جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

بـــــــــــــــــــودا سیـــدارتــه گـــوتـــــمـــه


بـــــــــــــــــــودا سیـــدارتــه گـــوتـــــمـــه

هند , سرزمین اقوام بومی پاراها یا دراویدیها دارای تـمدنی درخشان و آیین ودایی كه حد وسط ادیان مترقــی ابراهیمی و ادیا ن بــد وی آنیمیسم و فیتیشیسم می باشد

● خـاستگاه فـرهنگی اجتماعی سیدراتا گوتـمه

هند ، سرزمین اقوام بومی ( پاراها یا دراویدیها ) دارای تـمدنی درخشان و آیین ودایی كه حد وسط ادیان مترقــی ابراهیمی و ادیا ن بــد وی ( آنیمیسم و فیتیشیسم ) می باشد. بنای آیین ودا ، ویدیا،د انش و عقل و بصیرت بوده و راه های رهایی از جهل یا اویدیا را نشان می دهد.در حدود سه هزار سال پیش ، اقوام مختلفی از آریایی ها كه نژادی نیرومند ، جنگجو ، بسیار فعال ، مهاجر و مستـعد پیشرفت و دارای ادیان بدوی مثل تو تـمیسم ، آنـمیسم و فیتیشیسم بودند ، از سرزمین های شمـالی دریای خزر یا شـمال اروپا یا نواحی تركمنستان ، تقریبا" به طور هـمزمان به هند و ایران هجـوم بردند .

آریا یـی ها پس از ورود شان به هند و ایران ، تـمدن ها ی متـفاوتی را به وجود آوردند. در هـند مذاهب درونگرای برهـمنیسم و بود ایی و در ایران مذاهب برون گرای میترایی، زردشتی ، مانوی و مزدكی.

نـژاد یگانه آریـایی ، مذاهـبی دوگانه آفریدند ، چرا كه هـند سرزمینی پر بار با جنگل ها ی انبوه ، زندگی آسوده را فراهم می ساخت و از یك سو باعث پیدایش موسیقی و هنر و احساسات لطیف و معماری هنر مندا نه و از سوی دیگر عمیق ترین عوا طف عرفانی و مذهـبی را به وجود آورد ؛ از جـمله : ودایی كه اولین آیین هندوهاست و برهـمایی كه تر كیبی از ود ا وآیین آریایی هاست ؛ و بود ایی كه برهـما ئیسم اصلاح شده است.

در صورتی كه در ایران خشك و كم آب بنا به شرایط اقلیمی خاص ، از یك سو به ایجاد تـمد نـی برون گرا ، مبتنی بر اقتصاد كشاورزی و رفع نیازها ی روزمرۀ انسانی و از سوی دیگر بنای آ یین های میترایسم،زردشتی ، مانوی و مزدكی را نـهاد ،آیین هاییكه به اصلاح ساختارهای اقتصادی و اجتما عی پر داختند.

جنگـجویان آریایی ( كاشاتریاها ) با ورود به هند ، در شرایط اقلیمی مساعد هند ، زندگی قبیله ای را با قتـل عام جمـع زیادی از بومیان هنــدی ، آ غاز كردند. تعدادی از كاشا تریاها یا جنگجو یان ، با غارت ثروت هندیان ، به پادشاهان هند، تبدیل شدند و این پادشاهان با تكیه بر زور و ثروت به دست آمده و زور جنـگجویان و تزویر مـبتنی بر بافـته های مذهـبی قدیسان ودایی و آریایی ها " آیین جدید برهـمنییسم " ؛ حكومت خود را پایه گذاری كردند." بـرهـمنان " كه نیرومند ترین قدرت حـكومت بودند ، با بافـته های مذهبی ، راه را بر اندیشیدن و قـیام بومیان و آریایی های غیر خودی بستند و حكومت مبتنـی بر زر و زور و تزویر پادشاهان را مـحكم كردند.

آنان ،آیـیـنی بنا كردند بر پایه ی خدایانـی ، تا طبقه طبقه و تكه تكه كردن افراد جا معه موجه جلوه كند و اسـتعداد ویژه ی ارتـباط با ماوراء طبیعت " شـورینگا" وشا یستگی اجرای مراسم پیچیده ی قـربانی ، جهت خدایان را برای خود قائل شدند.

بدین گونه ، نظام كاستی و طـبقاتی در ذهن ها ، جا گرفت ، كه عبارت بود از :

اول پادشاهان و شاهزادگان و كا شاتریاها

دوم ؛ برهـمــــنان كه در اصل نیرومندتر ین و مـرموزتر ین نیروهای جامعه بودند.

سوم و چهارم ؛ كشاورزان و صنعتگران كه احتـیاجـاتشان را بر آورده می كردند و آ خـر از هـمه ، نـجـس ها ( پــاراها ) ، بومیان غیر آریایی ، صاحبان اصلی تـحقیر شوند ، تا توان مبارزه را از دست بدهند و در كنار نظام كاسـتی ، " تناسخ ارواح " تـجدید حیات را دوباره مطرح نـمود ، كه بیانگر این امر است كه فرد در هر طبقه ای كه زاده شود ، تلاش می كند ، رنج می كشد ، عشق می ورزد و زمان مرگ ، روحش را به كسی كه می خواهد ، فـقط از طبقه و كا ست خود منتـقل می كند و این گردونه ی تناسخ یا كارمای سرنوشت ، تـحت نظر " برهـمنان " و " خدایان " هـــدایت می شود.

● تولد جسمانی سیدارتا گوتـمه

صـد سال بعد ( ۵۶۳ق- م ) در چنین شرایط اجتماعی و مذهبی ،در خانواده ی پادشاه بنارس ، در شـمال غر بی هند ، در قوم ساكی یا شاكیا ، طـفلی به دنیا آمد ، كه مادرش چند هفته بعد از تولدش می میرد ۰نامـش را "سیدراته گوتمه " یا " سیذارتا گوتـمه " می گذارند . پـدر ، برهـمنان و پیـشگویان را فـرا می خـواند ، آنـها می گویند :پسرش ، پادشاهی قدرتـمند یا برهـمنی اشراق یافته می شود. پدر از ترس این كه ، پسرش برهمن شود و سلطنت را از دست بدهد ، او را در محیط مصنوعی كاخ ، چنان تربیت میكند تا سعادت زندگی را بچشد و او را از دغدغه ی عرفانی و زهد و برهمنی غافل كند.

● تولد روحانی سیدارتا گوتمه

سیدارته در ۱۷ـ۱۶ سالگی ازدواج كرد ، ده سال بعد به ناگاه ، با چهار اشاره ی غیبی " پیری ، بیماری ، مرگ و فـقر " آشنا می شود. این آگاهی ، او را منقلب می كند. سر تراشیده ، جامه ی زرد پوشیده و پیرایه از تن و دل ، دل در آورده ، از كاخ ، به معبد برهمنان در عمق جنگل ها ، پناه می برد.پس از ســی سال ریاضت طولانی و سخت در كنار برهمنان بزرگ ، از من دروغین و اسیر غرایز ، رهایی یافت.

● تولد بودای پیام آور

در اوج ریاضت ها ، به شك می افتد كه این همه ریاضت ها برای چه ؟زهـد برای زهـد ؟ زهد برای تحسین دیگران ؟ راهی كه فرد در آن فلسفه ی بزرگ انسانی و خدایی نداشته باشد ،درون انسان تاریك می گردد، دچار خود رستی و غرور میشود ، و خود را اسیر شهرت و قضاوت دیگران می بیند ، این جاست كه ،‌بر می خیزد ، زندگی ای كه او را مقید افكار برهـمنان وچرخه ی پر رنج طبقه و دیگران نموده ، رها می نـماید و از مرحله " سامسارا " هم می‌گذرد.

و در زیر درخت " بودهی " درخت بیداری و آگاهی كه در روستای بودگاه در ضحرای هند جنوبـی ، از سر خرد ، بر درون خویش متمركز می شود و در این راه بسیار شكیبایی میورزد تا به روح مطلق ابدی " آتـمان " و به نیروانا ؛ "آرامش "وقـناعت و اخلاص می رسد ۰ و آنگاه بودا می شود ؛ بیدار و آزاد و آگاه ، بیدار و آزاد از چه ؟ از رؤیا های غافل كننده ، از سر در گمی ها ، از نفس ، از رنج موهوم و ساخته ی طبقات و قضاوت دیگــرانآگاه به چه ؟ آگاه به این كه ؛ نباید خواسته های انسانی و طبیعی را سركوب كرد، و آگاه به اینكه نظام طبقاتی غیر انسانی و نا عادلانه است او معتقد بود هـمه ی انسان ها با یكدیگر برابرند ، پس این نظام ، جایگاه منطـقی و انسانی ندارد و آن را به شدت رد كرد۰و دیگر اینكه ، معـتقد بود ، تناسخ ارواح ( تجدید حیات ) برای افرادی كه ، به كمال رسیده اند ،نیازی نیست و مصداق ندارد و در نتیجه از آیین برهـمنان روی بر می تابد به آیینی بـهتر رو می كند۰

● آییـن بــودا

شاهــزاده ی بنارس ـ اكنون به عنوان آواره ی پیام آور ـ درویش ـ به میان مردم باز می گردد ، می آید تا به نـقـد آیین گذشتگان و رهایی مردم بپردازد و آیینی بـهتر عرضه كند.

مردم را از بردن قربانـی به پیش برهـمنان برای خدایان باز میدارد و آن را ، استـثمار و به سود برهـمنان می داند خدایان را انكار و آن ها را عاملی برای توجیه نظام كا سـتی و نوعی استحـمار ، عنوان می كند.

بودا می‌گوید : برای رسیدن به نیروانا ، نیازی به ریاضت های سخت و به دور از طبیعت انسانی نیست ، بلكه به غرایز و امیال و پیوند ها ، به اندازه ی طبـیعی شان باید مـجا ل حیات بخشید ، و فارغ از هر گونه " ودا " یا ویدیا ، یا آگاهی و بصیرت مشغول به دنیای بیرون از خود ، فـقط با عشق و رنج ، كه دو روی یك سكه اند و تـجربیات معنوی و منطـقی ، با اشراق ، با خرد معطوف به دنیای درون ، فارغ از هر گونه دلبستگی درونی و بیرونی ، به نیروانا رسید

بودا معتـقد است ، به وسیله ی اشراق ، روح وسعت می گیرد ، تا جایی كه در این جهان ناپایدار ( مـایـا ) ، هیچ گونه رنـجی را احساس نـمی كند ، از مرحله ی كـارما ( درك روابط علت و معلولی حاكم بر جهان ) و سامسارا ( رنج حاصل از قـضاوت دیگران ) رها می شود و آن گاه به فلاح و رستگاری ( موكشا ) می رسد ، این روح مطلق " آتـمان " دیگر نیازی به تـجدید حیات ندارد ، چرا كه تـجدید حیات برای ارواحی است كه ، به نیروانا نرسیده اند ؛ آن قدر باید این انتـقال روح صورت پذیرد ،تا فرد به نیروانا برسد. با توجه بر چهار اصل می توان به نیروانا رسید :

۱) زنـدگی رنـج است

۲) رنـج ، آرزوی نـفس است

۳) نـفس و هوس كه از بین برود ، رنـج پایان می پذیرد

۴) راه از بین رفتن نفس ، سیر و سلوك در طریـقت هشتگانه است

هشت گام اشراق در راه های هشت گانه ، به ترتیب زیر است ؛

ابتـدا آموزش خرد ـ گام اول : نگرش صحیح گام دوم : اهداف صحیح سپس آموزش اخلاق ـ گام سوم : گفتار صحیح ۰گام چهارم : عمل صحیح گام پنجم : امرار معاش صحیح و بالاخره آموزش مراقبه ـ گام ششم : تلاش صحیح ۰ گام هفتم : حـضور ذهن صحیح ؛ گام هشتم : تـمركز صحیح

و این طریقت هشتگانه بر ده اصل یا بـهتر بگوییم ، ده " نه " استوار است

۱) نكشتن حیوانات

۲)مصرف نكردن اموال غیر

۳)دوری از ناپا كی و بی عفتی

۴) دوری از فریبكاری

۵۰اجتناب از شكم بارگی

۶)دوری اجتـناب از مستی شراب

۷) اجتناب از رقص و آواز و طرب لـهو لعب

۸) نفی زیور آلات و آرایش ها و تـجمل های ظاهری

۹) كناره گیری از بستر و خانـمان

۱۰) رد سیم و زر ( پول )

البته ، بودیسم یك دین الـهی نیست ، بودا مبتكر وجود یك خالق یا خدا بود ، در آیین او خدایی وجود ندارد

بودیسم ، یك تـجربه ی انسانی و برای رسیدن به حـقیقت یافتن آن خرد دنیایی را كـنار می زند و به شناخت درون " اشــراق " می پردازد ، كه اشـراق پایان سرگردانی بی هدف ، در گذر مرگ و زند گی است. بــودا در سال ۴۸۳ ( ق ـ م ) در سن ۸۰ سالگی به رؤ یای مــرگ فرو رفت

● قـلمرو جغرافـیایی آیین بـودا

روحانیان برهـمایی ، كه زمانی بودا ، برهـمن اسطوره ای شان بود ، با ظهور آیین جدیدش ، كاخ قدرت و ثروت خود را در حال فرو ریـختـن دیدند ، او را مورد غضب و تكـفیر قرار داده و از هند، بیرون كردند این است كه بودا در جامعه ی هند پایایی چندانی نیافت ، ولی در جوامع دیگر از جـمله ؛ چین ، ژاپن ، سیلان ، تبت ، ویتنام ، كامبوج و كره و حتی جوامع غربی ، كه از آیین های تشریفاتی و سطحی حكومت های مستبد و بی روح زمانه شان به ستوه آمده اند ، پیروان زیادی را جذب كرده است و اكنون پیروان بودا ، بزرگترین شـماره را در شـمار پیروان مذاهب دارند

● نـقد آیـیـن بـودا

بودا با تـمـامی فریادهای بلند و عمیق خود شناسی اش ، آنگاه كه خرد مانده در جسم را كنار می زند و فـقط به اشراق وخرد معنوی می پردازد ، از آن اوج عظیم و پر شكوهش سقوط می كند ، چرا كه با وجود تـمام دغدغه ها ی عمیق متـعالی و معراج دائمی روح انسان و نكته های دقیق و راهنمایی های عمـیق و اخلا قی و ماوراء مادی و طبیعی ، متا سفانه ، به ودا یا ویدیا ، عقلی كه آبادگر طبیعت ناپایدار " مایا " است ، پشت می كند و راهی برای برآورده ساختن نیازها ی طبیعی انسان ، و ایجاد حكومت و تـمدن در بعد مادی ، نشان نـمی دهد ، در حالی كه می دانیم ، دو با ل عشق و عـقل هـماهنگ و هـمـآواز می توا نند ما را یاری دهند و كمال فردی و رشد اجتماعی را زمـینه ساز شوند و دیگر اینكه ، در این آیین ، خدایی وجود ندارد و رسیدن به نیروانا ، فـقط در پرتو ، نـفی نیاز و شناخت و رشد درون مایه ها ی فردی ، صورت می گیرد ۰ اما عشق درست ، اگر فـقط اسیر در خود شود و فراتر از وجود خا كی را نیابد ، نـمی تواند نجات بـخش باشد ؛ چرا كه فرد ماوراء طبیعت ، فراتر از غریزه و فراتر از قضاوت افراد می شود ولی این حركت ، فـاقد هر گونه توجیه منطـقی ، انسانی و علت غایی والـهی می باشد كه چون نیلوفری از آبی زلال سر بر آورده است كه ریشه اش در لـجن است و باید رو به سوی خورشید داشته باشد ، تا عـمق بگیرد، الـهی شودو از بعد لـجـنی اش فاصله بگیرد و چـون " خورشیدی " در میان نیست ، برای هـمیشه در مرداب لـجنی وجود خود می ماند.

منابع و مآخذ :

تاریخ تـمدن ـ علی شریعتی ـ ۲۸۷ ص ـ ج ۲ ـ انتشارات قــلم ـ چا پ سوم ـ بـهار ۶۸ ( مجموعه آثار شماره ی ۱۱ )

تاریخ و شناخت ادیان ـ علی شریعتی ـ ۳۹۸ ص ـ ج ۱ ـ شركت سهامی انتشار ـ چاپ چهارم ـ تابستان ۷۰ ( مـجموعه آثار شماره ی ۱۴ )

تاریخ شناخت ادیان ـ علی شریعتی ـ ۳۳۷ ص ـ ج ۲ ـ شركت سهامی انتشار ـ چاپ چهارم ـ تابستان ۷۰ (مـجموعه آثار ۱۵ )

اشخــاص در آثـار دكتـر علی شریعتی ـ ۷۹۵ ص ـ حیدر شجاعی ؛ قاسم میـر آخوری ـ چاپ اول ـ ۱۳۷۵

بیداری بودای درون ـ لاما سوریاداس ـ ترجـمه ی ملیحـه ی كربــــاسیان ؛ فتـانه ی تر كاشوند ـ ۴۷۵ ص ـ نشر مرداد ـ چاپ اول ـ ۱۳۷۹



همچنین مشاهده کنید