چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
در قفس هیچ کس کرکس نیست
چرا در قفس هیچكس كركس نیست. شاید نتوان براین سئوال كه یكی از مصرعهای شعر «صدای پای آب» سهراب سپهری است جواب داد ولی میتوان با درك آن به فكر موجودات زیبایی افتاد كه به خاطر دل ما گاهی از قفس آزاد میشود و گاهی سالیان سال در قفس گرفتار و اسیر میشوند.
در خیابانهای تهران راههای پول درآوردن فراوانند. این راهها بعضی اوقات بسیار متنوع و جالب هستند اما بعضی وقتها آدم میماند چه اسمی را برای این جور كسب درآمدها بیاورد. توضیح میدهم، نظر شما در مورد مردی كه تعدادی پرنده را در قفس گذاشته و از مردم میخواهد نیت كنند وبا پرداخت ۵۰۰ تومان پرندهای را از قفس آزاد كنند چیست؟
به نظر میرسد این موضوع بیشتر شبیه پرداخت حق آزادی است ما میخواهیم با پرداخت مبلغی پرندهای را آزاد كنیم كه مجدد گرفتار میشود البته با اثبات این فرضیه كه این پرندهها جلد هستند و بعد از آزادی باز هم به جایگاه اولیه خود باز میگردند و هر پرندهای بارها آزاد میشود ودوباره اسیر میشود.بهتر است برای این پرندهها خوشحال باشیم زیرا آنها برای مدتی كوتاه هم كه شده طعم آزادی را چشیدهاند. آن پرندهای كه در قفس زاده میشود ودر قفس هم میمیرد هرگز آزاد نبوده است و هرگز معنی آن را درك نكرده است.این درحالی است كه اودر قفس بسیار راحت است و در نهایت امنیت و اطمینان به حیات خود ادامه میدهد. هیچچیز جان او را تهدید نمیكند و دانه و آب هم برایش فراهم است آیا او این احساس امنیت را با آزادی عوض میكند؟ آیا فقط نمیخواهد با خیالی آسوده آواز سر دهد ودل همگان را شاد كند؟
بهتر است هرچه زودتر به روال همیشه از قید مقدمه خلاص شویم و به اصل مطلب بپردازیم. امروز شما را با خود به مغازه پرنده فروشی میبریم شاید نتوانیم صدای زیبای پرندگان را به گوش شما برسانیم ولی همه چیز را برایتان بازگو میكنیم.
از در مغازه كه وارد میشوم یك ترازوی دیجیتالی رومیزی نظر من را جلب میكند، با خود میگویم این به چه كاری میآید مگر پرندهها را وزن میكنند با چرخش چشم به جواب سئوال میرسم و ظرفهای بزرگ پر از دانه و تخمه به من یادآور میشوند غذای پرندهها و فروش آنها نیاز به وزنه دارد. مرد فروشنده جلو میآید مجبورم بلندتر از حدمعمول صحبت كنم تا صدای مرا در لابهلای آواز پرندگان بشنود. او مرد جوانی است كه به دلیل علاقه شدید به شغل پدری روی آورده است و حدود چهار یا پنج سال است كه با پرندگان سر میكند او ترجیح میدهد كارش را انجام دهدوبه تمیز كردن قفس پرندگان ادامه میدهد و در عین حال با من صحبت كند و میگوید شغل آنها رونق گذشته را ندارد چون وضع اقتصادی مردم بد است و گفته خود را اینگونه توجیه میكند كه مردم وقتی نیازهای اولیه و ضروری زندگیشان برطرف شود به سراغ اینجور كارها میآیند و در غیر این صورت كسی به دنبال كارهای دلی و عشقی نمیرود. او معتقد است علاقه به پرنده سن و سال و جنسیت نمیشناسد بلكه همه كس میتواند پرنده را دوست داشته باشد و یا از آن متنفر باشد.
او به صدای پرندهها عادت كرده وهیچ احساسی نسبت به این صداها ندارد و میگوید این پرندهها هیچ آزاری ندارند و حتی بیماری مشتركی بین آدمها و پرندهها وجود ندارد و فقط گاهی حساسیت به پرندگان آدمها را اذیت میكند و میتوان بدون هیچگونه تردید، شك و ترس دراین محیط كار كرد و لذت برد و به درآمد آن فكر نكرد اضافه میكند كه بعضی از بیماریهای پرندهها را میداند و خودش آنها رادرمان میكند و بقیه موارد را برای بهبود به نزد دامپزشك میبرد. بازار پرنده فروشها در خیابان مولوی را بورس میداند و آنها را عمده فروش مینامد درحالی كه خودش را تك فروش میداند. پرنده فروشها زیر نظر اتحادیه مرغ و ماهی تهران فعالیت میكنند و عملا این اتحادیه هیچ كاری برای آنها انجام نمیدهد این اتحادیه در خیابان مطهری قرار دارد وآنها هر وقت نامهای بخواهند كه بتوانند با آن رسمیت پیدا كنند به این اتحادیه مراجعه میكنند.
او ما را از قیمت پرندهها آگاه میسازد و میگوید پرنده از ۲ هزار تومان داریم تا ۵۰۰ هزار تومان، ۵۰۰ هزار تومان مرز است یعنی از این قیمت به بعد پرندهها سخنگو میشوند و هرچه بیشتر سخن بگویند قیمت آنها بالا میرود. البته این قیمتها بدون محاسبه قیمت قفس است هیچ پرندهای را با قفس نمیفروشند بلكه باید قیمت قفس را جداگانه پرداخت.با این سئوال او و پرندههایش را ترك میكنم فكر نمیكنم او بتواند به سئوال من پاسخی بدهد بنابراین باید خودم جوابی برای این سئوال پیدا كنم. زمانی كه انسان افراد زیادی را میشناسد كه میتواند با آنها صحبت كند و سخن آنها را بشنود چرا باید با پرداخت مبلغ زیادی پرندهای را در قفس خریداری كند كه تنها ویژگیاش سخنگو بودن است و تنها آرزویش آزادییعنی سرخوردگی از آدمهای رها و بی پروا او را به سوی پرندهای زیبا در قفس میكشاند.شاید من هم مثل سهراب به جوابی نرسم با این تفاوت كه سهراب پیشنهاد میكند و میگوید چشمها را باید شست و جور دیگر باید دید و من ...
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست