پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

نبود قصه, معضل سینمای ایران


نبود قصه, معضل سینمای ایران

سینما شاخه ای از هنر است که در آن یک داستان به وسیله دنباله ای از تصاویر متحرک فیلم نمایش داده می شود

سینما شاخه‌ای از هنر است که در آن یک داستان به وسیله دنباله‌ای از تصاویر متحرک (فیلم) نمایش داده می‌شود. یک اثر سینمایی از عناصر تصویر

(به صورت مجموعه‌ای از فریم‌ها) و صدا(گفتگو، صدا و موسیقی) تشکیل شده ‌است. یک فیلم براساس فیلمنامه یا سناریو و توسط مجموعه‌ای از بازیگرها، کارگردان، فیلم‌بردار و عوامل دیگر ساخته می‌شود. سینما جدیدترین شاخه هنر، معروف به هنرهفتم است که امروزه یکی ازعمومی‌‌ترین و محبوب‌ترین تولیدات هنری را ارایه می‌کند. سینما همچنین به محل پخش عمومی فیلم سینمایی نیزگفته می‌شود.

اما سوال مهمی که پیش می‌آید این است که چرا مردم کمتر به سینما می‌روند وهرکس هم، سازخودش را می‌زند؟! فکر می‌کنم عمده‌‌ترین معضل سینمای ما نبود قصه است. فیلم‌ها اصلا قصه ندارند. روند منطقی‌ طی نمی‌کنند و به پایان می‌رسند. علت و معلول ندارند. همین طور یک سری سکانس بی‌ربط به هم کات خورده‌ اند که اگر از فیلم حذف بشوند هیچ ضربه ‌ای به فیلم وارد نمی‌شود. در واقع این‌قدر این فیلم‌ها سکانس زائد دارند که اگرحذفشان کنندعملاچیزی از فیلم باقی نمی‌ماند. بنای نااستوار فیلم را روی قامت یک سری بک‌ گراند‌های خوش‌ منظره و بازیگرهای خوش ‌تیپ و خوش قیافه سوار کردند. و دیگر اینکه مساله مهم این روزهای سینمای ما که به شکل معضلی خود را نشان داده دور تسلسل باطلی است که به جان فیلمساز‌ها می‌افتد. تا یک کار پرفروش ساخته می‌شود همه از اصول ساخت آن فیلم پیروی می‌کنند تا گیشه را فتح کنند! و نتیجه می‌شود ساخت انبوهی از فیلم‌های تکراری و خسته‌کننده. نوآوری وجود ندارد. انگار می‌ترسند که اول باشند.

می‌خواهند یکی روی زمین پرمین راه برود و پاکسازی که شد آن وقت بقیه پشت سر نفر اول راه می‌افتند. همیشه اولین‌ها تاثیرگذارند چون جسارت و جرات اول بودن و اول شدن را داشته‌اند و صد البته که همه کاسه کوزه‌ها هم سر اولی‌ها شکسته می‌شود چرا که ایجاد کننده یک جریان خواهند بود و پرچمدار یک ژانر. مساله بعدی علاقه شدید بازیگرهای چشم آبی و مو‌قشنگ به خوش تیپ ماندن است! چند درصد از بازیگرهای سینمای امروز حاضرند برای ایفای نقشی مو را از ته بتراشند یا صورتشان را سیاه کنند و لباس پاره بپوشند یا نقش یک روستایی را بازی کنند؟ بازیگرهایی داریم که خط‌کش خورده راه می‌روند و هیچ وقت کت و شلوارهای گران را با یک دست پیراهن و شلوار کهنه عوض نمی‌کنند. باید همیشه آرایش موهاشان مد‌روز باشد و در‌واقع پول شیک بودنشان را می‌گیرند نه بازیشان را. تا وقتی که تهیه‌کننده‌ها و کارگردان‌های سینما با دستمزدهای آنچنانی به جولان دادن این دسته از به اصطلاح بازیگرها دامن بزنند و باعث عقب رانده شدن بازیگرهای حرفه‌ای سینما بشوند اوضاع همین است که هست. می‌گویند مردم به‌خاطر فلان بازیگر به سینما می‌آیند پس چون این بازیگر مردم را به سالن می‌کشاند باید ازش استفاده کرد!

همچنین کمبود سالن استاندارد سینما از دیگر مشکلات است. اگر کسی بخواهد در یک سینمای ممتاز فیلم ببیند باید یک نصف روز تمام از کار و زندگی بیفتد. یک ساعت تا سینما برود حدود ۲ساعت فیلم، یک ساعت هم برگردد تازه با احتساب ترافیک و... بیشتر از این هم طول می‌کشد. نبود سالن کافی و مسیر طولانی باعث می‌شود که مردم به دنبال وقت خالی برای رفتن به سینما بگردند و همین منجر به این می‌شود که کسی که مشغله‌اش زیاد است سالی به ۱۲ ماه سینما نرود. نکته دیگر اینکه ایران هنوزعضو کنوانسیونکه هدفش دفاع از مالکیت فکری و معنوی است نشده و فیلمسازان اعتراض دارند به اینکه فیلم‌های ایرانی بدون رعایت کپی رایت پخش می شوند. ۱۶۴ کشورعضو کنوانسیون هستند ولی ایران به خاطر محدودیت‌هایی هنوز نتوانسته عضو شود که البته صحبت های عملیاتی انجام گرفته و قبل ازمعاهده باید مجلس شورای اسلامی تائید کند و این یعنی پخش نشدن فیلم‌ها در شبکه های برون مرزیو رعایت کپی رایت آثار ایرانی که توفیق اقتصادی خوبی برای سینمای بیمار ما است.

نویسنده : آرین مهرپور