتی هیچ دوست و آشنایی برایت باقی نمی ماند! همه ما انسانها دارای نقاط ضعفی هستیم که اگر قرار شود بخاطر این نقاط ضعف اینطور که شما محاکمه می کنید محکوم شویم کسی باقی نمی ماند که از چنین محکمه ای تبرئه شود. خود شما هم که نقطه ضعف دارید از این برخورد در امان نخواهید ماند!

پسر صاحب خانه که سر به زیر انداخته بود و سخنان حکیم را می شنید سربلند کرد و گفت: شما می فرمایید که در برابر کاری که کرده اند عکس العملی نشان ندهم؟!

حکیم گفت: نه، می گویم عکس العمل شما مناسب کار آنها و در جهت اصلاح رفتار ناپسندشان باشد؛ نه در جهت تخریب روابط خانوادگی و فامیلی و قطع ارتباط.

صاحب خانه که در مجلس حاضر و شاهد گفتگوی این دو نفر بود به پسرش گفت: پدرجان! نگفتم چنین رفتاری، مناسب نیست؟!

پسر اظهار داشت: حق با شما است، من اشتباه کردم.

پدرگفت: چه فایده دارد؟

حکیم گفت: نه، خیلی خوب است که این جوان پی برده است که رفتار امروز او مناسب نبوده است. من یقین دارم که جبران می کند.

پسر گفت: بله حاج آقا، جبران می کنم.

حکیم گفت: اگر ما نمی توانیم کسی را ببخشیم، از بزرگی گناه او نیست بلکه از کوچکی روح ماست! سپس آیه ۱۲۶ نحل را تلاوت کرد:

و ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ماعوقبتم به ولئن صبرتم لهو خیرللصابرین

و هرگاه خواستید مجازات کنید، فقط به مقداری که به شما تعدی شده کیفر دهید؛ و اگر صبر کنید (و مجازات نکنید) این کار برای شکیبایان بهتر است.