چهارشنبه, ۶ تیر, ۱۴۰۳ / 26 June, 2024
مجله ویستا

۱۴ سپتامبر سال ۱۸۲۹ ـ تکمیل استیلای روسیه بر همه قفقاز - معاهده سال ۱۸۲۹ روسیه و عثمانی و اجبار عثمانی به تایید متصرفات مسکو در قفقاز


۱۴ سپتامبر سال ۱۸۲۹ ـ تکمیل استیلای روسیه بر همه قفقاز - معاهده سال ۱۸۲۹ روسیه و عثمانی و اجبار عثمانی به تایید متصرفات مسکو در قفقاز

استالین که زاده گرجستان بود نسبت به منطقه قفقاز حساسیت و علاقه مندی داشت و مخصوصا نمی خواست که گرجستان ماهیت خود را از دست بدهد و گوشه ای از خاک روسیه به حساب آید. هنوز هم بسیاری …

استالین که زاده گرجستان بود نسبت به منطقه قفقاز حساسیت و علاقه مندی داشت و مخصوصا نمی خواست که گرجستان ماهیت خود را از دست بدهد و گوشه ای از خاک روسیه به حساب آید. هنوز هم بسیاری از گرجی ها نسبت به همشهری خود ، استالین ، وفادار مانده اند و مجسمه او در زادگاهش (شهر گوری) بر جای خود باقی است. عکس، مربوط به دوران جوانی استالین است

۱۴ سپتامبر سال ۱۸۲۹ میلادی در پایان جنگ روسیه و عثمانی (ترکیه) که به شکست عثمانی انجامید، این دولت (عثمانی) با امضای معاهده ای از همه دعاوی خود در قفقاز جنوب غربی صرفنظر کرد. چون معاهده این دو دولت در شهر آدریانپول Adrianople (هادریانپولیس = ادرنه) امضاء شده بود به معاهده آدریانپول معروف شده است. روس ها که قبلا در دو جنگ با ایران، اراضی ماوراء ارس را تصرف کرده بودند به این ترتیب پس از امضای معاهده آدریانپول مالک بدون مدعی همه قفقاز (گرجستان، ارمنستان و ... جمعا ۷۸ هزار مایل مربع) شدند که سلطه آنان تا ۱۶۰ سال بعد ادامه یافت و اینک منحصر به قسمت شمالی قفقاز از جمله داغستان و چچن است. به نوشته برخی از مورخان، هدف تزار وقت روسیه از جنگ با عثمانی، عمدتا اجبار این دولت به تایید معاهدات خود با ایران معروف به «گلستان و ترکمنچای» و صحه گذاردن بر متصرفات مسکو در قفقاز بود. عثمانی از پیش از صفویه، چون خودرا جانشین روم شرقی می پنداشت مدعی برخی از نقاط قفقاز جنوب غربی (ایروان و مناطق اطراف آن) بود. زد و خوردهای روسیه با عثمانی که منجر به امضای قرارداد آدریانپول شد از ۲۶ آوریل سال ۱۸۲۸ با اعلان جنگ روسیه به عثمانی آغاز شده بود. در آن سال قتل عام یونانیان توسط ترکان عثمانی این بهانه را به دولت روسیه داده بود که به نام حمایت از یونانیان هم مذهب خود با عثمانی وارد جنگ شود. نیروهای روسیه در هشتم ژوئن همین سال از دانوب گذشته و در ۱۲ اکتبر "وارنا "را متصرف شده بودند. عثمانی ها پس از شکست های کولوچا kulevcha، سیلیستریا silistria و آدریانوپل، پیشنهاد ترک مخاصمه دادند و قرارداد پایان جنگ در ۱۴ سپتامبر ۱۸۲۹ به امضاء رسید. طبق مواد دیگر همین قرارداد بود که مراد دوم سلطان عثمانی بر استقلال یونان صحه گذارد، و مولداوی (مولدوا) و "والاشیا"را هم به روسیه داد. دولت مسکو با امضای قرارداد ۱۸۲۹ آدریانوپل Adrianople نه تنها مالک بدون مدعی همه قفقاز شد بلکه امتیاز هایی هم از عثمانی برای صربستان و یونانی ها و عبور کشتی ها از تنگه های دریای سیاه گرفت که چهار سال بعد با معاهده «خونکار اسکله سی» عبور کشتی های کشورهای دیگر را از این تنگه ها محدود کرد که خشم فرانسه و انگلستان را برانگیخت.

روسیه در جنگ اول خود با ایران که طولانی بود و به شکست ایران انجامید، طبق قرارداد گلستان که در حقیقت «سر گور اوزلی» سفیر (پارسی دان و شرقشناس) لندن آن را به فتحعلی شاه قاجار تحمیل کرد و در ۲۴ اکتبر ۱۸۱۳ امضا شد همه گرجستان، آبخیزستان (آبخازیا)، داغستان، دربند، قره باغ، شکی، باکو، شیروان و قسمتی از طالش را از دست داد. حاکم تفلیس (نه همه گرجستان) به تصمیم خود در ۱۸۰۱ وابسته به روسیه شده بود زیرا که آغا محمد خان قاجار قبلا به تفلیس رفته و متمردین شهر را با خشونت تمام سرکوب کرده بود. باوجود این، دولت ایران تا امضای قرارداد گلستان، بر وابسته شدن تفلیس به مسکو صحه نگذارده بود. جنگ دوم روسیه با ایران که باز به شکست ایران انجامید با امضای معاهده ترکمنچای مورخ ۲۱ فوریه ۱۸۲۸ پایان یافت و ایران طبق این معاهده هم ایروان، نخجوان، اردوباد و مغان را از دست داد و باردیگر مفاد قرارداد گلستان را نیز تایید کرد و قبول کرد که مبلغی هم به روسیه غرامت بپردازد و فعالیت کشتیرانی اش در دریای مازندران محدود شود. طبق این معاهده، روسیه حق «کاپیتولاسیون» نیز به دست آورد. آصف الدوله و میرزا ابوالحسن خان که از جانب ایران معاهده ترکمنچای را امضا کرده بودند در آن زمان متوجه محدودیت کشتیرانی و حق کاپیتولاسیون نشده بودند زیرا که معلومات و تجربه دیپلماتیک کافی نداشتند.

تا زمان استیلای روسیه، منطقه ای که امروز جمهوری آذربایجان را تشکیل می دهد، خاک اصلی ایران و گرجستان و ارمنستان تحت الحمایه ایران بودند. روسها پس از تصرف موقت «دربند» قفقاز در سال ۱۷۲۷ چشم طمع از سایر نواحی این منطقه برنداشته بودند که با استفاده از قزاقهایی که به تزارها پناهنده شده بودند به دست اندازی در این ناحیه ادامه دادند (قزاق در لغت یعنی ماجراجو ).

پس از فروپاشی شوروی که برجای امپراتوری روسیه نشسته بود، یکی از دو طرف قراردادهای گلستان و ترکمن چای، از میان رفته و دیگر وجود نداشت؛ با این که نخجوان از لحاظ جغرافیائی منطقه ای "جدا" است، بر خلاف پیش بینی های قبلی، از تهران صدایی و ادعایی به گوش نرسید!.

جمعیت مناطقی که در ۱۸۲۹ در اختیار امپراتوری روسیه قرار گرفت در زمان فروپاشی شوروی (سال ۱۹۹۱) جمعا ۱۷ میلیون نفر بود. یک غفلت گورباچف، نه تنها همه این تلاشهای دویست ساله مسکو را برباد داد بلکه دردسرهایی برای ورّاث خود (دولت کنونی روسیه) برجای گذارد که برطرف ساختنش آسان نیست و اگر موضوع سلاح اتمی و قدرت تخریبی آن درکار نبود بعید نبود که ماجرای هشتم آگوست ۲۰۰۸ و حمله نظامی گرجستان به اوستیای جنوبی، غرب و شرق را برسر گرجستان وارد جنگ می کرد.

(درباره جنگهای ایران و روسیه و اوضاع قفقاز مطالب متعدد در زمان خود در این سایت آمده است)