جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
زندگی را برای کودک بازی کنید
بازی جزیی تفکیک ناپذیر از زندگی کودکان است. کودکان بیش از هر امر دیگر وقت خود را به بازی اختصاص میدهند. البته بازی مختص کودکان نیست، بلکه بازی در تمام طول زندگی انسان مشاهده میشود اما نوع بازی و مدت زمانی که افراد در سنین مختلف به آن اختصاص میدهند، متفاوت است.
با اینکه بازی به عنوان بخش پدیرفته شدهای از زندگی کودک، از اهمیت ویژهای برخوردار است اغلب مردم کمتر به نقش آن پی بردهاند. مردم غالبا به بازی به عنوان عامل وقت گذرانی نگاه میکنند و این نگرش در مورد کودکانی که مشغول تحصیل هستند به وضوح قابل مشاهده است.
اغلب شنیدهایم که والدین این گروه از کودکان آنان را از بازی منع میکنند و این جمله معروف را که «برو درسهایت را بخوان، بازی بس است» به کار میبرند. والدین کمتر به این نکته توجه دارند که کم بازی کردن کودک را از بسیاری موفقیتهای یادگیری محروم میکند؛ زیرا بازی مؤثرترین و پرمعناترین راه یادگیری برای کودک است و جبران آن از طریق دیگر امکان پذیر نیست.
با توجه به اهمیت بازی در رشد کودک ما در این مقاله به بحث و تفسیر بازی در فرایند رشد کودک خواهیم پرداخت.
● اهمیت و ضرورت بازی برای کودکان
مهمترین مشغولیت کودک در زندگی بازی است. کودک در جریان بازی و در یک زمان، پرورش فکری، عاطفی جسمی و اجتماعی مییابد و آنچه او از طریق بازی بهدست میآورد به طور مثبت کسب میکند زیرا اساس آن تجربه است؛ این تجربهای است که از طریق عضلات و حواس خود کودک، به دست آمده است.
بازی یکی از مهمترین موضوعات تربیتی است که بسیار مورد توجه روان شناسان و علمای تعلیم و تربیت قرار گرفته است با آنکه از زمان (میشل متنی) فیلسوف و مربی بزرگ فرانسه در دوره رنسانس مورد توجه خاص قرار گرفته است ولی در هیچ عصری بهاندازه زمـان مـا بازی مورد مطالعه و تحقیق دقیق روان شناسان واقع نشده است.
تحقیقات جدید نشان داده است که بازی تأثیر بسیاری در رشد بدنی و ذهنی کودکان دارد. بدن تنها وسیلهای است که کودک بهوسیله آن میتواند جهان خارج را توسط حواس مختلف درک کند.
بازی، وسیله طبیعی کودک برای بیان و اظهار «خود» است. (آلفرد آدلر) روان شناس معروف میگوید که «هرگز نباید به بازیها به عنوان روشی برای وقت کشی نگاه کرد». کاینست اظهار میدارد که بازی کردن برای کودک مساوی است با صحبت کردن برای یک بزرگسال. بازی و اسباب بازی، کلمات کودکان هستند.بازی، روش طبیعی شرکت کودکان در فعالیتهایی است که سرانجام سبب کسب مهارت و ورزیدگی برای مقابله با مشکلات زندگی میشود. کودکان از طریق بازی احساسات، ناکامیها و اضطرابهای خود را بیان میدارند. همه کودکان فارغ از رنگ پوست و مو یا تعلق به نژاد و قوم خاص در هر کجای دنیا که باشند بازی میکنند. فعالیت بازی در واقع تلاش کودک برای کنار آمدن با محیط است که از این طریق او خود را مییابد و دنیا را درک میکند.
پیاژه به این نکته اشاره میکند: «بازی اساساً یکی ساختن واقعیت با خود است. اگر بتوانیم بازی کودک را درک کنیم مسلماً قادر خواهیم بود که افکار و عواطف آنها را بشناسیم. بازی وسیله خوبی برای درمانگر است برای درک بیشتر دنیای کودک».
به خاطر اهمیت بازی در زندگی انسانها به ویژه کودکان، روانشناسان از دیرباز آن را مورد توجه قرار دادهاند ولی به سبب ماهیت پیچیدهای که دارد هنوز کاملاً شناخته نشده است و در مورد تعریف آن بین روان شناسان اختلاف نظر وجود دارد، لذا هر یک از آنان بازی را از جنبههای مختلف آن مورد توجه قرار داده و ملاکهای متفاوتی را برای تعریف بازی به کار بردهاند.
درمورد اهمیت بازی به طور خلاصه میتوان گفت که از راه بازی میتوان ضوابط و مقرراتی به کودک آموخت و ناسازگاریهای او را اصلاح کرد. نابسامانیهای او را سرو سامان داده و به راه عقل واندیشه و پذیرش انظباطانداخت.
● تعریف بازی
همه محققان علوم تربیتی بر این عقیده هستند که تعریف قطعی و دقیقی برای بازی وجود ندارد.
شاید یکی از دلایل آن این باشد که همیشه بازی با کار آمیخته است و آنچه را ما کار میدانیم، احتمالاً با طرز تلقی دیگر بازی نامیده میشود و بر عکس دانشمندان مسایل تربیتی ملاکهای متفاوتی را برای تعریف بازی ارائه کردهاند.
یکی از ملاکها این است که بازی را فعالیتی، بی هدف بدانید، یعنی فعالیتی که هیچ نوع نفعی برای فرد ندارد و هدف آن در خود آن است، به دنبال این نظر «کارل گروس» دانشمندی که در زمینه روانشناسی کودک در مورد بازی بررسیهای جالبی دارد و برای اولین بار به جنبه کنش بازی در بین سایر فعالیتها توجه کرده، معتقد است که بازی یک نوع کنش تمرینی مقدماتی و کمککننده برای فعالیتهایی که فرد در آینده میخواهد انجام دهد.
«کارل بوملر» اصل لذت را به عنوان ملاک تعریف بازی قبول میکند.. اصل لذت را در برابر اصل واقعیت قرار میدهد، بدین معنی که کودک در ابتدای مسیر تحول خود از اصل لذت پیروی میکندو بعدها از اصل واقعیت تبعیت میکند بدون آنکه اصل لذت کاملاً از بین برود.
پیاژه روان شناس سوئیسی بازی را تحت عنوان یکی ساختن واقعیت با خود تعریف میکند و برای شناخت بازی آن را با کار مقایسه کـرده و برای تمیز این دو نوع فعالیت انسانی ۵ ضابطه بر شمرده است:
۱) بازی فعالیتی است که هدفش در خود آن نهفته است، در حالی که هدف کار در خارج آن قرار دارد.
۲) بازی فعالیتی است که انجام آن موجب خشنودی و خوشحالی بازیکننده میشود در حالی که کار ضرورتاً خوشایند نیست.
۳) بازی فعالیتی است که فرد آن را اختیار میکند در حالی که کار خاصیتی اجباری و الزامی دارد.
۴) بازی از قید سازمان آزاد و رهاست درحالیکه کار معمولاً با سازماندهی همراه است.
۵) بازی از کشمکش و پرخاش دور است حال آنکه ماهیت کار گرایش آشکاری به سوی کشمکش و پرخاش است.
البته شاید در موردبازیهای آموزشی و انفرادی کودکان، بتوان پنج معیار ذکر شده پیاژه را صادق دانست، ولی در پارهای از بازیها مانند بازیهای تقلیدی و نمایشی، نگرانیها و اضطرابهای کودکان به روشنی قابل مشاهده است.
اگر ورزش را با پنج معیار بسنجیم به این حقیقت میرسیم که انواع ورزشها دارای خصوصیات و صفات مشترکی هستند. اکثر ورزشها نوعی سازمان را ایجاب میکنند و اطفال مجبورند از قواعد و مقررات خاصی پیروی کنند و نمیتوان آن را جز بازی به معنی وسیع کلمه شامل انواع ورزشها، مشغولیتها، اسپرتها و تفریحات است و به معنی دقیق شامل فعالیتهایی است که عاری از هدف خارجی بوده. اختیاری، دلپذیر و فاقد سازمان میباشد. بنابراین میتوان گفت «گرگم بهوا ، قایم موشک و عروسک بازی، ساختمانسازی و...» بازی به معنی واقعی است.
وحید رواندوست، استادیار سابق دانشگاه شهید بهشتی، در تعریف بازی میگوید: «بازی عبارت از هر نوعی فعالیتی است که برای تفریح و خوشی و بدون توجه به نتیجه نهایی صورت میگیرد.
انسان به طور داوطلبانه وارد این فعالیت میشود و هیچ نیروی خارجی یا اجباری در آن دخیل نیست».
باتوجه به تعاریف و نظرات گوناگون در مورد بازی، تعریف بازی اینطور در ذهن من شکل گرفت: بازی به مجموعه فعالیتهای ذهنی و عملی گفته میشود که کودک برای ارتباط با دنیای خارج از روی میل و اختیار انجام میدهد.
● نقش بازی در رشد شخصیت کودکان:
نقش بازی در رشد هوشی، اجتماعی، اخلاقی و حسی کودک بسیار مهم تلقی میشود. در زیر به برخی از آنها اشاره میشود:
▪ رشد هوشی
یکی از فرضیههای روان شناسی این است که بازی رشد هوشی را تسریع میکند. در تأیید این فرضیه نتایح پژوهشها نشان میدهد کودکانی که فاقد هرگونه اسباب بازی هستند و یا امکاناتاندکی برای بازی دارند، از لحاظ شناختی از همسالان خود عقبتر هستند.
علاوه بر این فرزندان خانوادههای کم در آمد نسبت به کودکان طبقه متوسط کمتر در بازیهایی که در آن «نقش بازی کردن» انجام میشود، شرکت میکنند.
بنابراین بعضی از روانشناسان معتقدند یکی از دلایلی که کودکان طبقه کم در آمد پس از ورود به مدرسه با مشکلات یادگیری روبرو میشوند این است که کمتر بازی میکنند. بازیهای آنان چندان پیچیده نیست و نسبت به بازیهای کودکان طبقه متوسط از تنوع کمتری برخوردار است.
اگر بپذیریم که بازی برای رشد هوشی اهمیت دارد در این صورت آشنا کردن کودکان با بازی یکی از عواملی است که رشد شناختی را تسهیل میکند.
به طور کلی کودکان پیش دبستانی بیشتر از راه حواس یا بهتر بگوییم توسط ارگانیسم (خود) یاد میگیرند تا از تفکر منطقی. هر چند حواس مبنای فیزیولوژیک دارند، اما بازی بهترین مربی کودکان به شمار میرود. به علاوه بازی، مهارتهای کودکان رادر نگاه کردن، انطباق چشم و دست، شناختن اشیا، فهمیدن مفاهیم مربوط به خود، بوها و مزهها و مانند آن را افزایش میدهد تمامی این فعالیتها باید ضمن بازی به گونهای غیر مستقیم آموخته شوند.عملکرد کودکان از طریق اعمال روانی- حرکتی برای رشد و تکامل ذهنی آنان امری حیاتی است. کودک یک گیرنده طبیعی جستجوگر و کاشف و یک پردازشکننده اطلاعات است، اما باید امکاناتی برایش فراهم شود تا بتواند به اعمال یادگیری بپردازد، با اشیا تعامل کند و حواس خود را ورزش دهد تا بتواند براساس توانائیهای بالقوه و قابلیت خود برای سازمان دادن به تجاربش، دنیای خارج را در ذهن خود بسازد؛ بنابراین هرچه کودک یادگیرنده فعالتر باشد بیشتر یاد میگیرد و هراندازه بیشتر یاد بگیرد هوش او بیشتر رشد میکند و هراندازه که هوش او بیشتر رشد کند بیشتر یاد خواهد گرفت. بازی واسطه یادگیری است. کودک در هنگام بازی، آزادانه آزمایش میکند و بر اساس نتایج آزمایش خود تجربه کسب میکند و از طریق بازی تجربیات خود را درونی میکند. برای مثال کنجکاوی درباره آهنربا در پنج سالگی نگرش علمی را برای سالهای بعد میپروراند.
کودک از طریق بازی به ۳ نوع یادگیری اساسی دست مییابد:
۱) یادگیری در باره خود به همراه رشد خودپندار مثبت و احساس شایستگی.
۲) یادگیری درباره دیگران و جهان پیرامون و توانایی توسعه آگاهی خود نسبت به دیگران.
۳) یادگیری حل مسائل؛ کودک نیاز دارد اظهار نظر و کنجکاوی کند.
در بازی کودک فرصت پیدا میکند تا نیروهای بالقوه خود را به نیروهای بالفعل تبدیل کندو تحت راهنماییهای مناسب بر یادگیری خود بیفزاید.
بازیهای ذهنی مثل شطرنج بازی، حل جدولها یا مسائل ساده حساب که باعث رشد هوش، استدلال و شخصیت اطفال میشوند، کودک مجبور به فکر کردن، استدلال کردن و حل کردن مسائل است.به طور کلی میتوان گفت که نخستین پیروزی بزرگ انسان در یادگیری، کسب مهارت در به کار بردن حواس است و کودک در بازی از طریق لمس کردن، دست مالیدن و... حواسش را رشد میدهد.
کودک از طریق بازی در واقع میتواند خود را بشناسد که نقاط ضعف و قوت او چیست؟ آیا فرمانده است یا فرمانبر؟ تابع است یا متبوع؟ آرام است یا شلوغ؟ حالت تهاجم دارد یا تسلیم؟ همچنین بسیاری از صفات و خصوصیات کودک مثل شجاعت یا ترس یا مهر و خشم و ابتکار از طریق بازی است که کشف میشود.
▪ رشد اجتماعی
بازی در رشد اجتماعی کودکان تأثیر چشمگیری دارد. کودکان اغلب برای اولین بار از راه بازی گروهی به ارزش کودکان دیگر که بدون آنان بازی مقدور نیست، پی میبرند. آنان یاد میگیرند که چگونه از طریق بازی یکدیگر را قبول داشته باشند. درباره قوانین بازی توافق کنندو گروهی به بازی بپردازند. مفهوم همکاری، پیروزی بر گروه رقیب، شکست، همچشمی و برتری طلبی اغلب در بازیهای جمعی و گروهی به رشد لازم میرسد. از طرف دیگر کودک در ضمن بازی با رفتار بزرگسالان و نقشی که خود او در آینده باید ایفا کند آشنا میشود و قدرت جسمانی-کلامی، ذهنی و استعداد خود در برقراری ارتباط با دیگران را گسترش میدهد.
از بعد رشد اجتماعی، تعامل در بازی با دیگر کودکان، کودک را قادر میسازد تا تصورش را از خود و دیگران به صورت عام رشد دهد. کودکی که بازی میکند، نقش خود را به طور مرتب تغییر میدهد و مجبور میشود چشمانداز خود را نیز تغییر دهد. در بازیهای گروهی که دراین مقررات و قواعد است بازیکن باید نقش دیگر بازیکنان را بداند- همانطور که نقش خود را میداند- همچنین باید توانایی بر عهده گرفتن نقش دیگران را در خود رشد و توسعه دهد. کودک شروع به ارزیابی توانایهای خود در مقابل دیگران میکند و هویت یا تصور از خود را بهبود میبخشد. بچههایی که بازی میکنند بیش از هویت خود یاد میگیرند. آنها از طریق بازی کردن نقشهای مختلف بزرگسالان، مقررات اجتماعی و معیارهایی را که رفتار بازیگر را تنظیم میکند، میآموزند.
در بازیهایی که دارای مقررات و قواعدی هستند، بازیگر باید یاد بگیرد که به قواعد بازی، حتی زمانی که انگیزههای آنی او را به سوی یک رفتار کاملاً متفاوت سوق میدهد، احترام بگذارد.کودک در بازی یاد میگیرد که چگونه در بین جمع زندگی کند، چه ضوابطی را برای زندگی در نظر داشته باشد، در درگیریها، در معرکه زندگی چه موضعی و چه راه و روشی را در پیش گیرد. بازیها افراد را به مقررات و ضوابط زندگی آشنا میکنند، روح سازگاری را در افراد پدید میآورند، فنون زندگی جمعی را عملا به طفل یاد میدهند.
کودک در سایه بازی در مییابد که همیشه نمیتواند از طریق اعمال خشم به پیش برود. در همه جا نمیتواند عصبانی شود و نظرات خود را اعمال کند همه گاه نمیتواند دیگران را وادار به تسلیم خواستههای خود کند بلکه در مواردی لازم است تسلیم خواستههای دیگران باشد بهخصوص که آن خواستهها بهحق باشند. بازی به کودکان میآموزد که زندگی یک داد و ستد است که در ازای دریافت خدمتی باید خدمتی برای دیگران انجام داد.
اگر چیزی از کسی میگیریم باید چیزی هم متقابلا به او بدهیم و گرنه اجتماع وجود ما را تحمل نخواهد کرد و بالاخره بازی افراد را وامیدارد که تن به پذیرش و صلح دهند و دریابند که همه گاه نمیتواند از راه جبر و فشار سلطه خود را بر دیگران اعمال کرد.
▪ رشد اخلاقی
بازی یکی از مهمترین عواملی است که در تربیت اخلاقی کودک نقش مهمی ایفا میکند. کودک هنگام بازی درمییابد که اگر بخواهد فرد قابل قبولی به حساب آید باید درستکار، راستگو، عادل و... باشد. کودک هنگام بازی پی میبرد که خوب یا بد بودن یک عمل چگونه است و دیگران چگونه با او برخورد میکنند، برای مثال در بازی دزد و پلیس کودک متوجه میشود کسی که دزد است عمل بدی انجام داده که به تعقیب او به وسیله پلیس منجر شده است و در نهایت با دستگیر شدن و پذیرش تنبیه به زشتی و غیر اخلاقی بودن دزدی صحه گذاشته و بر عدالت اجتماعی احترام میگذارد در عین حال صفاتی که کودک در تعاملات روزمره با همسالان و بزرگسالان کسب میکند در بازی تکامل مییابد، از طریق بازی میتوان نقایص فردی، اخلاقی و شخصیتی او را اصلاح کرد و فکر واندیشه او را رشد داد. در ضمن بازی می توان کودک بدخواه را از این حالت بدخواهی بهدر آورد. حس برادری، تعاون، نوعدوستی و برابری را به او یاد داد.
▪ رشد حسی
فعالیتهای اطفال در بازی باعث تقویت عضلات اعصاب و قلب آنها میشود. اطفال به بازی مبادرت میورزند زیرا که آنها از لحاظ بدنی سالمند. به عبارتی دیگر فعالیت کودکان در بازی نشانه سلامت آنهاست و به حدی این موضوع طبیعی است که چنانچه کودکی بازی نکند ما به این فکر میافتیم که باید اتفاق ناگوار رخ داده باشد. اگر کودکان را از بازی کردن محروم سازیم به احتمال قوی از آنها خوشی را دور ساخته و بالطبع رشد آنها را مختل کردهایم.
● نتیجهگیری
با توجه به اهمیت بازی در رشد شخصیت و درمان مشکلات عاطفی، روانی و اجتماعی کودکان به این نتیجه میرسیم که کودکان سخت به بازی نیاز دارند و ضرورت ارضا این نیاز حتمی به نظر میرسد. در اعلامیه جهانی حقوق کودکان که از سوی سازمان ملل متحد تنظیم یافته است و نیز اعلامیه حقوق کودکان که از سوی سازمان ملل متحد تنظیم یافته است و نیز اعلامیه حقوق روانی کودک که از سوی انجمن بینالمللی و روان شناسی آموزشگاهی به تصویب رسید، حق استفاده از فرصتهای کامل برای بازی، تفریح و تخیل آزاد از جمله حقوق مسلم کودکان شناخته شده است. بنابراین برای ارضا نیازها بر تمام والدین واجب است ضمن تدارک امکانات بازی برای کودکانشان خود نیز در بازی آنها شرکت داشته باشند.
● پیشنهادات
بازی برای کودک فرصت گرانبها و امکانی برای شناخت محیط اطراف است. توجه داشته باشید زمانی که کودک به تجربه و تمرین میپردازد در صورت مواجهه با سرزنش و خشم ناکافی، آثار نامطلوبی در او بر جای خواهد ماند. اصولی که در بازی کودکان باید رعایت شود عبارتند از:
۱) به کودک حق انتخاب نوع بازی داده شود.
۲) فضای کافی برای بازی مورد علاقه کودک فراهم شود؛ زیرا در صورت نبود فضای مورد نظر حالات روانی آثار نامطلوبی بر کودک بر جای میگذارد.
۳)اشیا و اسباب بازیهای متنوعی در درسترس کودک قرار گیرد تا او به راحتی به وسیله مورد علاقه خود دست یابد.
۴) نوع بازیهای ارائه شده خوشایند کودک باشد در غیر این صورت کودک از بازی کناره میگیرد.
۵) در جریان بازی کودک آزادی عمل داشته باشد، در صورت تحکم بزرگسالان بازی برای کودک فشار و ناراحتی همراه خواهد داشت.
۶ ) سعی کنیم آن نوع از بازی را برای اطفال انتخاب کنیم که در آن قصد اصلاحی یا دادن هشداری باشد و بازی نیروی قدرت تفکر و مهارتهای اجتماعی کودک را افزایش دهد.
۷) در هر بازی سعی شود اصول و قوانینی حساب شده به کودک آموخته شود که به عنوان ضوابط و اصول زندگی به حساب آیند.
۸) بازی باید حالت طبیعی داشته باشد نه تصنعی، زیرا در آن صورت کودک آن را برای خود دشوار و سنگین خواهد دانست.
۹) نوع اسباب و وسایل بازی متناسب با شرایط سنی کودک انتخاب شود.
۱۰) متناسب با شرایط فرهنگی و موقعیت اجتماعی و محیطی که کودک در آن زندگی میکند، وسایل بازی انتخاب شود.
تهیه و تنظیم: رضا صامئی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست