سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
در زمستانی که بهارستان نو می شود
در تنور انتخابات به جای تکاپو و تکرار شعارهای گروهها و احزاب، هیمه و هیزم اختلافات است که گر گرفته و میسوزد و هنوز کسی نمیداند نانی که از این تنور برمیآید بر سفره کدام گروه خواهد نشست و قرار است زیر دندان کدام جریان مزمزه شود. چیزی به آخرین ماه فصل زمستان نمانده تا صندلیها در بهارستان نو شود و قبای وکالت ملتی به تن موکلان دیگر پوشانده شود؛ فصل سردی است اما تا بوده چنین بوده که به گاه انتخابات لبخندها چنان دست و دلبازانه تقدیم مردم میشود که ناگهان همه چیز داغ میشود.
پس برخلاف آنچه که فراسوی مرزها انتظارش را میکشند، صندوقها که برپا شود، ناراضیترین مردم هم دلشان به قهر رضا و نمیدهد و شال و کلاه میکنند و صف میسازند و بر صدر مینشانند آمار حضورشان در انتخاباتی دیگر را. این است حکایت <پیچیده> و <ساده> مردم ایران که بیدریغ میبخشند و چهار سال به انتظار مینشینند تا ببینند منتخبانشان در مجلس نیز آیا بیدریغ میبخشند؟
وقتی پایان عمر دولتی یا مجلسی از راه میرسد، تنها مردان سیاستند که در گوشه و حاشیه، کاغذ و قلم و گاه تریبون به دست میگیرند تا پای کارنامه آنان نمره مثبت و منفی بگذارند و برای تصاحب کرسیهای آینده باز خیز بردارند. یعنی حالا که فصل خوشهچینی است، به جای آنکه دامن ملتی باز شود تا خوشههای پرباری که حاصل چهار سال تکاپوی مجلس است در خانهشان نمایان شود، تنها خوشههای خشم است که گروهها حواله یکدیگر میکنند تا برگ برندهای یابند و صندلیهای آینده را از دست ندهند. در حالی که در چنین مواقعی اصل بر آن است که میزهایی درست عین روزهای انتخابات در ستادهای مختلفی برپا شود تا فرجام شعارهایی که چهارسال گذشته در ستادهای انتخاباتی برپا بود مورد پرسش مردم قرار گیرد.
هرگز نمیتوان حضور دوباره مردم پای صندوقهای انتخابات و همچنین رای یا عدم رای آنان به موکلان پیشین را در همین راستا تلقی کرد و گفت که دیگر نیازی به بازخوانی عملکرد نمایندگان و مجلس باقی نمیماند، چهبسا که در این رهگذر عدهای یا اصلا کاندیدا نمیشوند یا با چرخش ۱۸۰ درجهای نسبت به شعارها و گفتههای پیشین خود ظاهر میشوند. بدین ترتیب نمیتوان یک بار، تمامقد در عکسهای انتخاباتی ظاهر شد و شعار آبادگری و رفع مشکلات معیشتی داد و برای این شعار رای کسب کرد و در دوره بعد تنها به دلیل آنکه نمایندگی و وکالت چنگی به دل نزد یا قادر به تحقق وعدهها نبودند راه خود جدا نمود و به مسیری دیگری رفت، بلکه باید با همان شهامت و شعف روزهای انتخابات به میدان آمد و شانه برای پذیرفتن مسوولیت آن وعدههای بر زبان رانده جلو آورد.
شاید مسوولیت انجمنها و نهادهایی مرجع در این میان بیش از احزاب و گروههای است که سهم و کرسی در قدرت دارند. بدان معنی که این انجمنها و تشکلهای مردمی میتوانند ستادهایی را برای بررسی وعدهها و شعارهای انتخاباتی گروههای شرکتکننده در کارزار انتخاباتی تشکیل دهند و فارغ از معادلات و تعلقات سیاسی از کسانی که پیش از این در قدرت بودند گزارشی نسبت به روند و فرجام وعدههای پیشین دریافت کنند و از کسانی که تازه به میدان آمدهاند نیز وعدههای قابل اجرا و منطقی را - با این پیششرط که در آینده نیز باید نسبت به روند تحقق این شعارها گزارش دهند - تا دیگر نه اصولگرایان و نه اصلاحطلبان بنای ورودشان را تنها به طرح شعارهای جدید نگذارند، بلکه پیشینه و پیش رو را یکجا به رای گذارند. یعنی هم برای گذشته و هم برای فردا، مسوولیتی را متقبل شوند تا دیگر افکار عمومی شاهد نباشد که یک روز گرانی و تورم، جوسازی و دروغ تلقی میشود و درست در روزهای انتخابات از سوی همان افراد <گرانی واقعیتی انکارناپذیر> عنوان میشود، چنانکه گویی در این خانه اشتباها باز مانده بود و غریبهای گرانی را به مثابه یک سنگ سنگین انداخته است وسط سفره ملتی و حالا همه کسانی که مسوولیت هم داشتهاند، شدهاند ناجی تا این سنگ را از سفره بردارند.
به همین دلیل است که باید ستادهایی پیش از برپایی ستادهای انتخاباتی برپا شود و مردم در برابر لبخندهای همه آنها که در فصل انتخابات مهربان میشوند بایستند و تنها طرح پرسش کنند؛ چه شد که یک روز طرح تثبیت قیمتها، عیدی مجلس هفتم به ملت تلقی میشود و روز دیگر که شکست طرح اعلام شد کسی آن را به مثابه <پس گرفتن همان عیدی از ملت> ندانست؟ چه شد که یک روز گرانی و تورم جوسازی و دروغ و جنگ روانی اعلام شد و اینک در فصل انتخابات همه همعقیده با ملتند و گرانی را باور دارند و حتی رئیس مجلس نیز تورم را واقعیتی انکارناپذیر اعلام میکند؟ چه شد کسانی که تنها رفاه و معیشت، کلیدواژه فهرست وعدههای انتخاباتیشان بود اینک خودشان همصدا با مردم برای عدم رفاه و دشواری معیشت در روزهای سخت سهمیهبندی بنزین و گرانی مسکن مینالند؟ کسانی که برای آتش گرفتن یک مدرسه در یک روستا، برگ استیضاح وزیر را یکساعته پر از امضا میکردند چه شد که برای سقوط چند هواپیما در کمتر از یک سال و سوختن خبرنگاران و فرماندهان و سربازان وطنشان، استیضاح وزیر را به مصلحت ندانستند؟ چه شد که در فصل انتخابات همه آنانی که خود مسوولیتی و منصبی دارند، نامهنگاری میکنند و مشکلات اقتصادی را باور دارند و کمبودها را میپذیرند، چنانکه گویی انگشت اتهام همه به سوی نامعلومی نشانه رفته و هیچکس نمیداند مسوولیت و وظیفه هر یک از آنان در برابر آن مقصر نهایی و ناشناس چه بوده است؟
و اما اگر قرار باشد اصلاحطلبان هم در انتخابات مجلس هشتم، بنای خود را روی آوار وعدههای به زمین مانده اصولگرایان بسازند از هماکنون همان ستادهایی که مسوولیت بررسی شعارها را عهدهدار است میتواند به ثبت شعارهای این جریان نیز برآید تا حداقل آنان که پرسشگری در عقیدهشان جرم نیست بدانند که برای پیروز شدن، ایستادن بر فراز خانه ویران رقیب کافی نیست، باید رقیب را هم در یافتن گرههای کوری که وعدههایشان محقق نشد کمک کرد تا شاید کمی از اندوه ملتی که این روزها مدام از زبان روسای مجلس، دولت و ... حتی، انتقاد به شرایط موجود را بیشتر از پیش میشنوند، کم شود تا همچنین در زمستان سرد پیش رو که پر از کرشمه اهالی سیاست برای تصاحب بهارستان است نانی که از تنور انتخاباتش بیرون میآید، نصیب سفره ملتی شود که قهر کردن در قاموساش بیگانه است.
مسیح علینژاد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست