جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

سید حسین فلاح نوشیروانی


سید حسین فلاح نوشیروانی

فرهنگ و تمدن را کسانی ساخته اند که در تاریخ کمتر از آنها نام برده شده است مردان بزرگی که دل و جانشان و تمام هدفشان در جهت کمک به بهبود زندگی و رشد و ترقی بشریت بوده است

خوشتر آن باشد که سر دلبران

گفته آید در حدیث دیگران

نوشیروانی قلبی به وسعت دریا

تاریخ را معمولاً به شرح کشور گشایی های حاکمان, جنگهای بزرگ و ... می شناسیم اما آیا این همه تاریخ است؟

فرهنگ و تمدن را کسانی ساخته اند که در تاریخ کمتر از آنها نام برده شده است. مردان بزرگی که دل و جانشان و تمام هدفشان در جهت کمک به بهبود زندگی و رشد و ترقی بشریت بوده است. یکی از این مردان بزرگ, عارف نیکوکار مرحوم سید حسین فلاح نوشیروانی است. مردی که بنا به قولی چهار پنجم از ثروت خود را در جهت امور خیریه و کمک به مستمندان و ارتقاء سطح بهداشت، رفاه, آموزش و امور مذهبی مردم هزینه نموده است. از آن مردمانی که فرزند زمان خویش و عبد صالح خداوند بود. روستا زادة وارسته و خودساخته ای که از خانواده ای کشاورز و دامدار برخاست اما توانست با پشتکار و توانایی فوق العاده ای در زمینة کسب و تجارت به موفقیت های شگفت انگیزی دست یابد.

● زندگی

سید حسین نوشیروانی در سال ۱۲۸۱ ه. ش در روستای نوشیروانکلاه از توابع شهرستان بابل و در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشود. از کودکی هوش سرشار و نجابت او زبانزد اطرافیان بود درشش سالگی قرآن را ختم نمود و سپس پدرش او را به شهر بابل فرستاد و اتاقی برایش اجاره کرد تا به تحصیل مشغول شود. سالها بعد به پاس زحمات زن صاحبخانه مرحوم نوشیروانی ملکی برایش بنا نمود و به وی اهدا کرد.

سید حسین علاوه بر تحصیلات ابتدایی, آموزش های دینی را در کنار طلاب علوم دینی (مدرسه صدر) فرا گرفت سپس برای یافتن کار عازم مشهد شد. پس از سه سال کار در مشهد, عازم تهران گردید، در طول راه و در حوالی نیشابور دچار بیماری سختی می شود که امید اندکی به بهبودی وی می رفت اما با کمک یک خانوادة دلسوز از مرگ نجات یافت و بعد از سلامتی عازم تهران شد در آنجا در تجارت خانه حاجی آقای حکیم زاده یزدی با حقوق ماهانه چهار تومان مشغول به کار شد. وی مدت ۱۷ سال در کنار این خانواده محترم همچون یکی از اعضای خانواده آنها به سر می برد. سید حسین چگونه زیستن را خیلی زود آموخت و چون دنیا را همچون مکانی برای آزمایش الهی می دانست در طول حیات خود تلاش کرد تا از این آزمایش الهی سربلند بیرون آید.

امانت داری, صداقت و هوش سرشار او باعث شد به سرعت مراحل ترقی را بپیماید و به مدیریت داخلی تجارت خانه منصوب شود. پاکی و درست کرداری او موجب شد که صاحب تجارتخانه یکی از آشنایان خود را که از اهالی یزد بود برای همسری به وی معرفی کند. همسرش که اکنون در قید حیات می باشد فرزند حجت الاسلام طاهری امام جمعه یزد بود که اینک در انگلستان بر روی ویلچیر به سر می برد بعد از مدتی سید حسین خودش وارد بازار تجارت شد و در اندک زمانی با هوش و ذکاوت خود توانست در بازار آهن ایران سرآمد شود بطوریکه حتی مورد اعتماد تجار اروپایی قرار گرفت. او سعی می کرد در همه کارهای تجاری اش شریک و همکار داشته باشد با ابتکار و توانایی زاید الوصف هر روز بر سرعت و اعتبار وی افزوده گشت اما این باعث نشد لحظه ای از معنویات و مردم دوستی رها بشود, او حتی در زمانی که مستاجر بود برای دیگران خانه ساخت و مخارج عده ای از دانش آموزان و دانشجویان را تامین می نمود.

و هر سال برای صدها تن از آنان لباس و لوازم التحریر تهیه می کرد تا در خفا به آنها اهدا شود. چرا که می دانست «ان الله یحب المحسنین» روزی با راننده اش به روستای دیوا رفت در میدان روستا عده ای را می بیند که به گرد زنی جمع شده اند آن زن به طرز رقت باری در حال خونریزی بود بلافاصله با اتومبیل خود او را به شهر می رساند اما در بیمارستان شهر خونی وجود نداشت که به زن تزریق شود به راننده اش دستور داد که زن را به ساری برساند و با رساندن خون به زن او را از مرگ حتمی نجات داد.

چندی نمی گذرد که در روستای دیوا درمانگاه و در شهر بابل بانک خون را می سازد او مردی خوش رو, دلسوز و خیربود که از تمجید و تکریم دیگران به شدت متنفر بود و بسیاری از خدماتش را محرمانه انجام داده است بعنوان مثال در هنگام احداث بانک خون، خودش با اهدا پانصد سی سی آن را بی سر و صدا افتتاح کرد. به وحدت شیعه و سنی بسیار علاقه مند بود، از برگزاری مراسم پر خرج امتناع می کرد، از اینکه در مناسبت ها از خیرات او ذکری بشود اکراه داشت حتی وصیت نمود بعد از مرگش مراسم او را به سادگی برگزار کنند وی از خط خوبی برخوردار بود و در نوشتن و خطابه متبحر بود در کارش همواره صادق بود، در تمام مدت عمر خود دغدغه توسعه و پیشرفت کشور را داشت.

و بدین منظور تمام عمرش را وقف خدمت به این امر نمود, همواره می گفت: «همه باید تلاش کنیم تا ایران را بسازیم و بدین منظور از شهر و روستای خود آغاز کنیم» با وجود موانع و سختیهای زیاد در احداث اماکن مختلف, هیچگاه از تداوم اقدامات خیر خواهانه خود دلسرد نشد دائم نگران مستمندان, بیماران و ۲۰۰ نفر از یتیمانی بود که در پرورشگاه اهدایی او به سر می بردند و هر گاه صحبت از آنان می شد اشک در چشمانش حلقه می زد یکی از پرورش یافتگان او به نام علی اصغر علی پور، گر چه دستش از مال دنیا تهی بود اما جانش را در دفاع از وطن اهدا نمود و در سال ۱۳۶۱ به درجه رفیع شهادت نائل آمد مرحوم نوشیروانی به یتیمان عشق می ورزید، قبلی رئوف و سرشار از عاطفه داشت، همیشه آرزو داشت که خداوند به او فرصت بیشتری بدهد تا برای مردم کارهای دیگری انجام دهد از این مرد نیکوکار سه فرزند به یادگار مانده است دکتر وحید نوشیروانی دارای دکترای اقتصاد از آمریکا, که سالها در دانشگاه شهید بهشتی تهران تدریس می نمود آقای مهندس حمید نوشیروانی که فوق لیسانس رشته مهندسی برق از انگلستان می باشد و خانم دکتر هما نوشیروانی دارای دکترای روانپزشکی از انگلستان. فرزندان وی نیز راه نیک پدر را ادامه داده و می گویند «چراغی که مرحوم نوشیروانی برافروخت هرگز خاموش نخواهد شد» ایجاد حرکتی تحت عنوان net school در تعدادی از مدارس برای اطلاع رسانی و آشنایی دانش آموزان با دانش روز,که علاوه بر بابل در چند شهر دیگر نیز ایجاد شده است تعمیر و احداث درمانگاه، احداث مدرسه, چراغانی کردن کل مسیر جاده بابل _ قائم شهر ... بدین ترتیب همچون فرزند خلف پدر خویش دنبال روی وی بوده اند پدری که هیچ گاه نامش فراموش نخواهد شد و همه مردمی که او را می شناسند دوستش دارند و یاد و نامش را گرامی می دارند در زیر به تعدادی از اماکنی که مرحوم نوشیروانی برای مردم ساخت و اهدا نمود اشاره می شود:

▪ مهمترین اقدامات:

۱) احداث آب انبار در سال ۱۳۱۶ در شهر یزد (به دلیل علاقه به مردم یزد و همسرش)

۲) احداث دبستان شش کلاسه در روستای نوشیروانکلا در سال ۱۳۲۳

۳) احداث مسجد در روستای نوشیروانکلا در سال ۱۳۲۴

۴) احداث و تکمیل حمام در روستای نوشیروانکلا در سال ۱۳۲۴

۵) لوله کشی آب مشروب در روستای نوشیروانکلا

۶) تعمیر پل در روستای درویش خاک

۷) تعمیر پل نقارچین محله بابل

۸) احداث دبستان در روستای آردکلا از توابع شهرستان بابل

۹) احداث درمانگاه در روستای دیوا از توابع شهرستان بابل

۱۰) اهدا زمین به اداره آموزش و پرورش شهر بابل ( اکنون دو مدرسه مائده و هاشمی نژاد در آن واقع است)

۱۱) تامین هزینه عروسی دهها نوعروس و داماد

۱۲) اهدا خانه به صاحب خانه ای که در ایام کودکی به مدت دو سال در آنجا ساکن بود

۱۳) احداث ساختمان جذامیان در مشهد

۱۴) اهدای بورس تحصیلی به حدود ۱۰۰ نفر از دانشجویان

۱۵) احداث ۴ دبستان به نام چهار تن از دانشمندان در چهار شهر کشور

۱۶) احداث کارخانه قند در خوی و ارومیه

۱۷) احداث زایشگاه ام البنین (بنام مادر خود) در بابل سال ۱۳۴۷

۱۸) ایجاد بانک خون در بابل در سال ۱۳۴۸

۱۹) ایجاد پرورشگاه در بابل در سال ۱۳۴۵

۲۰) تأسیس آموزشگاه حرفه ایی در بابل سال ۱۳۴۵

۲۱) کمک نقدی به دلیل سانحه آتش سوزی شهر ساری در سال ۱۳۴۶

۲۲) کمک نقدی به اردوی کار استان مازندران

۲۳) کمک نقدی به زلزله زدگان نقاط مختلف ایران

۲۴) کمک جنسی جهت ساخت مدرسه اسلامی در بابل

۲۵) ساخت مدرسه نوشیروانی در بابل

۲۶) ساخت مسجد نوشیروانی (امام حسن مجتبی(ع))

۲۷) کمک جهت ساخت زندان مدرن در بابل

۲۸) کمک برای ساخت پل روستای کله بست

۲۹) کمک به احداث پل بهمنمیر

۳۰) تأسیس انیستیتو تکنولوژی در شهر بابل

۳۱) احداث تجارتخانه روغن و صابون ماگارین (خروس نشان) در جاده ورامین

۳۲) حفر چاه عمیق آب مشروب جهت استفاده ساکنین کردکوی

۳۳) احداث کارخانه روغن کشی در کرد کوی و کارخانه های پنبه پاک کنی در گنبد و گرگان

۳۴) اهدای ۲۰ هکتار زمین جهت احداث پارک در حومه بابل و دهها آثار دیگر که برای مردم ساخته است و یا تعمیر کرده است.

وی از نادر مردانی بود که مصداق این خطاب باریتعالی قرار گرفتند (ان الذین آمنو و عملوا الصالحات ...) انسانی شریف که کسب و کار را نه برای مال اندوزی بلکه برای خدمت به خلق خدا به کار می گرفت در ارزش این اماکن همین بس که تنها زمین دانشکده فنی بابل (۱۱۰ هزار متر مربع) بنابر محاسبه کارشناسان امروزه بیش از هفتاد میلیارد ریال ارزش گذاری شده است. مرحوم نوشیروانی در هنگام افتتاح دانشکده فنی بابل (۱۳۵۲) در حالی که ۶۹ بهار را پشت سر گذاشته بود در ۲۳ اسفند سال ۱۳۵۰ در اثر بیماری قلبی در تهران رخ در نقاب خاک کشید و در روستای زادگاهش به خاک سپرده شد در هنگام مرگ وصیت نمود از صرف مخارج زائد بپرهیزند و او را در حیات مسجد محله اش دفن کنند تشیع جنازه اش در حضور خیل عظیمی از جمعیت برگزار شد و نام و یاد او برای مردمی که او را می شناسند همیشه زنده است.

گفتنی است مردم بابل ارادت بسیاری به او دارند و در سالهای اخیر در سال مرگ او مراسم نکوداشتی در دانشکده فنی بابل و روستای زادگاهش برگزار می شود. در اردیبهشت ماه امسال نیز مراسمی در روستای دیوا «از توابع شهرستان بابل» به پاس زحمات آن مرحوم برگزار شد که حدود ۱۰۰۰۰ نفر در زیر باران شدید حضور داشته اند اینک که صد سال از تولد او می گذرد و امید داریم که اقدامات این مرد بزرگ مایه عبرت دیگران قرار بگیرد «فاعتبر وا یا اولوالا ابصار» روحش شاد و راهش مستدام باد.

رحیم یعقوب زاده

این مقاله در شماره ۸۵ مجله خانواده سبز به تاریخ ۱/۲/۱۳۸۲ با همین عنوان و نویسنده به چاپ رسیده است