جمعه, ۲۸ دی, ۱۴۰۳ / 17 January, 2025
غریبی درد بی درمان, غریبی
این روزها خیلیها دانشگاه قبول شده و با کلی ذوق و شوق پا توی دانشگاه گذاشتهاند و با افتخار میگویند که ما خانم یا آقای دانشجو هستیم. این وسط طعم دانشجو شدن برای عده کمی تلخ است. کسانی که برای رفتن به دانشگاه و مدرک کارشناسی یا ارشد گرفتنشان مجبور شدهاند از خانه و خانواده دل بکنند و راهی یک شهر دیگر شوند. این افراد معمولا در کنار احساس شادی، احساس دلتنگی و غربت خاصی به سراغشان میآید و حتی اگر کمی بیجنبه بازی از خودشان در بیاورند، گرفتار حالتی میشوند به نام HOME SICK، این حالت اگر شدید شود ممکن است کار دستشان بدهد.
● روزگاری در غربت
شاید خیلیها فکر میکنند که دیگر بزرگ شدهاند و به همین خاطر دلشان نه تنگ میشود و نه میگیرد! برای همین خیلی سرخوشانه بار و بندیلشان را میبندند و راهی شهر دیگری میشوند تا ادامه تحصیل دهند. اما همین که پای مبارکشان به شهر جدید باز میشود انگار همه غم و غصههای عالم یکهو میریزد توی قلب و دلشان و چنان احساس تنهایی و غربت میکنند که دوست دارند هر چه زودتر به شهر خودشان برگردند. به این حالت که شاید برای بعضی دانشجویان آشنا باشد، روانشناسان نام home sick یا بیماری خانه را گذاشتهاند. بیماریای که همان حالت دلتنگی و غم غربت و غریبی است. افرادی که دچار چنین حالتی میشوند معمولا دلتنگی، تنهایی، غمگینی و اضطراب را هم تجربه میکنند. روانشناسان این حالت را برای همه کسانی که از مکانی به مکان دیگر مهاجرت میکنند طبیعی میدانند! آنها معتقدند این حالت غربت و تنهایی به سن و سال افراد ربطی ندارد و بیشتر از همه، به میزان رشد شخصیتیشان بستگی دارد، برای همین در عدهای بیشتر و در عدهای کمتر است. مثلا افرادی که به آدمها و محیط اطرافشان وابستگی شدید دارند و خیلی کم پیش آمده که از نزدیکانشان دور شوند یا در دوران کودکی تجربه تلخی از دوری والدین در ذهنشان باقی مانده است معمولا بیشتر گرفتار چنین حالتی میشوند. اما در عوض افرادی هم هستند که به راحتی میتوانند با محیط و آدمهای جدید خودشان را وفق دهند و کلا عاشق تجربههای جدید هستند. شخصیت این افراد طوری رشد کرده است که خیلی وابسته به افراد یا محیط خاصی نیستند و دوری و تنهایی نمیتواند احساسات آنها را تحت تاثیر قرار دهد به همین دلیل گرفتار این بیماری نمیشوند.
● چگونه دلمان را باز کنیم؟!
اگر شما هم دچار این غم غربت شدهاید و الان مثل یک عاشق دلشکسته، زانوی غم بغل گرفتهاید خیلی نگران نباشید چون کارشناسان میگویند این حالت به مرور زمان و با آشنا شدن شما با محیط جدید از بین میرود و شما دوباره مثل روز اول میشوید. اما برای اینکه به خودتان کمک کنید و هی غصه نخورید، میتوانید پیشنهادات ما را جدی بگیرید:
● همراه داشتن وسایل نوستالژیک
ناآشنایی و محیط ناشناخته بیشتر از همه میتواند غم غربت و تنهایی را در شما ایجاد کند. بنابراین پیشنهاد اول ما این است که محیط را کمی برای خودتان آرامشدهنده و آشنا کنید. یعنی سعی کنید یکسری از وسایلی که برایتان نوستالژیی دارد را بیاورید توی خوابگاه یاچیدمان اتاقتان را مثل اتاق خانهتان تغییر دهید. وسایلی که از آنها خاطرات خوبی دارید و اتفاقهای خوب را به یاد شما میآورد مثل یک تابلیایک گلدان یا حتی یک کتاب میتواند غربت شما را کم و روح تان را شاد کند، همراه داشته باشید. فراموش نکنید منظور ما تعداد کمیاز وسایل است و قرار نیست شما کل اتاقتان را بار بزنید و بیاورید خوابگاه! متوجه هستید که نه جا دارد نه امکانش هست.
● صحبت کنید و دق نکنید
وقتی دل آدم میگیرد و غربت و تنهایی فشار میآورد بهترین درمان، حرف زدن و خالی کردن خودمان است. برای اینکه بتوانید کمیاز بار این فشار روانی کم کنید با یک نفر حرف بزنید. لطفا آن یک نفر نه مادرتان باشد نه هم اتاقیتان! چون هر دوی اینها حال و روزشان مثل خودتان است. پس بگردید دنبال یک آدمیکه تا به حال شرایط شما را تجربه کرده است یا آنقدر سرش میشود که به حرفهایتان گوش دهد تا شما دق مرگ نشوید! سکوت و در فکر فرو رفتن راه حل خوبی برای درمان نیست. میتوانید به دوستی زنگ بزنید که قبلا شرایطش مثل شما بوده است و حالا میتواند کمکتان کند. اصرار نکنید مادر گزینه خوبی برای حرف زدن نیست چون بیشتر شما را دچار دلتنگی میکند.
● به کارهای هیجانانگیز فکر کنید
به جان خودمان در شهر جدید هم میتوانید سینما بروید، خرید کنید، تفریح بروید و خلاصه شادی کنید. اینکه بنشینید توی اتاق و زل بزنید به پنجره اتاق و هی آه بکشید یا دایم آبغوره بگیرید چیزی را درست نمیکند و بیشتر شما را در تنهایی فرو میبرد اما اگر راه بفتید توی شهر و آدمها و مکانهای جدید را بشناسید، به کم کردن غربت و تنهاییتان کمک زیادی کردهاید. فقط بیجنبه بازی در نیاورید که به جای درس خواندن توی شهر ولو باشید.
● به خودتان کمک کنید
دلتنگی شما خود به خود حل نمیشود برای رفع آن باید خودتان دست به کار شوید. چون تداوم و طولانی شدن این غربت و تنهایی باعث سردرد، خستگی، بی انگیزگی، افسردگی و انواع بیمارهای جسمی و روحی میشود و ممکن است کار دست شما دهد. بنابراین اول از همه به هدفهای این مهاجرت فکر کنید. اینکه چرا به این شهر جدید آمدهاید و بعد به نتیجه این درس خواندن فکر کنید. اینکه در پایان این دوره تحصیلی مدرک میگیرید و برای خودتان کسی میشوید، به شما انگیزه و روحیه زندگی میدهد. تلاش کنید تا در مدت تحصیل، آدم شاد و سرزندهای باشید چون در غیر این صورت از درس خواندن هم خواهید افتاد.
نویسنده: وجیهه محمدپور مقدم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست