چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

درد و درمان


درد و درمان

بازار سرمایه و بورس های ایران با فضای توسعه یافتگی و رقابتی مطلوب فاصله دارند, اما می توان به این فضا نزدیک شد

توسعه نیافتگی بازار اولیه، کاستی بزرگ کشورمان است. شورا و سازمان بورس و اوراق بهادار، بیشتر وقت و انرژی خود را به بورس‌ها یا بازار ثانویه اختصاص داده‌اند. این تمرکز نا‌بجا بیش از هر چیز شرکت‌ها و دولت را از تأمین مالی قابل قبول و ارزان محروم می‌کند. به موازات، کشورمان از اقتصاد پایه بانکی رهایی نمی‌یابد.

انتقادات زیادی در خصوص قوانین مربوط به حجم مبنا و سقف نوسان روزانه قیمت وجود دارند. کاهش کارایی و جلوگیری از پیشرفت شرکت‌های مستعد از جمله این انتقادات‌اند. اما نکته جالب اینجا است که حتی وجود این قوانین نتوانسته از فعالیت بیش از حد سفته بازان جلوگیری کند. در بورس‌های موفق دنیا کمتر سرمایه گذاری است که به فکر بازدهی بسیار کوتاه مدت سرمایه خویش باشد، اما در ایران عمدتاً سهام‌داران بدون توجه به آینده اقتصادی شرکت، به خرید و فروش‌های پی‌در‌پی و سفته بازانه می‌پردازند. این توجه به بازار ثانویه و غفلت از بازار اولیه بورس‌های ما را از هدف اصلی خود – یعنی هدایت منابع به بخش مولد اقتصاد – دور کرده است. البته برای بهبود این وضعیت، کنترل‌های بیشتر قانونی به دلیل بر هم زدن تعادل بازار توصیه نمی‌گردند، بلکه سیاست‌های تشویقی شورای عالی بورس و اوراق بهادار جهت عرضه‌های اولیه بیشتر در بازار سرمایه کشور، می‌تواند کمک شایانی برای نقش پُررنگ‌تر بازار اولیه باشد. در نهایت فراموش نکنیم عمده نوسانات بورس‌های کشور به اتفاقات خارج از بورس باز می‌گردد. هر تصمیم تنش‌زای سیاسی و اقتصادی دولت، در بورس‌های کشور منعکس خواهد شد. ثبات تصمیمات دولت، نوسانات و سفته بازی را به حداقل خواهد رساند.

● مردم پذیری

استقبال عمومی از بورس‌های ما مناسب نیست. یکی از دلایل این امر، استنباط مردم از عدم شفافیت و وجود رانت اطلاعاتی در بورس‌ها است. در پاره‌ای موارد به وضوح مشخص است که اشخاص نزدیک به شرکت‌های بورسی و کارگزاران نسبت به مردم عادی برتری اطلاعاتی و عملیاتی دارند. کارگزاری‌ها توان تغییر در زمان‌ بندی خرید و فروش سهام، چگونگی اجرا و اختصاص قیمت معامله به نفع نزدیکانشان را دارند. موارد کنترلی مانند حجم مبنا و سقف نوسان قیمت، بازار را از کارایی خارج می‌کند و به نابرابری دامن می‌زند. نقد شوندگی پایین نیز مردمی را که احتیاج آنی و فوری به پولشان دارند از بورس‌ها دور می‌کند. طبق قانون، کارگزاری‌ها پول حاصل از فروش سهام را پس از چهار روز کاری به فروشنده تحویل می‌دهند. بسته شدن نماد شرکت‌ها به بهانه‌های مختلف و همچنین وجود صف‌های خرید و فروش از دیگر مواردی‌اند که نقد شوندگی بازار سهام را تهدید می‌کنند. برای بهبود استقبال عمومی از بورس‌های ایران موارد زیر می‌توانند راه‌گشا باشند:

▪ حذف اختیارات بیش از حد کارگزاری‌ها از طریق سیستم معاملات آنلاین

▪ فرهنگ‌سازی معاملات بورسی از طریق رسانه‌‌های عمومی و سایر ابزارهای تبلیغاتی

▪ الزام به رعایت قانون و افشای اطلاعات به موقع و متوازن جهت شفاف‌سازی توسط نهادهای ناظر

▪ اصلاح قوانین کنترلی در راستای افزایش کارایی و حداقل‌ کردن صف‌های خرید و فروش و افزایش نقد شوندگی.

● دولت و دوستان!

دولت به فروش شرکت‌های خود محتاج است. اما بخش خصوصی ما توان خرید شرکت‌های دولتی را ندارد و حتی اگر این توان را داشته باشد به دلیل هزینه‌های بالای تولید، علاقه‌ای به فعالیت‌های مولد ندارد و واسطه‌گری را ترجیح می‌دهد. با این شرایط طبیعی است که واگذاری شرکت‌های دولتی - که حجم بزرگی از ارزش بازار را در اختیار دارند - در بستر بازار سهام به سمت شبه دولتی‌های توانمند حرکت کند. این فضا بورس‌های ما را شدیداً دولتی و شبه دولتی کرده است.

در ادبیات اقتصادی مهمترین آفت حضور شبه دولتی‌ها به خصوص در بازاری که قوانین مربوط به شفافیت آن به درستی به اجرا در نمی‌آیند، عدم شفافیت و کِدر شدن اطلاعات است. از سوی دیگر، قدرت انحصاری - چه در بازار سرمایه و چه در اقتصاد - مضر است. به عنوان مثال، در این شرایط اگر سهام‌داران حقوقی و خرده پا به خرید سهامی که سهام‌دار عمده آن شبه دولتی‌ها هستند اقدام کنند از سرمایه آنها حمایت کرده‌اند و اگر تصمیم به فروش بگیرند، صف‌های فروش، فرصتی برای خریداران بلوکی و شبه دولتی‌ها خواهند بود.

اولین و مهمترین اقدامی که می‌تواند به رفع این مشکل کمک کند، خصوصی‌سازی واقعی مردمی و اجرای قوانین مربوط به شفافیت بورس‌ها است. همچنین اجرای قوانین بهبود فضای کسب و کار، شامل ضرورت استعلام بخش خصوصی در کلیه قوانین و مقررات دولت و مجلس، حذف امتیازات ویژه مؤسسات عمومی غیر‌دولتی، سخنگو داشتن دستگاه‌ها و پاسخگویی آنها به نمایندگان بخش خصوصی در جلسات هفتگی و پیش‌آگهی دادن نسبت به تصمیمات مهم اقتصادی تا قبل از اجرا در این راستا مؤثر است.

● خرید و فروش مدرن، اما سنتی کالاها

برای بورس کالا و فلزات ایران هنوز شاخصی در نظر گرفته نشده است. معاملات به صورت سنتی – و نه با اوراق بهادار دارای پشتوانه کالایی – و به صورت فیزیکی انجام می‌شوند. عمده‌ترین مشکلی که خریداران در بورس کالا با آن مواجه اند، عدم تحویل به موقع جنس به خصوص در برخی کارخانجات کوچک است. عدم جوابگویی هیچ سازمانی در برابر ضررهای ناشی از این مشکل بیشتر در مورد شرکت‌هایی اتفاق می‌افتد که پشت سر آنها دولت قرار دارد و عموماً جریمه‌ای به آنها تعلق نمی‌گیرد. عدم انتشار زمان فروش حداقل ۲۴ ساعت قبل از عرضه، جهت خارج کردن برخی از خریداران و ایجاد رانت خرید، یکی دیگر از مشکلات بورس کالا است. دخالت دولت در مکانیزم بازار و تعیین قیمت رقابتی و همچنین بوروکراسی بیش از حد و ایجاد مزیت برای دولتی‌ها از این طریق از دیگر مشکلات این بورس می‌باشند.

برای رفع این مشکلات راهکارهای زیر پیشنهاد می‌گردند:

▪ قانونمند کردن بورس کالا و اجرای سختگیرانه‌تر قوانین

▪ طراحی شاخص‌های روزانه بر اساس مدل بورس‌های بزرگ کالا در جهان (مانند لندن و نیویورک)

▪ اعتبار سنجی شرکت‌های عرضه کننده به جای دریافت ضمانت‌نامه از آنها

▪ برخورد برابر با شرکت‌ها در مقام قانون

▪ افزایش تعداد کارگزاران جهت جلوگیری از انحصار

▪ پرهیز از شتاب‌زدگی در تصمیمات اقتصادی جهت جلوگیری از نوسان شدید قیمت‌ها.