دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

چه خوب که تو آمدی


چه خوب که تو آمدی

چه خوب که دیروز تو آمدی. چه مبارک روزی است روزی که پای به جهان گذاشتی. چه فرخنده است زمانی که زنی چون تو متولد شد در ایام نامردی، تا جوانمردی را معنا کند و روی همه ستمکاران را سیاه. چه نیکو که آمدی تا خون خدا تنها نماند و به عبث قربانی نشود، چرا که تو این قربانی را معنا کردی.

چه خوب که دیروز تو آمدی. چه مبارک روزی است روزی که پای به جهان گذاشتی. چه فرخنده است زمانی که زنی چون تو متولد شد در ایام نامردی، تا جوانمردی را معنا کند و روی همه ستمکاران را سیاه. چه نیکو که آمدی تا خون خدا تنها نماند و به عبث قربانی نشود، چرا که تو این قربانی را معنا کردی. هرچند تو با همه نیکی و معصومیت و برکتت پای به این جهان گذاشتی، اما این جهان زشت‌ترین و پلیدترین وجه خود را به تو نشان داد.

تو در عصر جولان بدترین ظالمان، بزرگ ترین بلایا را متحمل شدی و چون کوهی ایستادی و مردانه تر از هر مردی، در برابر مجسمه نامردی سخن گفتی و او را یاوه گو خواندی: «یزید! این جنایات بزرگ را انجام داده ای، آنگاه نشسته ای و بی آن که خود را گناهکار بدانی یا جنایات خود را بزرگ بشماری، با خود ندا سرمی دهی که ای کاش پدران من حضور داشتند و از سر شادمانی و سرور فریاد برمی آوردند و می گفتند: «ای یزید! دست مریزاد»؟...زهی بی شرمی و بی حیایی! چگونه چنین یاوه سرایی نکنی؟ تو بودی که زخم های گذشته را شکافتی».

هر آن کس که داستان راست تو را بخواند، بی گمان معترف خواهد شد که تو معلم هر آزاده شجاع در تاریخ هستی، بویژه آن هنگام که در حضور پسر معاویه، او را با کلامی فصیح، این گونه تحقیر کردی: «یزید! از این که زمین و آسمان را بر ما تنگ گرفته ای و ما را همانند اسیران کافر به این شهر و آن شهر کشانده ای، گمان کردی که ما نزد خدا خوار و پست شدیم و تو در پیشگاه او منزلت یافتی؟ با این تصور خام و باطل، باد به غبغب انداخته ای و با نگاه غرورآمیز و نخوت بار به اطراف خود می نگری، در حالی که شادمانی از این که دنیایت آباد شده و بر وفق مرادت است».

چه خوب که تو به این جهان آمدی و چه خوب که این جهان چون تو ظلم ستیزی را به خود دید و فریاد تو در کاخ بیداد یزید همیشه زنده است ای شیرزن کربلا، زینب.

ساعد عالمی