یکشنبه, ۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 23 February, 2025
به آهستگی تا فاجعه بزرگ

▪ كامبوزیا پرتوی: مشكل اصلی به جایی برمی گردد كه به قول تو پس از این كه تماشاگر مرتب دنبال كشف و شهود بوده كه این چرایی را ببیند و در این راه مراحل سختی را گذرانده تا به این چرایی برسد، یك دفعه همه چیز به آسانی حل می شود .
▪ مازیار میری:من می خواستم به این قضیه اشاره داشته باشم كه اصولاً یك فاجعه بزرگ می تواند از یك سری اتفاقات ساده و معمولی نشأت بگیرد.
▪ مهتاب كرامتی: با ورود پری به داستان ما منتظریم تا انگیزه او از فرار روشن شود.اما به نظر نمی رسد چندان توجهی به این مسئله شده باشد. و با ورود او بر پیچیدگی و ابهام روایت افزوده می شود.
▪ كرامتی: درست است كه نمی دانیم پری به محمود چه گفته، اما حتی زمانی كه او پری را بخشیده، یك تلخی ای در نگاهش هست و انگار ته نشین یك حادثه همچنان در ذهنش سنگینی می كند.
▪ میری: بله، این اتفاق وجود دارد ولی من دلم می خواست این را القا كنم كه چارچوب خانواده از همه چیز مهمتر است.
▪ پرتوی: چیزی كه اتفاقاً برای من در فیلم جذاب بود همین نكته ای است كه شما می گویید. این فیلم نگاهی به خانواده دارد كه زمانی در سینمای پیشرو در دهه ۴۰ و ۵۰ بود. سادگی این آدم ها برایم یادآور شخصیت های فیلم «زن نانوا» و یا «برادران روكو» بود. خانم كرامتی حالا خیلی دوست دارم نظر شما را درباره انتخاب بازیگران و بازی های آنها در فیلم «به آهستگی» بدانم.
▪ كرامتی: من چون خودم متاسفانه تاكنون در این گونه سینمایی كار نكرده ام همیشه برایم سئوال بوده كه اصولاً انتخاب بازیگران به چه صورت است. آیا یك بازیگر براساس تجربیات و كارنامه اش انتخاب می شود و یا نه اصلاً اهمیت ندارد كه یك بازیگر چهره مطرحی در سینما باشد. كارگردان قدرتی دارد كه می تواند این چهره را بشكند و چهره جدیدی از آن بسازد.
▪ میری: من همیشه فكر می كردم در این نوع سینما باید بستر و شرایطی توسط تهیه كننده و كارگردان به وجود بیاید تا تماشاگر خودش به سینما بیاید. قصه، فیلمنامه، كارگردانی، تدوین و... هر كدام یك عنصر مهم هستند اما ویترین یك فیلم بازیگران آن هستند. بازیگران شناخته شده ای كه مردم به آنها اعتماد دارند. اما خیلی از این بازیگران اشتباه بزرگشان این است كه در این نوع سینما هم می خواهند بازی كنند و این مسئله به این نوع فیلم ها لطمه می زند. من باید دنبال كسی می گشتم كه دغدغه اش بازی كردن نباشد و انگیزه فروتن برای كار در این سینما سبب شد تا بتواند یكی از بهترین بازی های عمرش را بكند.
عوامل دیگر هم مهم بود، اما انگیزه فروتن برای این كه اثبات كند بازیگران ستاره هم می توانند در این گونه سینمایی بازی كنند و سینما برایشان از بیلبورد اهمیت بیشتری دارد باعث شد نقش اش را درآورد. فروتن تلاش كرد خودش را در اختیار محمود داستان بگذارد و آن كاری را كه محمود در آن شرایط ممكن بود انجام دهد، بكند، اما بازی نكند. نكته مهم تر كه فروتن حاضر شد به آن تن بدهد نوع گریم و لباسش بود. خیلی از ستاره ها حاضر نیستند چهره شان دستكاری شود و نوع لباسی كه می پوشند مهم است اما فروتن باید طوری می بود، كه در میان كارگران فیلم گل درشت نمی شد.
▪ كرامتی: شما برای انتخاب بازیگران با كسی هم مشورت می كنید؟
▪ میری: خیلی كم این اتفاق می افتد ولی در مورد فروتن با پرتوی خیلی بحث كردیم...
▪ پرتوی: من روی فروتن تاكید كردم چون كسی مدنظر مازیار بود كه حالا كه فیلم را می بینم، می فهمم كه آن بازیگر با بازی اش در فیلم باری را با خود می آورد كه به نظرم خیلی كهنه بود. اما فروتن وجوهی از خودش را نشان می دهد كه ما توقع آن را نداریم.
▪ كرامتی: دقیقاً اتفاقی كه در «مرد بارانی» برای ما افتاد. قرار بود در آن فیلم خسرو شكیبایی بازیگر نقش روبه روی من باشد اما به دلایلی او نتوانست و فرامرز قریبیان انتخاب شد و به نظرم با حضورش شكل روایت فیلم عوض شد.
▪ پرتوی: نظر شما درباره انتخاب بازیگران «به آهستگی» چیست؟
كرامتی: به نظر من هماهنگی خوبی در انتخاب بازیگران با فیلمنامه وجود دارد كه قسمت عمده آن را باید به حساب كارگردانی درست میری گذاشت كه توانسته این هارمونی را به وجود آورد.
▪ پرتوی: انتخاب نیلوفر خوش خلق هم به نظرتان خوب است؟
كرامتی: به نظرم بهترین انتخاب برای نقش همسر فروتن بود.
▪ پرتوی: به نظر من تماشاگر باید آن بیماری ای را كه ندیده با آمدن بازیگر زن در چشمان او ببیند.
▪ میری: این در او هست. خیلی از خصوصیات پری را من در صورت نیلوفر خوش خلق می بینم. من دلم می خواست بازیگر زن برعكس مرد فیلم كسی باشد كه مردم او را نشناسند و در عین حال بازیگر باشد. اما دلم می خواهد نظر شما را هم بدانم.
▪ پرتوی: نمی دانم. شاید اشكال در من و سلیقه ام باشد. من آن چیزی كه در فیلمنامه خوانده بودم را نمی توانستم در خوش خلق ببینم.
▪ كرامتی: اما ما زمانی پری را می بینیم كه كاملاً بیماری اش درمان شده و حالش خوب است. تنها جایی كه در دوره بیماری او را می بینیم به زمانی برمی گردد كه كودكش را در كوچه رها می كند و با قطار به سمت مشهد حركت می كند و این افسردگی كاملاً در چهره اش است.
▪ پرتوی: ما باید سایه این بیماری را در صورت او ببینیم.
▪ میری: در این نوع فیلم ها اندیشه مهمتر از همه چیز است. باید شرایطی را در فیلم پیش آورد كه تماشاگر تمام حواسش به آن اندیشه و تفكر پشت داستان باشد. این در طراحی صحنه، نوع دوربین، نوع پلان ها و نوع نوری كه استفاده می شود باید رعایت شود. نابازیگر با توجه به اینكه پیشینه ای ندارد و تماشاگر درباره كارنامه اش قضاوتی ندارد شخصیت جدید او در فیلم برایش باورپذیرتر از بازیگر حرفه ای است. بازیگر حرفه ای كه بتواند این باور را در بیننده ایجاد كند كار خیلی سختی در پیش دارد. نابازیگر حس زنده بودن را با خود می آورد كه در بازیگر حرفه ای نیست. بنابراین برای كارگردان راحت تر است كه بازیگری را انتخاب كند كه بازیگری بلد است اما بازی نمی كند.
▪ كرامتی: با توجه به اینكه فروتن یك ستاره است و تماشاگر با آن ذهنیتی كه دارد به استقبال آن چهره و بازی از او می رود آیا در فیلم هایی مثل «به آهستگی» كه این تصویر و بازی مخدوش می شود به ضرر بازیگر نیست؟
▪ پرتوی: این به نفع ستاره نیست، ولی به نفع بازیگر است. چون لازم است. در آمریكا خیلی ها بازیگر نیستند، اما ستاره هستند. جور دیگری بلد نیستند بازی كنند و اگر ستاره هایشان را بگیرند، هنری در آنها دیده نمی شود. منفی و كوچولو می شوند. در ایران هم همین طور است...
▪ كرامتی: قبل از انقلاب رضا بیك ایمانوردی و محمدعلی فردین مجبور بودند سال ها یك نقش را بازی كنند. نمی دانم بلد نبودند طوری دیگر بازی كنند یا به خاطر تماشاگر مجبور بودند، اما به هر حال ممكن است كه فردین در فیلمی مثل «غزل» مورد تحسین منتقدان قرار بگیرد اما او نیاز به تماشاگر داشت...
▪ پرتوی: من هم می خواستم همین را بگویم. قبل از انقلاب ما در سینما در مقابل فردین، بهروز وثوقی را داشتیم كه تنگسیر را بازی كرد و سعی كرد كارگر نقاش فیلم «نفرین» تقوایی را باور كند و در خودش بسازد. یعنی از جلد ستاره بودن بیرون بیاید و بازیگر شود. اما فردین خیلی دیر به این مسئله رسید و وقتی «غزل» را بازی كرد نتوانست از جلد ستاره ای خودش بیرون بیاید.
▪ میری: من با حرف خانم كرامتی موافقم. یعنی بعضی وقت ها تماشاگر دوست ندارد قهرمان و ستاره اش شكسته شود...
▪ پرتوی: اما اگر بازیگر توانمند باشد می تواند این را در تماشاگرش جا بیندازد.
به طوری كه او با دیدن چهره و بازی جدید او جا بخورد و تحسین اش كند. وقتی چیز تازه ای در او ببیند كم كم این را می پذیرد.
▪ كرامتی: برگردیم به فیلم به آهستگی، به نظرم آقای میری شما دست روی موضوع بسیار حساسی گذاشتید كه برای بیان آن صراحتی لازم است كه در سینمای ایران هر كسی نمی تواند به آن بپردازد و سوژه فیلمش قرار دهد. من تصور می كنم نوع و نحوه روایت شما در این فیلم هم نشان می دهد كه در جاهایی از فیلم برای به چالش كشیدن این موضوع كه همان قضاوت است به مشكل برخورد كردید و مجبور شدید در لفافه و پیچیدگی روایی آن را بیان كنید. به زبان دیگر فیلم شما با این فرم روایی تماشاگر عامش را از دست می دهد و در چند سینمای محدود اكران می شود.
▪ میری: من این را قبول ندارم كه فیلم «به آهستگی» نمی تواند با مخاطب عام ارتباط برقرار كند...
▪ كرامتی: ببینید آقای میری ما در دهه ۶۰ چند سینما داشتیم كه فیلم هایی با مخاطبین خاص خود نمایش می دادند. به عنوان مثال كسی كه به سینما عصر جدید می رفت، می دانست كه فیلم روی پرده این سینما اثری سخیف و بی خاصیت نیست، حتی اگر مولفه های سینمای تجاری مثلاً بازیگر ستاره در آن استفاده شده باشد اما در حال حاضر یك دسته بندی خاص در سینماها رعایت نمی شود و سینمادارها با هر فیلمی كه احساس كنند فروش خوبی خواهد داشت وارد قرارداد می شوند. مخاطب در این وسط دچار یك سرگشتگی می شود. مثلاً محمدرضا فروتن كه در فیلمی مثل بازنده بازی كرده به ناگاه در فیلم «به آهستگی» تمامی فرمت های ذهنی مخاطب را به هم می ریزد.
▪ پرتوی: در مورد صحبتی كه شما درباره وضعیت سینماها در دهه ۶۰ كردید من فكر می كنم اگر بخواهیم بررسی كنیم آن موقع سینما دست دولت بود یعنی به نوعی هم اختیاردار و هم پاسخگو خود دولت بود. به همین علت سینما را به شكلی جلو می برد كه تمام فیلم ها یك دست باشند ولی با برداشت خودش. در آن زمان بحث ستاره سازی نبود و دولت به سینمای اندیشه بها می داد و این بها دادن خود به خود باعث پرورش تماشاچی بود ولی الان سینما این جایگاه را ندارد. اكران فیلم ها دست یكسری پخش كننده و از سوی دیگر یك عده صاحب سینما است كه برایشان پول مهم است و سر و كاری با اندیشه ندارند.
▪ كرامتی: یعنی حتی اگر پخش كننده ها هم تلاش كنند، سینمادارها حاضر نیستند كه این نوع فیلم ها در سینمایشان اكران شود.
▪ پرتوی: حتی سیاستگزاری سینماهایی كه دولتی و در اختیار بنیاد فارابی و وابسته به وزارت ارشاد هستند مثل سینما فرهنگ به سمت و سوی فیلم های تجاری می رود و فیلم هایی مثل باغ كندلوس و به آهستگی به زور توانسته اند چند هفته چنین سینمایی را برای اكران داشته باشند. متاسفانه انگار برای آنها هم به صرفه است كه از فیلم های تجاری كه چندین ستاره دارند و عامه پسند و به نوعی ساده انگارانه هستند حمایت كند. همان گونه كه می بینیم به فیلم چهارشنبه سوری بها داده می شود و جوابش را هم می گیرد.
▪ میری: به نظر من این عنوان «خاص» را پخش كننده ها روی این فیلم ها گذاشته اند برای نابود كردن این فیلم ها. من با آمار و ارقام می توانم ثابت كنم كه این نوع فیلم ها مخاطب عام هم دارند كما اینكه باغ های كندلوس با چهار سینما روزی سه میلیون فروش می كند و فیلمی همزمان با آن با داشتن هشت سینما روزی پنج میلیون می فروشد.
پس وقتی شرایط اكران برای این گونه فیلم ها فراهم و بسترسازی مناسب شود تماشاگری كه اندیشه فیلم برایش مهمتر از بازیگر و كارگردان و یا تبلیغات و جوسازی های دیگر فیلم است خیلی راحت می تواند به تماشای چنین فیلم هایی بنشیند. بحث من بر سر این است كه زمانی فرضاً فیلمی بر پرده می رود و تماشاگر چندانی ندارد پس طبیعی است كه صاحب سینما بگوید می خواهد فیلم را بردارد، اما زمانی كه فیلمی مثل باغ های كندلوس توانسته به فروش خوبی در یك سالن سینما برسد چرا به یك باره تصمیم گرفته می شود كه فیلمی مثل زیر درخت هلو كه متعلق به همان پخش كننده است جایگزین فیلم قبل شود.
این اتفاقات پیش آورنده چراهایی است و به نوعی نشان دهنده بده بستان های خاص بین پخش كننده و كسانی است كه صاحب سینما هستند تا بتوانند طبق آمار عنوان كنند كه این نوع فیلم ها فروش نمی كنند و از طرفی ارسال آنها به جشنواره های خارجی به زیان سینمای ما است و از سوی دیگر شرایطی پیش می آورند كه وام و تسهیلات درست در اختیار این فیلم ها قرار داده نشود و از این امكانات برای ساخت فیلم های تجاری استفاده كنند. از طرف دیگر برخی تهیه كنندگان مبالغ هنگفتی صرف تبلیغات فیلم های خود می كنند و مسلم است وقتی بیلبورد فیلمی در تمام سطح شهر پخش است فروش ۵۰۰ میلیونی آن كه نیم بیشترش خرج تبلیغات شده اتفاق عجیبی نیست. بالطبع همه سینمادارها دوست دارند با چنین فیلمی قرارداد ببندند و اصلاً ما چند سالن خوب داریم كه فیلم های ما هم در آنها اكران شود.
▪ كرامتی: پس برعكس همه جای دنیا به جای اینكه رقابت در تولید باشد در سینمای ایران رقابت در اكران و نمایش فیلم است. آن هم نه یك رقابت عادلانه و سالم...
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست