شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

فیلمی که خوابش می آید


فیلمی که خوابش می آید

رضا عطاران و جایگاهش در طنز کشور نیازی به تعریف ندارد, مردی که طنزهایی ملموس و واقعی می نویسد, کارگردانی می کند, حتی وقتی وارد عرصه بازی می شود بازهم صمیمی و مردمی است, گویی بازی نمی کند, فیلم نمی سازد, فیلم نامه نمی نویسد و تنها به انعکاسی از آن چه در جامعه دارد می پردازد, اما به شکلی هوشمندانه و منحصر به فرد, برای همین تا امروز کمتر کسی توانسته جنس کار او را تکرار کند

رضا عطاران و جایگاهش در طنز کشور نیازی به تعریف ندارد، مردی که طنزهایی ملموس و واقعی می‌نویسد، کارگردانی می‌کند، حتی وقتی وارد عرصه بازی می‌شود بازهم صمیمی و مردمی است، گویی بازی نمی‌کند، فیلم نمی‌سازد، فیلم‌نامه نمی‌نویسد و تنها به انعکاسی از آن‌چه در جامعه دارد می‌پردازد، اما به شکلی هوشمندانه و منحصر به فرد، برای همین تا امروز کمتر کسی توانسته جنس کار او را تکرار کند. اما همین هنرمند وقتی با وجود موفقیت در عرصه سریال‌سازی، به فیلم‌سازی در سینما روی نیاورد؛ این ذهنیت را تقویت کرد که صبر کرده و می‌خواهد اولین کارش در این عرصه، بسیار متفاوت‌تر از سریال‌های خودش و دیگر طنزهای امروزی باشد و به یک اتفاق مهم برای سینمای کشور تبدیل شود.

اما این روزها که اولین فیلم سینمایی عطاران از راه رسیده، به خاطر همین نکاتی که ذکر شد و دلایلی دیگر، مثل حضور اکبر عبدی در نقشی متفاوت و حاشیه‌هایی مثل آن‌چه برای مریلا زارعی حین فیلمبرداری اتفاق افتاد، حضور خداداد عزیزی در فیلم و این اواخر شنیدن خبر سانسور اثر او به نسبت آن‌چه در جشنواره اکران شده و... انگیزه‌ها برای تماشای «خوابم می‌آد» زیاد شد و از قرار فیلم هم در شروع حکایت از اتفاق جدیدی در سینمای ایران داشت.

از طرفی وقتی اسم چندین و چند فیلمنامه‌نویس شاخص از جمله سعید نعمت ا... به عنوان عواملی که از ایده اولیه تا بازنویسی چندین و چندباره متن نقش داشتند در ابتدای تیتراژ گذر کرد، امیدوار شدیم فیلم مشکل بسیاری از آثار دیگر را، یعنی نداشتن یک داستان خوب را مرتفع کرده باشد و اثر چیزی فراتر از چند شوخی تلویزیونی باشد. باید اذعان داشت تمامیت اثر با طنزهایی که تا به حال دیده‌اید فرق دارد، هم به خاطر خلاقیت‌های به ظاهر ساده‌ای که مخاطب را جذب می‌کند، هم به خاطر پایان‌بندی عجیبی که تمام طراوت تماشای اثر را به راحتی از بین می‌برد و... نکته عجیب ماجرا درباره این متفاوت بودن این است که در سینمای ما، صاحبان آثار برای خوشایند مخاطب به او باج می‌دهند و حتی پایانی گل و بلبلی برای اثر تدارک می‌بینند، پایان‌بندی خوابم می‌آد باعث می‌شود سگرمه‌های تماشاچی درهم برود و آرزو کند ای کاش فیلم ۱۵ دقیقه قبل تمام می‌شد یا خودش به عنوان تماشاگر در دقایق پایانی، خوابش می‌برد و با همان تصور خوب از فیلم سالن را ترک می‌کرد. فیلم پر است از شخصیت‌ها و موقعیت‌های بلاتکلیفی که برای مخاطب قابل درک نیست، از جمله شخصیت مریلا زارعی که معلوم نیست ابلهی است که ابتکارات عاقلانه دارد یا عاقلی است که خود را به ابلهی زده تا بتواند از شخصیت اصلی داستان سوءاستفاده کند؟ حضور خداداد عزیزی با آن همه مانوری هم که روی آن شد کارکردی در فیلم نداشت و از قرار معلوم فیلمنامه از همان بخشی که تصور می‌شد نقطه قوتش باشد یعنی تعدد ایده پردازان و فیلمنامه نویسان لطمه دید؛ چرا که هویت و امضای مشخصی پای شوخی‌های ناهمگن اثر نیست.

البته فیلم لحظات جالبی هم دارد که خاطره‌های شیرین دهه ۶۰ را برای شما تداعی می‌کند. بازی اکبر عبدی هم شیرین است و چه بسا اگر این بازی شیرین و چنین آشنازدایی نبود فیلم با این استقبال مواجه نمی‌شد. با همه این اوصاف هر چند اولین اثر سینمایی عطاران، در جایگاه کارگردان انتظارات را به طور کامل برآورده نکرد اما در بین آثاری که به شعور مخاطب احترام نمی‌گذارند و در بهترین حالت چیزی فراتر از کپی‌های امروزی از فیلم‌های هالیوودی یا قبل از انقلاب نیستند؛ به خصوص برای سینمای ما در سال ۹۱ که تا این جای کار اصلا اوضاع خوبی ندارد اتفاق خوبی است.

نویسنده: سید مصطفی صابری



همچنین مشاهده کنید