پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
دعوتگر از مال خود انفاق می کند
از ابوهریره (رض) روایت شده است که رسول خدا (ص) فرمود: «هیچ روزی که در آن بنده صبح میکند نیست مگر این که دو فرشته فرود میآیند. یکی از آنها میگوید: پروردگارا، به فرد بخشنده جایگزین بده و دیگری میگوید: پروردگارا، کال بخیل و آزمند و حریص را از بین ببر.»[۱]
این حدیث در بر گیرندهی اصلی مهم از اصول زندگی اسلامی و نظام اسلامی است. جامعه، جامعهای به هم پیوسته و متوازن و در قسمتهای روحی، مادی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است.
اسلام فقط به یک قسمت تأکید نکرده است تا قسمتهای دیگر را رها کند. تمام قضایای انسانی را که موجود بشری با آنها مواجه میشود مداوا کرده است. معالجهای که با فطرت او هماهنگ است.
اسلام از یک طرف معالجه و از طرف دیگر تقویت میکند تا به سوی رویکرد درستی بیاید که خیر و خوبی انسان و جامعه در آن است.
در جوامع غیر اسلامی گذشته و حال، ارزشهای نامتعارف و نابهنجاری یافت میشود که سبب مسخ انسان و فطرت او میشود و همچنین در جوامعی که به اسلام و مسلمانی انتساب دارند، اما در عمل آن را تطبیق نمیدهند، انسان گرفتار بدبختی و شقاوت است؛ زیرا این جوامع مانند دستهی بالا رهنمودهایی را که اسلام برای فطرت آورده است، تطبیق نمیدهد، رهنمودهایی که زندگی انسان را از تمام جوانب موزون و برابر میسازد.
● اقتصاد اسلامی
موضوع حدیث شریف مذکور قسمت اقتصادی در زندگی مسلمان است. قبل از اینکه به شرح و معنای حدیث بپردازیم که خود واضح و آشکار است، دوست داریم خودمان را در چارچوبی قرار دهیم که اندیشهی اسلامی برای انسان در جامعهی اسلامی ترسیم کرده است. این قضیهای بزرگ است، همان طور که هر انسانی که در جریان حوادث این روزگار به سر میبرد، متوجه آن میشود. بزرگترین سیستمهای سیاسی معاصر، سرمایه داری و کمونیسم و سوسیالیسم دو اندیشهی اقتصادی هستند که اندیشههای مسلط در جهان بر محور آنها میچرخند و جهان را به سمت و سویی که میخواهند حرکت میدهند.
نظام سرمایهداری با در پیش گرفتن برخی روشها توانسته است فقر در کشورهای خود ریشهکن کند، روشهایی چون تأمین و ضمانتهای اجتماعی. در تأمین اجتماعی هر هموطن مقداری پول در طول عمر خود میدهد تا در حالت ناتوانی او را تأمین کنند؛ اما در ضمانت اجتماعی، دولت است که از درآمد خود بودجهای را برای فقیران و بیکاران تخصیص میدهد. این نظام در داخل کشورهای سرمایهداری حکمفرماست؛ اما در خارج از آنها وضع بسیار متفاوت و چه بسا وحشتناک است.
بدیهای جهان سوم، تبدیل به استعماری جدید شده است. کشورهای فقیر روز و شب جان میکنند، اما حتی از پرداخت سود وامهایی که از کشورهای سرمایه داری یا بانک جهانی گرفتهاند، ناتوان هستند. در نتیجه سبب افزایش وام و سود آنها میشود و سپس بردگی و سرسپردگی بیشتر برای آقای سرمایه دار را در پی دارد.
اما نظام کمونیستی که در صدد اجرای نظریهی نجات از فقر با شوراندن فقیران بر ثروتمندان است، طبقهای را بر طبقهی دیگر تحریک میکند و سبب برانگیخته شدن کینهها در جامعه میشود و تا تعداد کشته شدگان میلیونی در انقلابهای سوسیالیستی بیشتر باشد، اصالت انقلاب بیشتر است. نظام کمونیستی بدون انقلاب برپا نمیشود و اهداف آن محقق نمیشود تا درگیری طبقاتی روی ندهد و یک طبقه، طبقهی دیگر را از بین نبرد و نظام جامعه تخریب نگردد که در نتیجه آن فقط ایجاد کینه است، بدون اینکه هدف اصلی یعنی بینیازی اقتصادی محقق شود.
● دیدگاه اسلام در این باره چیست؟
اسلام میگوید فقر و کفر با هم همراه هستند. رسول خدا (ص) همیشه دعا میکرد و میگفت: «پروردگارا، من از کفر و فقر به تو پناه میطلبم.»[۲]
● فقر، خطری بر اخلاق و رفتار است
اگر به طور مثال به دیدار یکی از تجمعات بشری در اردوگاههای آوارگان دنیا بروی، متوجه میشوی که چگونه حرمت آدمی وقتی یک خانواده ۶- ۵ نفری در یک اتاق سه در چهار متری زندگی میکند از بین میرود، حتی در آنجا متوجه میشوی که چگونه انسانیت، اخلاق و رفتار او در هم کوبیده و له میشود. اگر به آمار فسادهای اخلاقی و اجتماعی در این تجمعات مراجعه کنی، متوجه خطر فقر بر اخلاق و رفتار خواهی شد.
● فکر درست با فقر پدید نمیآید
آیا میتوانی تصور کنی فردی با شکم خالی بتواند به خوبی دربارهی ملتش فکر کند. آیا آنچه را از امام محمد بن حسن شیبانی شاگرد امام ابوحنیفه نقل شده است نشنیدهای؟ هنگامی که کنیزش به او خبر داد که آرد خانه مان تمام شده است به او گفت: خدا کارت را سر و سامان بدهد، چهل مسئله از مسئلههای فقهی را از سر من پراندی. از امام ابوحنیفه روایت شده است که گفت: با کسی که در خانهی خود آرد ندارد مشورت مکن.
در سایهی فقر خانواده در معرض فروپاشی و آبرو در معرض اهانت، و احترام و کرامت در معرض نابودی و اخلاق ستوده در معرض سقوط قرار میگیرد. خداوند بر علی رحم کند که فرمود: «اگر فقر به شکل مردی بر من آشکار شود، او را خواهم کشت.»
بیش از این و خطرناکتر از این، فقر وحدت جامعه را تهدید میکند و در سایهی آن نظام طبقاتی شکل میگیرد و دشمنی جای دوستی و مهربانی و جنگ و درگیری جای برادری و دسیسه چینی جای وحدت را اشغال میکند و بعد از آن چند دستگی و نابودی چیز دیگری حاصل نمیشود.
● این، توصیف درد بود، درمان آن چیست؟
▪ درمان آن افزایش تولید از طریق کار است.
وقتی که از رهبر اسلامی نجمالدین اربکان رهبر حزب رفاه (حزب سعادت فعلی) دربارهی بهترین روش اصلاح اقتصاد کشورش و متوقف ساختن استقراض و جریان فایده و سود آن پرسیدند، گفت: «به وسیلهی تلاش بیشتر و بالا بردن تولید. این راهحل را اسلام نهاده است و به آن تشویق کرده و حق هر انسان قرار داده است و از جامعهی مسلمانان و دولت آن خواسته است تا کار آن را برای فرزندان مسلمان تهیه کند و فرصتها را در میان آنان به طور مساوی و برابر تقسیم کند.»
▪ به احمد بن حنبل گفتند: چه میگویی در مورد فردی که در خانه یا در مسجد مینشیند و میگوید: من کاری نمیکنم تا روزیام به سوی من بیاید. احمد گفت: این، فرد نادانی است. روایت شده است که عمر بن خطاب (رض) بعد از نماز افرادی را دید که در مسجد بعد از نماز چمباته زدهاند به ادعای اینکه بر خدا توکل کردهاند. به آنان گفت: شما حق ندارید در مسجد بنشینید و بگویید خدایا، به من روزی بده، در حالی که میدانید از آسمان طلا و نقره نمیبارد. خداوند متعال میفرماید: « آنگاه که نماز جمعه خوانده شد، در زمین پراکنده گردید و به دنبال رزق و روزی خدا بروید.»[۳]
● رفتن در زمین
اگر اسباب روزی برای شخصی در یک جا به علتی از علل تنگ شد، باید مسافرت کند. اسلام به این امر تشویق کرده است. رسول خدا (ص) میفرماید: «مسافرت کنید، بی نیاز میشوید.»[۴] خداوند متعال میفرماید: «و هر کس که در راه خدا هجرت کند در زمین سرپناه بسیار و گشایش [در کار] مییابد.»
از عبدالله بن عمر (رض) روایت شده که گفت: «مردی که در مدینه متولد شده بود در مدینه درگذشت. رسول خدا (ص) بر او نماز خواند و گفت: کاش در شهری که در آن متولد شده بود نمیمرد. مردی گفت: چرا ای رسول خدا؟ رسول خدا (ص) گفت: هنگامی که فرد در غربت بمیرد از محل تولد او تا آخرین جایی که در آن به سر برده است اندازه گرفته میشود و به همین مقدار جایگاه او در بهشت بالا میرود.»
آیا شنیدهای کلامی بیش از این، انسان را از گشتن در زمین و دنبال رزق و معرفت رفتن، تشویق کند؟
● درمان دیگر زکات است
زکات یک نظام اقتصادی کامل است که در آن صاحب مال مقدار معینی از مال خود را میدهد که در آن حق خالص فقیران محتاج از مسلمانان و غیر مسلمانان است که در جامعهی اسلامی زندگی میکنند. روش قرآن کریم و سنت پاک رسول خدا (ص) این است که همیشه نماز و زکات را کنار هم میآورند که نشانهی ارتباط قوی در میان آنهاست و مسلمانی فرد، جز به این دو تکمیل نمیشود. نماز ستون دین و زکات گذرگاه اسلام است. هر کس از آن عبور کرد نجات مییابد و هر کس از آن عدول کرد هلاک میشود. ابن مسعود گوید: «شما به پا داشتن نماز و دادن زکات امر شدهاید و کسی که زکات ندهد نماز او مورد پذیرش واقع نمیشود.»[۵]
قرآن کریم دادن زکات را از جملهی ویژگیهای مؤمنان نیکوکار پرهیزگار قرار داده است و ندادن آن را از جمله صفات مشرکان و منافقان برشمرده است. زکات معیار ایمان و دلیل اخلاص است. همان طور که در حدیث صحیح آمده است: «صدقه دلیل است» و آن سبب جدایی بین اسلام و کفر، ایمان و نفاق، تقوا و گناه است.[۶] زکات منت و احسانی از جانب ثروتمند بر فقیر نیست که اگر خواست بدهد و اگر نخواست ندهد، بلکه مال و ثروت از آن خداست و ثروتمند فقط حافظ و امانتدار آن است و بر او لازم است حقوقی را که بر این مال است بپردازد، حقوقی مانند زکات و...
این کار میتواند به اختیار و پذیرش او باشد و یا به اجبار و زور قانون... و فقیر این مال را دریافت میکند، به عنوان اینکه حقی خالص است. خداوندی که آفرید و همه چیز را منظم کرد و اگر این حق را به او ندادند باید برای گرفتن آن بجنگد.
در حالتهای استثنایی وسایل دیگری چون صدقه و... وجود دارد که جماعت مسلمان یا دولت اسلامی برای برطرف کردن احتیاجات خود یا احتیاجات اقتصادی فرزندان خود، میتواند از آنها سود ببرد.
● اینک مشکل در کجاست؟
مشکل در نبودن دولتی مسلمان است که حقوق فرد فقیر و ثروتمند را رعایت کند، ثروتمند را از ستم و به میل خود عمل کردن و فرصت طلبی و فراموش کردن وظایفش باز دارد و حق فقیر و مسکین را از بگیرد. این کار مهم حکومت اسلامی است که سیدنا ابوبکر (رض) در خطبهی مشهور خود زمان عهده دار شدن مسئولیت خلافت آن را بیان داشت و گفت: « قوی در میان شما، نزد من ضعیف است تا زمانی که حق را از او بگیرم و ضعیف پیش شما، در نزد من قوی است تا حق او را بگیرم.»
در نبود دولت اسلامی جز هیأتهای خیریهی اسلامی چیز دیگری باقی نمیماند تا برای انجام این نقش تلاش کنند. بر جوانان مسلمان لازم است که دردهای برادران مسلمان خود را در شرق و غرب زمین احساس میکنند، لازم است با این مؤسسات و هیأتها همکاری کنند و از ثروت و مالی که خداوند به آنان داده بدهند تا مالشان با برکت الهی جایگزین شود.
هر مسلمان باید از خود بپرسد: کسانی که از حق خودشان در یافتن کار محروم شدهاند و مسیر زندگی با عزت در مقابل آنان تنگ شده است، چه گناهی مرتکب شدهاند و گناه بیوه زنانی که همسرانشان مردهاند و ثروتی به جای نگذاشتهاند چیست؟ و گناه فرزندان و خانوادههای شهیدان چیست؟ و گناه بچههای کوچک و پیرمردان و زمین افتادگان و بیماران و فلج شدگان چیست؟ آیا واگذاشته شوند تا چرخ روزگار آنان را خرد کند در حالی که تو در خانهات آرام گرفتهای و با خانوادهی خودت شادمان و مسرور هستی و مثل اینکه این کار به تو ربطی ندارد؟ و گناه دهها و صدها خانواده فقیری که میان ما زندگی میکنند و ثروتمندان به سبب پاکی و عدم اصرار در طلب پول، آنان را ثروتمند گمان میکنند، در حالی که در انتهای فقر وفاقه هستند، چیست؟ چه کسی از حال آنان باخبر میشود؟ چه کسی دردهای آنان را کاهش و آنان را یاری میدهد و احترام و عزت آنان را حفظ میکند...؟
رسول خدا (ص) میفرماید: «مسکین کسی نیست که به طلب یک خرما یا دو خرما و یک لقمه نان و دو لقمه نان از جایی به جای دیگری میرود،بلکه مسکین کسی است که ثروتی ندارد که بی نیاز باشد و کسی گمان فقر به او نمیبرد تا بر او صدقه کند و خودش از مردم نمیپرسد.»[۷]
گناه آن دسته از مسلمانان که در طلب علم هستند و در این کشور یا آن کشور مشغول تحصیل اند و راهی برای کسب درآمد ندارند، چیست؟ حقوق آنان قطع شده است، یا اینکه امکانات خانوادهی آنان کاهش یافته است، آیا درس را رها کنند یا رنج را تحمل کنند؟
فرزندت را یکی از آنان بشمار، حال دربارهی او چه طور میاندیشی؟ خداوند متعال میفرماید: « کیست که به خدا قرض نیکوئی دهد تا آن را برای او چندین برابر کند »[۸] همچنین میفرماید: « مثل کسانی که دارائی خود را در راه خدا صرف میکنند، همانند دانهای است که هفت خوشه برآرد و در هر خوشه صد دانه باشد، و خداوند برای هر که بخواهد آن را چندین برابر میگرداند، و خدا ( قدرت و نعمتش) فراخ ( و از همه چیز) آگاه است. »[۹]
آیا دوست نداری به خداوند قرض الحسنه بدهی تا برای تو آن را چند برابر کند تا هفصد برابر، و خداوند برای هر کس که بخواهد چند برابر میکند؟
خداوند متعال میفرماید: «و ایشان را بر خود ترجیح میدهند، هرچند که خود سخت نیازمند باشند. کسانی که از بخل نفس خود، نگاهداری و مصون و محفوظ گردند، ایشان قطعاً رستگارند.»[۱۰]
رسول خدا (ص) فرمود: « بنده میگوید مال و ثروت من، مال و ثروت من، در حالیکه از مال و ثروتش سه چیز دارد: آنچه خورد و از بین برد، یا پوشید و پاره کرد، و بخشید و مالک شد. و جز این سه دسته او بقیه را ترک میکند و برای مردم میگذارد.»[۱۱]
این آیات و احادیث فقط آموزههایی نبودند تا گفته شوند، بلکه به یک رفتار واقعی تبدیل شدند که مسلمانان از خلال آنها بهترین روزگاران تاریخ خود را با دوستی عمیق و همکاری و تکافل واقعی گذارندند.
مفسران از عبدالله بن مسعود روایت میکنند که چون این آیه نازل شد: « کیست که به خدا قرض نیکوئی دهد تا آن را برای او چندین برابر کند.» ابودحداح انصاری گفت: ای رسول خدا (ص) آیا خداوند متعال از ما قرض میخواهد؟ گفت: آری. ابودحداح گفت: ای رسول خدا، دستت را من بده. پس دست رسول خدا (ص) را گرفت و گفت: من باغ خود را به خداوند قرض دادم. ابن مسعود میگوید: باغ او دارای ششصد اصله نخل بود.
امام احمد از انس بن مالک روایت میکند که: ابوطلحه از همهی انصار در مدینه ثروت بیشتری داشت و دوستدارترین مال او باغی بود به نام «بیرحاء» که رو به روی مسجد بود. رسول خدا (ص) در آن وارد میشد و از آب گوارای آن مینوشید. انس میگوید: هنگامی که این کلام باری تعالی نازل شد: «هرگز به نیکی نمیرسید تا زمانی که از بهترین مال خود انفاق نکنید.» ابوطلحه گفت: «ای رسول خدا (ص) خداوند متعال چنین میفرماید (و آیه فوق را خواند) همانا دوست دارترین مال من باغ «بیرحاء» است و آن صدقهای برای خدا باشد به نیکی و به ذخیره بودن آن نزد خداوند متعال امیدوارم.»
● برادر مسلمان دعوتگر
بعد از این که بزرگی و اهمیت انفاق کردن را فهمیدی آیا تعجب میکنی از این که هر روز دو فرشته فرود آیند و دعا کنند که خدایا، به انفاق کنندهی مالی عوض بده و مال آزمند و بخیل را از بین ببر، آیا دوست نداری از انفاق کنندگان باشی؟
نویسنده: مصطفی محمد طحان
مترجم: محمدیوسف ارباب
پانوشتها
[۱] - عَنْ أَبِی هُرَیرَةَ رَضِی اللَّهم عَنْهم أَنَّ النَّبِی صَلَّی اللَّهم عَلَیهِ وَسَلَّمَ قَالَ مَا مِنْ یوْمٍ یصْبِحُ الْعِبَادُ فِیهِ إِلَّا مَلَکَانِ ینْزِلَانِ فَیقُولُ أَحَدُهُمَا اللَّهُمَّ أَعْطِ مُنْفِقًا خَلَفًا وَیقُولُ الْآخَرُ اللَّهُمَّ أَعْطِ مُمْسِکًا تَلَفًا. صحیح بخاری
[۲] - اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْکُفْرِ وَالْفَقْرِ. سنن ابوداود.
[۳] - جمعه، ۱۰.
[۴] - روایت از طبرانی است.
[۵] - تفسیر طبری، ج ۱۴، ص ۱۵۳.
[۶] - یوسف قرضاوی، فقر و درمان آن در اسلام، ص ۷۹.
[۷] - حدیث متفق علیه است.
[۸] - بقره، ۲۴۵.
[۹] - بقره، ۲۶۱.
[۱۰] - حشر، ۹.
[۱۱] - صحیح مسلم.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست