دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

نقش دین در اخلاق


دخالت دین در اخلاق حداکثری است و نظریه مبتنی بر ارزشهای خادم و مخدوم نادرست است

بخش اعظم اخلاق از ارزش‎های خادم تشکیل می‎شود و ارزش‎های خادم همان آداب متناسب با مقام‎اند، بنابراین چگونه می‎توان انتظار داشت که دین اخلاقیات را که با تغییرات زندگی تغییر می‎کند یکجا در اختیار انسان قرار دهد؟

▪تبیین پرسش: اقلی بودن دین در اخلاقیات

از جمله مواردی که در قلمر و دین می‎بایست روشن گردد نقش دین در اخلاق است. بحث «ارتباط دین و اخلاق» یکی از مباحث مهم فلسفه دین است. ما در اینجا تنها از این زاویه مسالهٔ «ارتباط دین و اخلاق» را بررسی می‎کنیم که دین تا چه میزان به ارزش‎های اخلاق می‎پردازد و یا توان پرداختن به چه نوع ارزش‎های اخلاقی را دارد؟

برخی مدعی شده‎اند که دین تنها به ارزش‎های اخلاقی مخدوم می‎پردازد زیرا از تعیین ارزش‎های اخلاقی خادم که بطور مستمر در تحولند ناتوان است به عبارت دیگر معتقدند که اخلاقیات به دو دسته بزرگ تقسیم می‎شوند:‌ اخلاقیات مخدوم و اخلاقیات خادم و خادم بودن و مخدوم بودن را باید در نسبت با زندگی لحاظ کرد آن دسته از ارزش‎های اخلاقی که زندگی برای آنهاست ارزش‎های مخدوم نامیده می‎شوند و ارزش‎هایی که برای زندگی و یا در خدمت زندگی‌اند ارزش‎های خادم‌اند و بدنه اصلی و حجم عظیم علم اخلاق را ارزش‎های خادم تشکیل می‌دهند، ۹۹% ارزش‌های خادمند، ۱% آنها مخدوم (اگر به یک درصد برسد)

از باب نمونه راست گویی و دروغ گویی هر چند از ارزش‎های عام اخلاقی اندولی جزو ارزش‎های خادم به شمار می‎روند زیرا زندگی برای راست گفتن نیست بلکه راست گفتن برای زندگی کردن است.

به تعبیر دیگر اخلاق، برای زندگی است یعنی راه و روش زندگی را می‎آموزد و تابع و خادم زندگی است.

دین دربارهٔ ارزش‎های مخدوم سنگ تمام نهاده است ولی برای ارزش‎های خادم که در حقیقت آداب‎اند؛ نه فضایل و کاملاً به نحوهٔ زندگی ارتباط دارند،‌ نه اخلاق یعنی ادب مقام، ادب جنگ،‌ ادب خلوت و تحول اینها به معنای نسبیت نیست زیرا اینها مقتضای مقام‎اند همانند طفلی که بزرگ شود و جامه‎اش را عوض کند. در نتیجه با توجه به غالب بودن ارزش‌های خادم، اخلاق یعنی آداب و چون آداب به نحوهٔ زندگی ارتباط دارند دائم در تحول خواهند بود و این تحول به معنای نسبیت اخلاق نخواهد بود.

استثناءات اخلاقی هم گواه همین امرند که اخلاق یعنی آداب و آداب به نحوهٔ زندگی ارتباط دارد اصولاً اخلاقیون به ما گفته‎اند «هرمقامی ادبی دارد» یعنی اخلاق عبارت است از ادب متناسب با هر مقام گاهی جنگ می‎کنیم و گاهی صلح همه اخلاقیون گفته‎اند در بعضی مواقع دروغ گفتن رواست چون مقام عوض می‎شود ادب مربوط به آن هم عوض خواهد شد و این به هیچ وجه به معنای نسبی شدن نیست مانند اینکه در حرب خدعه رواست بر خلاف مقام دوستی نسبیت اخلاقی وقتی است که شما نسبیت را در ارزش‎های مخدوم ببرید.

حال که ارزش‎های خادم،‌ آداب مقام‎اند پس هر تحولی در زندگی رخ دهد در قلمرو اخلاقیات (یعنی ارزش‎های خادم زندگی) هم تحول پدید می‌آید از طرفی تحولات عمدهٔ زندگی، ارتباط مستقیمی با تحول شناخت ما نسبت به زندگی و انسان دارد خلاصه آنکه علوم انسانی آئینه معشیت جدیدند،‌ هم مولد آن و چون دین نسبت به علوم انسانی بیان اقلی دارد لذا بیانش نسبت به زندگی و آداب اخلاق آن هم اقلی خواهد بود. ]سروش،‌ عبدالکریم،‌ کیان،‌ ش ۴۱، «دین اقلی و اکثری، صص ۶ – ۵.[

به هر حال خلاصه پرسش این است که چون دین به ارزش‎های خادم که آداب مقام‎اند و دائم به تحولات زندگی متحولند و حجم عظیم اخلاق را تشکیل می‎دهند نمی‎تواند بپردازد از اینرو دین در عرصه اخلاقیات اقلی است و نمی‎تواند بطور یکجا در اختیار انسان قرار دهد.

پاسخ: الف: نقد اقلی بودن دین در اخلاقیات

پس از تبیین شبهه لازم است جهت پاسخ به نکات ذیل توجه شود:

▪نکته اول: تبیین مفهوم اخلاق

پیش از پرداختن به قلمرو دین در عرصهٔ اخلاقیات لازم است مفهوم اخلاق تبیین شود اخلاق کاربردهای متعددی دارد گاهی مراد از آن جمع خلق است. ]اصفهانی، راغب،‌ معجم مفردات الفاظ القرآن ذیل واژه خلق. [ خُلْق یا خُلُق به معنای صفتی است که در نفس انسان به صورت ملکه درآمده است و ملکه به صفتی اطلاق می‎شود که در روح و جان انسان چنان راسخ شده است که افعال و رفتار مناسب با آن صفت، خود بخود و بدون تأمل از انسان صادر می‎شود ملکه ممکن است پسندیده یا ناپسند باشد در اینصورت خلق مثبت، فضیلت نامیده می‎شود و خلق منفی را رذیلت گوئیم و اخلاق جمع خلق‎های پسندیده و ناپسند است ]نراقی، محمدمهدی، جامع السعادات،‌ج۱، ص ۲۲. قم ، اسماعلیات، بی‎تا.[ البته گاهی مراد از اخلاق صرفاً حالات با ملکات خوب و پسندیده است. مثل اینکه می‎گوئیم: دروغ گفتن ضد اخلاق است. ]غرویان،‌ محسن،‌ فلسفه اخلاق از دیدگاه اسلام، ص ۱۲، موسسه فرهنگی یمین ،‌۱۳۷۷، چ اول.[ گاهی مراد علم اخلاق است در تعریف علم اخلاق گفته شده است: علم اخلاق، علمی است که صفات نفسانی خوب و بد و اعمال و رفتار اختیاری متناسب با آنها را معرفی می‎کند و شیوهٔ تحصیل صفات نفسانی خوب و انجام اعمال پسندیده و دوری از صفات نفسانی بدو اعمال ناپسند را نشان می‎دهد. ]طوسی،‌ خواجه نصیرالدین،‌ اخلاق ناصری، ص ۴۸، شیراز،‌ انتشارات علمیه اسلامیه، بی‎تا. [ ژکس می‎نویسد «علم اخلاق عبارتست از تحقیق در رفتار آدمی بدان گونه که باید باشد» ]فلسفه اخلاق،‌ سید محمد رضا مدرسی، ص ۹،[ گاهی نیز به تمامی مباحث اخلاقی اطلاق می‎شود. ]مبانی فلسفه اخلاق، برت ال. همولمز،‌ ترجمه مسعود علیا، ص ۲۱،‌ انتشارات قنفوس، ۱۳۸۲،‌ چ اول ، تهران. [


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.