خوشبختی بیرونی نیست؛ درونی است

«خوشبختی استعداد می‌خواهد!» می‌دانید معنای این جمله چیست؟ یعنی به جای این که دنبال تغییرات بیرونی در زندگی خودتان بدوید تا ثروت و قدرت‌تان را بیشتر و بیشتر کنید، کافی است به …

«خوشبختی استعداد می‌خواهد!» می‌دانید معنای این جمله چیست؟ یعنی به جای این که دنبال تغییرات بیرونی در زندگی خودتان بدوید تا ثروت و قدرت‌تان را بیشتر و بیشتر کنید، کافی است به درون‌تان عمیق‌تر نگاه کنید و درون‌تان را طوری بسازید که روزبه‌روز بیشتر احساس خوشبختی کنید. می‌توانید با این پیشنهادها شروع کنید...

صلح با خود

خوشبختی همان نگاه زیبایی است که در اولین دقایق صبح‌گاه توی آینه به خودمان می‌اندازیم. اکثر مردم احساس خوشبختی نمی‌کنند چون همیشه نگاهی که بر خود می‌اندازند آنها را محکوم می‌کند. چرا به جای آنکه روی ضعف‌های خود تمرکز کنیم و از نداری‌ها شکایت کنیم، روی زیبایی‌ها و دارایی‌های خود تمرکز نکنیم؟! تنها در این صورت است که اعتماد به نفس پیدا می‌کنید و پیش می‌روید!

انتشار خوشبختی

خودخواهی و خوشبختی با هم سازگار نیستند. اجازه بدهید انرژی‌تان صرف دیگران شود. خانواده، دوستان، کودکان مریض و بی‌سرپرست به شما نیاز دارند.

غر نزنید

امروز صبح از دنده چپ برخاسته‌اید؟ عیبی ندارد. شاید امروز شما دل و دماغ هیچ کاری را نداشته باشید. سعی نکنید با متهم کردن خود و صحبت بیش از حد در مورد آن خودتان را عصبانی‌تر کنید. این نوع خلق و خو گذراست و شما تنها قربانی آن نیستید. وقتی مدام به خود تلقین کنید که امروز بهانه‌جو و بدخلق‌اید، سبب بدخلق شدن اطرافیا‌ن‌تان هم می‌شوید.

شما خوشبختید

همسر، فرزند، مادر و پدر و دوستان خوبی دارید، صاحب کار دلخواه خود هستید و سالم‌اید و خیلی چیزهای دیگری از این دست. از این بیشتر چه می‌خواهید؟ چرا فکر می‌کنید بدشانس و بدبخت هستید؟ شما خوش‌شانس هستید که مثل خیلی‌های دیگر کنار بیمارستان نخوابیده‌اید یا شکست نخورده‌اید. خوش‌شانس‌اید که همسر و فرزندان خوبی دارید و دوستانتان کنارتان هستند. قدر نعمت‌هایی را که دارید، بیشتر بدانید. هر روز به آن نعمت‌ها فکر کنید و احساس خوشبختی را در خودتان تقویت کنید.

به دیگران گوش بدهید

صمیمی شدن و درک دیگران، رابطه برقرار کردن با دیگران را آسان می‌کند و سبب زیبا شدن نگاه شما به زندگی می‌شود. سعی کنید خود را جای اطرافیان بگذارید. رییس‌تان عصبانی است؟ شاید فرزندش دچار مشکلی شده است. همسرتان روز تولدتان را فراموش کرده و بدون هدیه به خانه آمده است؟ شاید در کارش به مشکلی برخورده و مضطرب و دل‌مشغول است. پای حرف‌های اطرافیانتان بنشینید و از زاویه دید آنها به مسایل خود نگاه کنید.

گاهی جشن بگیرید

خود را در حصار روزمرگی زندگی زندانی نکنید. بهتر نیست دوستانتان را به خانه‌تان دعوت کنید یا به دیدنشان بروید؟ نیاز نیست مراسم شام آن چنانی تدارک ببینید. در موارد مادی می‌توان صرفه‌جویی کرد اما در مورد خودتان بهتر است صرفه‌جو نباشید!

آشتی با گذشته

گذشته‌ها را همان‌گونه که است، بپذیرید و آنچه که تغییرناپذیر است را قبول کنید. طلاق و فوت یکی از عزیزان غیرقابل انکار و فراموش‌نشدنی است. سعی کنید با افرادی که قهر کرده‌اید، آشتی کنید و قدمی مثبت برای خوشبختی بردارید و هرگز حسرت گذشته را نخورید.

معنایی برای زندگی

من که هستم؟ چرا زنده‌ام؟ چه وظیفه‌ای در این دنیا دارم؟ و سوال‌هایی از این دست. اگر جواب این سوال‌های حیاتی را می‌دانید یا دایما به آنها فکر می‌کنید و جواب این سوال‌ها را در ذهن خودتان بازیابی و بازسازی می‌کنید، یعنی در مسیر درستی در حال حرکت هستید اما اگر جواب آنها اصلا برایتان روشن نیست و اصلا به این جور سوال‌های اساسی فکر نمی‌کنید، باید کمی عمیق‌تر شوید و سعی کنید اهدافتان را در زندگی با طرح این سوال‌ها و اندیشیدن به آنها روشن‌تر کنید.

حفظ آزادی

برای آنکه در کنار دیگران احساس راحتی کنید، نباید اجازه دهید خواست دیگران شما را محدود کند. مهارت نه گفتن به دیگران را یاد بگیرید و آزادانه‌تر زندگی کنید.

سمیه مقصودعلی