شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
مجله ویستا

میوه ای نه چندان خوش طعم برای سینمای ایران


میوه ای نه چندان خوش طعم برای سینمای ایران

پرتقال خونی در مقیاس سینمای الوند در سالیان اخیر به ویژه با توجه به فیلم هایی چون رستگاری در هشت و بیست دقیقه و تله، فیلم روپاتری به نظر می رسد اما برای کارگردانی که آثاری مانند …

پرتقال خونی در مقیاس سینمای الوند در سالیان اخیر به ویژه با توجه به فیلم هایی چون رستگاری در هشت و بیست دقیقه و تله، فیلم روپاتری به نظر می رسد اما برای کارگردانی که آثاری مانند یکبار برای همیشه، چهره، دست های آلوده و مزاحم را در کارنامه دارد یک نقطه رکود به شمار میآید. الوند در این اثر خود با بهره گیری از آزموده های پیشینش در سینمای اجتماعی و ترکیب آنها در قالب فیلم پرتقال خونی سعی داشته تا درامی عاشقانه را با رعایت اصل غافلگیری و بازی هوشمندانه با ذهن مخاطب به سامان رساند که البته در این راه تا حدودی ناموفق است. فلسفه ای که پشت فلاش فورواردها نهفته است شاید برای بخشی از مخاطبان فیلم نامکشوف باشد و نوع نگاه شکاکانه مادر ترمه به والا در بستر فیلم به خوبی جا نیفتاده است.

ارتباطات انسانی فیلم گاه در همان سطح باقی می ماند و مقوله عشق ورزی از روی عقل یا احساس در قالب تردیدهای ترمه جلوه مناسبی نیافته است. از وجه دیگر، شخصیت های فیلم در یک سه ضلعی ارتباطی چندان همگرا به نظر نمی رسند و بازی های نه چندان عمیق در این ضعف ارتباط گیری مخاطب با آدم های فیلم نقش اساسی را داشته است. نیوشا ضیغمی همچون دیگر نقشآفرینی های خود یک بازی یکنواخت را اجرا کرده است و ایفاگر کاراکتری است که در یک دوراهی عاشقانه گیر کرده و در بند تردید و شک است. به واقع این بازیگر بدون کوچکترین تلاشی برای عمق بخشیدن بر نقش ترمه در هسته ارتباطی درام، آن را در حد یک تیپ محدود ساخته که همین مساله امکان دارد مخاطب را دچار نوعی زدگی از نقش کند. بازی کنترل شده حامد بهداد نیز اگرچه نشان از نوعی نظارت و هدایت موثر از سوی سیروس الوند دارد اما به دلیل کاستی های شخصیت پردازی و حس دو گانه نقش سیاوش از یک مزدور تا عاشقی دل خسته، این تصویر تا حدودی متفاوت از بازیگر جوان به چشم نمیآید. پرتقال خونی می توانست اثری ماندگارتر باشد اگر در ایجاد موازنه میان بازی ها با دقت بیشتری عمل می کرد و عمق شخصیت ها را به مخاطبان می نمایاند.

نویسنده : نیما بهدادی مهر