چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
گریه مرد حکیم
پسر «ذیمقرودوس» کشته شد. ذیمقرودوس بسیار غمگین شد و شروع به گریه و زاری کرد.
دوستان او که دانشمند بودند، از کار او تعجب کردند و گفتند: « گریه کردن برای مرگ فرزندان، کار حکیمان و دانایان نیست. به خصوص تو که ازهمه دانشمندتری و عمر خود را صرف علم و دانش کرده ای و مدتها سختی کشیده ای تا به این مقام رسیده ای. تو که در علم و دانایی مانند خورشید می درخشی، نباید این قدر گریه کنی و غصه بخوری.»
ذیمقرودوس گفت: « شما اشتباه می کنید. من برای کشته شدن پسرم گریه نمی کنم. می دانم هر گلی که در بهار شکفته می شود، در پاییز پژمرده خواهد شد و هیچ زنده ای از مرگ در امان نیست. من می دانم که برای هرکس، اجلی معین شده است و هر وقت که زمان مرگ او فرا رسد، باید بمیرد. پسر من کشته شد. او اگر کشته هم نمی شد، دیر یا زود به شکلی دیگر از بین می رفت. گریه کردن من به خاطر آن بیچاره ای است که پسر مرا کشته است. او قاتل است و باید در آن دنیا جواب بدهد. من دلم برای عاقبت بد او می سوزد، نه برای پسرخودم. »
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست