چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

از سیاست یهود تا وجدان دینی


از سیاست یهود تا وجدان دینی

نگاهی به سینمای مذهبی در جهان

سینمای جهان از نخستین سال‌های پیدایش تاکنون، همواره توجه تام و تمامی به مضامین مذهبی داشته و هرگز از ترجمه اعتقادات دینی مردم به زبان تصویر غفلت نورزیده است.

علی‌رغم آن‌که چشم‌انداز عمومی تاریخ سینما همنوایی چندانی با اعتقادات الهی و فرامین دینی نشان نمی‌دهد و در اغلب جوامع، همواره گروه‌های مذهبی متعرض جریان اصلی رایج در فیلم‌ها (سینمایی و تلویزیونی) هستند، ولی از طرف دیگر الزامات چندگانه‌ای موجب استمرار و دوام و بقای سینمای مذهبی بوده است، به گونه‌ای که اگر نه در متن جریانات مداوم، ولی حداقل به شکل پدیده‌های مقطعی پراقبال دوام آورده است. مقاله حاضر می‌کوشد با پرداختن به این الزامات، نگاهی متفاوت به ریشه‌ها و کارکردهای فیلم‌های مذهبی داشته باشد.

سینما به عنوان تجارت: کارکرد تجارتی سینما که از نخستین سال‌های عرضه مفهومی جز جذب حداکثر تعداد بیننده به سالن‌های سینما نداشت، موجب شد که فیلمسازان و کمپانی‌های تولید فیلم بسرعت مضامین مذهبی را به عنوان یک جاذبه تجاری به کار بگیرند. به قول یکی از تهیه‌کنندگان سینمایی صامت امریکا «وقتی فیلم جدیدی می‌سازید، باید هزاران دلار خرج تبلیغاتش کنید تا مردم بفهمند فیلم راجع به چیست و به سینما بیایند؛ وقتی از روی انجیل فیلم می‌سازید، میلیون‌ها نفر می‌دانند فیلم درباره چیست و لازم نیست یک سنت هم خرج تبلیغات کنید!»

واقعیت آن است که برخورداری بخش بزرگی از مردم دنیا از تعلیمات مذهبی که از بدو تولد به آنان عرضه شده، موجب آشنایی و انس بالقوه با سرگذشت انبیا و روایت‌های دینی مندرج در کتب مقدس است و نمایش این سرگذشت‌ها بر پرده سینما از جاذبه‌ای فی‌نفسه برخوردار است، چرا که تجسم عینی تصوراتی است که اشخاص از کودکی در ضمیر خود داشته‌اند.

با نگاهی به تاریخ سینما خواهیم دید در تمامی ممالکی که سینما وجهی صنعتی یافته، تولید فیلم‌های مذهبی دارای آمار قابل توجهی است. صرف‌نظر از دورانی که سینمای هالیوود تولید حماسه‌های کتاب مقدس (تورات و انجیل و قصه‌های وابسته به آنها) را از زاویه به‌کارگیری بیگ پروداکشن و رقابت با تلویزیون به صورت یک جریان مقطعی (حدوداً ۱۰ ساله - طی دهه ۵۰ میلادی) به راه انداخت، تمام کشورهای صاحب سینمای ملی هم طبق سلایق بومی و توانمندی‌های فنی خود به ساخت فیلم‌های مذهبی پرداخته‌اند. چنان‌که در برخی کشورها نظیر هند، فیلم‌های مذهبی که به روایت قصه‌های مهابهاراتا می‌پرداختند، بخش اعظم تولیدات سینمای صامت را به خود اختصاص دادند. روایت است که تماشاچیان ساده‌دل هندی در سال‌های دهه ۲۰ و ۳۰، قبل از ورود به سینما کفش‌های خود را در‌می‌آوردند، چرا که تماشای قصه‌های خدایانشان در سالن تاریک را نیایشی همپای حضور در معابد تلقی می‌کردند. همچنین گفته می‌شود که هنگام مشاهده بازیگران نقش‌های خدایان در کوچه و خیابان به سجده می‌افتادند! مرور تاریخ سینما در کشورهای اروپایی نظیر ایتالیا، فرانسه و ممالک اسکاندیناوی هم نشان می‌دهد که داستان زندگی حضرت مسیح‌(ع) و شاگردان و حواریون ایشان و مقدسین فرقه‌های مختلف آئین آن حضرت، بارها و بارها در قالب تولیدات کوچک یا عظیم صامت و ناطق سینمایی بر روی پرده رفته است.

دلبستگی‌های ایدئولوژیک: بخشی از وظایف تبلیغی و ترویجی دستگاه‌های مذهبی، همواره از طریق رسانه‌های فرهنگی محقق شده است. در سال‌های نخست رشد و شکل‌گیری سینما در ممالک مختلف، جاذبه‌های غیر‌اخلاقی فیلم‌ها همیشه با سد محکمی به نام ممانعت مقامات مذهبی مواجه بود. شکل اغراق‌آمیز این ممانعت‌ها در فیلم‌هایی مثل «سینما پارادیزو» با طنز به تصویر کشیده شده که طی آن شاهدیم چگونه کشیش شهر، فیلم‌ها را قبل از نمایش عمومی در سینما به تنهایی تماشا کرده و دستور حذف صحنه‌های غیر‌اخلاقی را می‌دهد، اما در بخش اعظم دنیای کاتولیک (شامل جنوب قاره آسیا، بخش بزرگی از امریکای لاتین و جوامع متمرکز در سایر نقاط جهان) ماجرا شکلی جدی‌تر و تهاجمی‌تر داشت که به صورت صدور بیانیه و تعیین فیلم‌های مجاز و ممنوع برای مؤمنین - از طرف مقامات کلیسا - صورت می‌پذیرد. همچنین اعتراضات سازمان‌یافته علیه فیلم‌هایی که توهین به مقدسات تلقی شده و می‌شوند نیز از دیرباز وجود داشته که از تظاهرات آرام خیابانی تا واکنش‌های عصبی نظیر به آتش کشیدن سینماها بروز می‌یافتند و از جمله در زمان نمایش فیلم «سلام بر مریم» ژان لوک گدار در فرانسه (۱۹۸۳) کار به حمله فیزیکی به کارگردان و وزیر فرهنگ کشور هم کشید (با گوجه فرنگی البته!)

خروج مراجع مذهبی از شیوه‌های سلبی و رویکرد تدریجی به سمت اقدامات ایجابی را در سال‌های اخیر به صورت حمایت مؤکد از فیلم‌های خاص (نظیر بیانیه پاپ در تأیید دیدگاه دینی فیلم مصائب مسیح) و سرمــایه‌گذاری مستقیم یا غیر‌مستقیم در تولید فیلم و برنامه‌های تلویزیونی دیده مــی‌شود. گذشته از تجارت کشورهایی مثل ایران که دولت موظف به سرمایه‌گذاری و اشاعه تبلیغات مذهبی به شکل‌های مختلف و در حوزه‌های گوناگون رسانه‌ای است، در جوامع لائیک نیز شاهد گسترش شبکه‌های تلویزیونی مذهبی و رویکرد کانال‌های پرآوازه به تولید سریال‌ها و فیلم‌های مذهبی هستیم که عمدتاً از آبشخور سرمایه‌گذاری‌های مستقیم کانون‌های دینی تغذیه می‌کنند. یک بررسی سردستی هم به خوبی بیانگر ارتقای کیفیت تولیدات این چنینی طی دو دهه اخیر است و تلاش آشکار این سرمایه‌گذاران برای یافتن سازوکارهای جذب تماشاگر و پوشش حداکثری دایره مخاطبین نشان از آن دارد که طی سال‌های آینده شاهد رویکرد مجدد صنعت سینما به روایات مذهبی خواهیم بود.

سینــما به مثابه سلاح: در محدوده الصاق تعابیر استراتژیک به قابلیت‌های رسانه‌ای سینما، از دیرباز شاهد استفاده و سوءاستفاده این صنعت از فیلم‌های مذهبی بوده‌ایم. هر جا که سیاست و مطامع اقتصادی در کار بهره‌برداری از قابلیت‌های مذهبی و تعصب دینی بوده‌اند سینما نیز حضوری تمام و کمال داشته است. شاید بارزترین نمود این جریان را بتوان در سرمایه‌گذاری تمام و کمال صاحبان و رؤسای یهودی‌نژاد کمپانی‌های هالیوودی در تولید حماسه‌های سینمایی از روی کتاب مقدس در دو دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی دید که دقیقاً مقارن با سال‌های تلاش کانون‌های صهیونیستی برای تثبیت و تحکیم جایگاه سیاسی دولت بر ساخته اسرائیل در سرزمین‌های اشغالی فلسطین است. تأکید و تمرکز این فیلم‌ها که با بودجه های گزاف و به کارگیری تمام ظرفیت تولیدی سینمای هالیوود ساخته و با سروصدا و تبلیغات فراوان در چهار گوشه عالم به نمایش درآمدند روی دو نکته بود: اول تلاش برای نمایش اصالت مالکیت یهودیان بر سرزمین‌های فلسطین و روم، کوشش برای کمرنگ‌نمایی یا تکذیب دخالت مستقیم زعمای یهود در اسارت و شهادت عیسی مسیح(ع). علی‌رغم تفاوت چشمگیری که در استیل کارگردانی فیلمسازان صاحبنام امریکایی از ویکتور فلمینگ تا ویلیام وایلر و از سیسیل ب. دومیل تا جرج استیونس به چشم می‌خورد ولی حماسه‌های انجیلی تمامی آنها نظیر سلیمان و ملکه صبا، بن هور، ۱۰ فرمان و بزرگترین داستان عالم همچون ده‌ها فیلم مشابه در کار ایجاد همدلی برای دولت صهیونیستی تثبیت حقوق نداشته مهاجران یهودی روسیه و اروپای شرقی بر خاک مسلمانان و تکمله تبلیغات ایدئولوژیک نژادپرستان منتسب به این دین در رسانه‌های نوظهور بودند.

مشابه این موج بار دیگر در دهه‌های پایانی قرن بیستم در هالیوود سر برآورد و این بار به شکلی مستقیم به تبلیغ حقانیت نژاد یهود بر استیلا بر تمدن بشری پرداخت. این کار از طریق بازآفرینی اسطوره‌های این قوم در قالب قهرمانان جدید و حتی مدرن سینمایی به شیوه‌ای نامحسوس مخاطبان میلیونی در سراسر جهان را هدف القای دسیسه‌های ایدئولوژیک قرار داده است تا شخصیت‌های سمبولیکی چون ایندیانا جونز و نابودگر و هری پاتر را به عنوان ناجی جهان بشناسند و بپذیرند. این در حالی است که پروژه‌های مستقیم تبلیغی یعنی ساختن فیلم براساس زندگی انبیا و پادشاهان یهود از حضرت موسی گرفته تا انبیایی چون یوسف و سلیمان نیز همچنان در دستور کار بوده ولی در قالب‌های حاشیه‌ای چون انیمیشن (پرنس مصر و پرنس مصر ۲ با محوریت زندگی حضرت موسی و حضرت یوسف) و تلویزیونی (شاه سلیمان با حضور ریچارد گی‌یر در نقش اصلی) دنبال شده است.

ندای ایمان: از نکات جالب توجه در بررسی تاریخ سینمای مذهبی، وجود پدیده‌هایی است که فارغ از هر نوع جهتگیری بیرونی و صرفاً براساس احساس مسئولیت و وجدان مذهبی پدید آمده و عمدتاً هم موفق به کسب جایگاهی مردمی و نقش تاریخ‌ساز بوده‌اند.

این فیلم‌ها عمدتاً جزو آثار مستقل به شمار می‌روند که علی‌رغم بهره‌گیری از امکانات فنی و انسانی صنعت سینما، خارج از روال جاری فیلمسازی و پشتیبانی کمپانی‌های تولید و پخش ساخته شده‌اند؛ حال یا با بهره‌گیری از منابع مالی پشتیبان و یا مستقیماً با سرمایه‌گذاری خود فیلمساز. آشناترین نمونه‌های این گونه مستقل ولی تأثیرگذار در نزد تماشاگران ایرانی دو فیلم محمدرسول‌الله (مصطفی عقاد) و مصایب مسیح (مل گیبسون) است که هر دو در کشور نمایش عمومی موفقی داشته و جزو پرتماشاگرترین فیلم‌های خارجی در اکران داخلی بوده‌اند. عقاد به عنوان یک تکنسین مسلط به سازوکارهای تولید و پخش جهانی فیلم، فیلمش را با توجه به بازار گسترده جهان اسلام و حساسیت‌های مذهبی آن تولید کرد و البته قریب ۱۰ سال صرف جلب موافقت‌های مراجع مذهبی، جذب سرمایه و پیش تولید اثر شد. اثری که گذشته از کارکردهای فرهنگی نقش زیادی هم در خودباوری و بازگشت به خویشتن ملل مسلمان ایفا کرد.

رویکرد مل گیبسون نیز به عنوان یک کاتولیک معتقد دور زدن تحریفاتی بود که کارگزاران غیر مسیحی سینمای امریکا در برداشت‌های سینمایی‌شان از انجیل رایج کرده بودند. گیبسون نیز همچون عقاد فیلمش را خارج از جریان رایج هالیوود و با سرمایه شخصی ساخت و باز همچون اثر عقاد با شرح مصایبش از زندگی عیسی مسیح انگیزه جدیدی به کانون‌های تبلیغی و تبشیری مسیحیت داد که به تجدید حیاتی در عرصه حضور رسانه‌ای دست بزنند.



همچنین مشاهده کنید