چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا

روند تغییرات زاد و ولد در کشورهای توسعه یافته


روند تغییرات زاد و ولد در کشورهای توسعه یافته

بهبود جایگاه اجتماعی زنان نهایتا روند باروری را در اروپا و ژاپن وارونه خواهد کرد به ویژه به نظر می رسد که مردان در تمامی کشورهای با درآمد بالا, سهم بیشتری از کارهای خانه را برعهده می گیرند که می تواند منجر به افزایش مثبت قابل توجهی در باروری شود

بهبود جایگاه اجتماعی زنان نهایتا روند باروری را در اروپا و ژاپن وارونه خواهد کرد... به ویژه به نظر می‌رسد که مردان در تمامی کشورهای با درآمد بالا، سهم بیشتری از کارهای خانه را برعهده می‌گیرند که می‌تواند منجر به افزایش مثبت قابل توجهی در باروری شود.

دلیلی وجود دارد که براساس آن می‌توان امید داشت که کشورهای پیشرفته‌ای مثل ژاپن، اسپانیا و ایتالیا که با کاهش جمعیتی روبه‌رو هستند، شاهد افزایش مجدد جمعیت خود باشند. امری که در این میان سرعت این روند را بسیار زیاد می‌کند. این تغییر است که مردان، شروع به انجام بیشتر کارهای خانه و مراقبت از فرزندان می‌کنند.

این نتیجه شگفت‌انگیزی است که در مقاله‌ای با نام«آیا لک‌لک‌ها به اروپا و ژاپن بازمی‌گردند؟ درک باروری در میان کشورهای توسعه یافته» (مقاله NBER شماره W۱۴۱۱۴) مطرح شده است. نویسندگان این مقاله، به این نتیجه رسیده‌اند که در حالی که سه دهه پیش مردان کارهای روزمره نسبتا بیشتری انجام می‌دادند و میزان مشارکت نیروی کار مونث در بیشترین مقدار خود قرار داشت، نرخ باروری نسبت به مقادیر پیشین خود افزایش یافت. به نظر می‌رسد که این افزایش نقش مردان در مراقبت از فرزندان، هم‌اکنون در آمریکا، کشورهای اسکاندیناوی و هلند رخ داده است. در دیگر کشورها نیز با بهبود یافتن جایگاه زنان در محل کار، از طریق فرصت‌های شغلی بهتر و دستمزدهای بالاتر، همین روند تکرار خواهد شد.

این نکته نشان دهنده تغییر شدیدی نسبت به مراحل اولیه تغییرات جمعیت‌شناختی است که در آنها با افزایش نسبی دستمزد زنان در خارج از خانه، باروری کاهش می‌یابد. به عنوان مثال، در ایالات متحده زنان در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، دستمزد کمتری(نسبت به مردان) در خارج از خانه داشتند و لذا انتظار می‌رفت که همه کارهای خانه و مراقبت از کودکان را برعهده بگیرند. در سال ۱۹۵۵، زنان آمریکایی به طور متوسط ۵/۳ فرزند داشتند. اما با ورود زنان به بازار نیروی کار و افزایش فرصت‌های شغلی و دستمزدها هزینه فرصت خانه‌داری نیز بالا رفت، در نتیجه باروری کاهش یافت. در دهه ۱۹۸۰، نرخ باروری در آمریکا نسبت به اواسط دهه ۱۹۵۰، تقریبا به میزان ۵۰ درصد کاهش یافته بود و به ۸/۱ فرزند به ازای هر زن رسیده بود.

در دیگر کشورهای توسعه‌یافته نیز روند مشابهی حاکم بود. در سال ۲۰۰۵، نرخ‌های باروری کلی در ایتالیا، اسپانیا، آلمان و ژاپن، به ۳/۱ فرزند به ازای هر زن رسیده بود که از نرخ جایگزینی جمعیتی ۱/۲ کودک بسیار کمتر بود. این نویسندگان می‌نویسند:« در ۳۰ سال گذشته، شاهد تغییر اجتماعی بی‌سابقه‌ای در تاریخ بشر بوده‌ایم: در بسیاری از کشورهای با درآمد بالا، باروری چنان کاهش یافته است که بسیار پایین‌تر از باروری مربوط به سطوح جایگزینی قرار دارد. اگرچه در دیگر فرهنگ‌ها، باروری کمتر از سطوح جایگزینی چندان زیادی روی نداده است، اما این اولین بار در تاریخ است که کشورهایی با جمعیت بالا و با درآمد سرانه زیاد و در حال افزایش، نتوانسته‌اند در یک دوره زمانی گسترده به تولید مثل بپردازند.»

اما در برخی از کشورها که حتی دستمزدها و فرصت‌های شغلی زنان به رشد خود ادامه داده و با مقادیر مربوط به مردان برابری می‌کند، افزایش مجددی مشاهده شده است. نویسنده‌ها بر این گمان هستند که زنان با افزایش قدرت چانه‌زنی خود در خانه که ناشی از کاهش فاصله دستمزد آنها نسبت به مردان است، می‌توانند مقداری از کارهای خانه و وظایف مربوط به مراقبت از کودکان (البته نه لزوما نیمی از آنها) را به مردان واگذار کنند. این امر به نوبه خود برخی از موانع مربوط به داشتن فرزندان بیشتر را از میان برمی‌دارد.

به عنوان مثال، در ۱۹۹۵، نرخ باروری در آمریکا از مقدار پایین خود در ۱۹۸۰ فراتر رفته و تقریبا به مقادیر مربوط به سطوح جایگزینی رسیده است.

نویسندگان این مقاله ادعا می‌کنند که این تغییر در موقعیت زنان، تنها با نرخ باروری بالاتر همبستگی ندارد، بلکه آن را به وجود می‌آورد. آنها به این نتیجه می‌رسند که ظاهرا دیگر عوامل افزایش‌دهنده بالقوه باروری مثال چگالی جمعیت و قیمت مسکن، چندان اهمیتی ندارند. در عین حال، سیاست‌های دولتی که از سنگینی مشکل مربوط به مراقبت از کودکان می‌کاهند، مثل کاهش مالیات برای خانواده‌های دارای فرزند و ارائه عمومی خدمات مهدکودک، از نقش مهمی برخوردارند. به عنوان مثل در فرانسه با افزایش ۷۰ درصدی واقعی یارانه‌ها به ازای هر فرزند از ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۰، میزان باروری به ازای هر زن، از ۷/۱ فرزند در سال ۱۹۹۵ به ۹/۱ فرزند در حال حاضر افزایش یافته است.

این نویسنده‌ها به این نتیجه می‌رسند که «با این وجود و با توجه به هزینه‌های بالای تربیت یک کودک در جوامع مدرن و ثروتمند، باور اینکه سطوح فعلی یارانه‌ها بتوانند تاثیر قابل‌توجهی داشته باشند، سخت است.» اثرات همسالان، سبب افزایش اثرات عادی باروری در برنامه‌های اجتماعی می‌شوند، چراکه افراد مایلند آن کارهایی را انجام دهند که دوستان و خانواده‌شان انجام می‌دهند. همچنین حتی افزایش کوچکی در باروری می‌تواند جوامع و شرکت‌ها را ترغیب کند تا برنامه‌ها و محرک‌های بیشتری در حمایت از خانواده‌ها ایجاد کنند که خود سبب افزایش دوباره تعداد فرزندان می‌شود.

چنین یافته‌هایی می‌توانند عواقبی در خارج از اروپا نیز داشته باشند.

کشورهای آسیایی در حال توسعه، شاهد کاهش نرخ باروری، حتی بیشتر و سریع‌تر از آن چیزی هستند که در غرب روی داد. متوسط تعداد فرزندان به ازای هر زن در کشورهای کره جنوبی، سنگاپور و هنگ‌کنگ کمتر از ۵/۱ می‌باشد.

نویسندگان فوق چنین نتیجه‌گیری می‌کنند که «همگرایی کلی در نرخ‌های باروری کشورها، در حال ایجاد دنیایی است که از لحاظ تعداد فرزندان به ازای هر زن، بسیار شبیه به کشورهای اروپایی با باروری پایین است. ساختار اجتماعی این کشورها و تقسیم کار موجب شده زنان، وقت کمتری برای مراقبت از فرزندان داشته باشند، اما دلیلی نمی‌بینیم که این عوامل اجتماعی نتوانند در جهت مخالف عمل کرده و منجر به افزایش باروری در آینده شوند. با این وجود بی‌درنگ اعتراف می‌کنیم که هنوز چیزهای بسیاری است که باید درباره اثرات سهم مردان و زنان در مراقبت از فرزندان و انجام کارهای خانه و درباره اثرات یارانه‌های دولت در حمایت از خانواده بر تغییرات نرخ باروری بدانیم.»

بروس ساکردات وجیمز فیرر

مترجم: محسن رنجبر

منبع:

http://papers.nber.org/papers/w۱۴۱۱۴