جمعه, ۲۸ دی, ۱۴۰۳ / 17 January, 2025
زرد زرد اما کم عمق
«اینجا بدون من» عنوان آخرین فیلم بهرام توکلی قبل از «آسمان زرد کم عمق» است. فیلمیکه توانست هم نظر مخاطبان را به خود جلب کند، هم اینکه رضایت منتقدان را کسب کرد. همین پیش زمینه سبب شد که فیلم «آسمان زرد کم عمق» توقعات را از این فیلمساز بالا ببرد.
اما این توقع در ساخته جدید توکلی رنگ باخت، چون این کار باز دغدغههای شخصی فیلمسازش را تصویر میکند، بدون اینکه بخواهد به مخاطبانش فکر کند. فیلمی با ریتم کند و سر در گم که تنها میخواهد دلمشغولیهای یک بیمار روانی را ترسیم کند که خانواده خود را کشته است.
اینکه چرا این فیلم به گواه اکثر کسانی که در سینمای مطبوعات بودند، نتوانست رضایتمندی مخاطبان را کسب کند، مبتنی بر چند عامل است که در ابتدا به ریتم کند آن اشاره شد، اما آنچه که بیشاز همه در این فیلم نمود پیدا میکند فیلمنامه کار است که تنها سعی میکند در قالبی روانشناسانه به دغدغههای ذهنی قهرمان خود (ترانه علیدوستی) بپردازد.
در این میان فضای تاریک و غم انگیز فیلم، نقش قابل توجهی در دوری مخاطب از کار دارد، البته کارگردان سعی میکند با فلاش بکهایی که به گذشته میزند و در آن طبیعت بکر شمال را تصویر میکند تا حدودی این سیاهی را بپوشاند، اما در نهایت آنچه که بر ذهن مخاطب باقی میماند، تلخی و افسردگی مفرط کار است. اینکه چرا برخی از فیلمسازان ما به این ورطه گرفتار میآیند تا حدودی نشات گرفته از گرایش این فیلمسازان به سینمای هنری اروپا به ویژه سینمای فرانسه است که در آن آنچه در آخرین درجه اهمیت قرار دارد، مخاطب است، به نحوی که این تصور در ذهن ایجاد میشود که تنها فیلمسازش است که میفهمد و دیگر تماشاگران فیلم مجبور هستند به این درک دلبسته باشند.
درخصوص دیگر بخشهای فیلم هم میشود چند اظهار نظر داشت. ابتدا بازیگری فیلم که تا حدودی خوب از کار در آمده است به ویژه صابر ابر و در ادامه ترانه علیدوستی که هر دو از بازیگران توانمند سینما هستند، اما این برتری تنها برای دقایقی مخاطب را جذب میکند ولی در ادامه کلیت کار این توانایی به نوعی ضایع میشود.
میزانسن فیلم، کاری متوسط رو به پایین است که در آن زیباشناختی سینما لحاظ نمیشود، بلکه تنها آنچه که فیلمنامه طلب میکند را مدنظر دارد. در کنار این فاکتور موسیقی فیلم هم به طور کامل در خدمت روند کند فیلم است. در کلامیبیشتر به دور شدن تماشاگر از فیلم کمک میکند، درصورتیکه موسیقی اهرمیبرای جذابتر شدن فیلم است. نکته دیگر، اینکه این فیلم خود آگاه است که به هیچ وجه قادر نیست در گیشه موفقیتی کسب کند، پس با لجبازی تمام به سویی میرود که در آن تماشاگر هیچ جایگاهی ندارد. امری که نشان میدهد فیلمساز فراموش کرده که هدف از فیلمسازی در ابتدا ایجاد سرگرمیاست.
در انتهای کلام «آسمان زرد و کم عمق» را نباید یک فیلم سینمایی نامید، بلکه واگویههای فیلمسازی است که سینما را محلی برای تراوشات ذهنی خود فرض کرده است. فیلمسازی که میتوانست با ساخت کاری دیگر همانند «اینجا بدون من» برای خود جایگاهی مناسب در سینما کسب کند.
نویسنده : داود کنشلو
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست