جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

فعالیت های دینی و فرهنگی امام سجاد علیه السّلام


فعالیت های دینی و فرهنگی امام سجاد علیه السّلام

امام سجاد ـ علیه السّلام ـ چهارمین پیشوای معصوم شیعیان, در عصر امامت خود هم چون سایر معصومین, در راستای امر امامت, پیشوایی و هدایت جامعه, در شرایط خاص اجتماعی زمان خود بودند كه در حقیقت, یك بحران و جریان عقیدتی و فكری بزرگی كه زاییدهٔ عوامل متعددی بودند

امام سجاد ـ علیه السّلام ـ چهارمین پیشوای معصوم شیعیان، در عصر امامت خود هم چون سایر معصومین، ‌در راستای امر امامت، پیشوایی و هدایت جامعه، در شرایط خاص اجتماعی زمان خود بودند كه در حقیقت، یك بحران و جریان عقیدتی و فكری بزرگی كه زاییدهٔ عوامل متعددی بودند، كه می‌توان به مهم‌ترین این عوامل اشاره نمود:

۱) فاصله گرفتن جامعه از مكتب اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ و محدودیتهای سیاسی و محدودیتهای سیاسی برای امامان ـ علیهم السّلام ـ از طریق منع نقل ونوشتن حدیث، مگر احادیث خاصی كه خلفای قبل اجازه داده بودند.

۲) توطئه دستگاه جبار اموی در جهت دامن زدن به اختلافات فكری و مشغول كردن مردم به مسایل غیر مهم و بهره‌برداری سیاسی از آن، كه در نتیجه فرصت تبیین و تحقیق در این مسایل از دست می‌رفت.

۳) گسترش دامنه فتوحات و مسلمان شدن سریع و بدون برنامه اقوام و ملل گوناگون با فرهنگهای متفاوت امام سجادع در راستای هدف بزرگ الهی خود كه هدایت و رهبری جامعه اسلامی می‌باشد در مقابل این انحرافات سكوت اختیار نكرد و با توجه به شرایط و اوضاع حاكم بر جامعه به مبارزه علیه این انحرافات پرداخت.

الف) هشدار نسبت به عقاید غالیان:

امام ـ علیه السّلام ـ هم بر جریانهای فكری انحرافی درون جامعه شیعه نظارت داشت و هم بر جریانهای انحرافی دیگران. وقتی دید كه بعضی از شیعیان گرفتار عقیده غلو شده‌اند و ممكن است امامان ـ علیه السّلام ـ را از از شأن بندگی بالا برده و به الوهیت آنها معتقد شوند، هشدار داد و فرمود:

«جمعی از شیعیان ما در حدی ما را دوست خواهند داشت كه درباره ما چیزی كه یهود نسبت به عزیر و نصاری نسبت به عیسی گفتند، خواهند گفت: نه آنان از مایند و نه ما از آنانیم».

ب) مبارزه با جبرگرایی:

از جریانهای خطرناك در زمان امام سجاد ـ علیه السّلام ـ رواج اعتقاد به جبر از طرف دستگاه حاكم بود، ‌بنابر نقل مورخان، معاویه طلایه‌دار ترویج اعتقاد به جبر بود از این رو وقتی عایشه از او پرسید: چرا یزید را به جانشینی خویش برگزیدی؟ گفت: خلافت یزید قضاء و حكم الهی است و بندگان خدا حق دخالت در آن را ندارند».[۳]

امام سجاد ـ علیه السّلام ـ با صراحت این عقیده را رد كرد. چنان كه در مجلس ابن زیاد در كوفه، وقتی عبیدالله خطاب به امام ـ علیه السّلام ـ گفت مگر خدا علی بن حسین را نكشت؟ حضرت در جواب فرمود: برادری داشتم به نام علی كه مردم او را كشتند.[۴]

ج) مبارزه با مشبهه:

در عصر امامت امام سجاد ـ علیه السّلام ـ توحید خالص، یعنی منزه دانستن خداوند از تشبیه به مخلوقات به دست فراموشی سپرده شد، و با بهره‌گیری از عالمان دین فروش دنیا طلب، عقیده به تجسیم و تشبیه رواج یافت. امام سجاد ـ علیه السّلام ـ در مقابل این اعتقاد انحرافی نیز قاطعانه به مقابله پرداخت.

د) احتجاج با متصوفه و زاهد نمایان:

یكی از حكمتهای سیره امام ـ علیه السّلام ـ خط بطلان كشیدن به روش زاهدنمایانی بود كه از دنیا بریده بودند و در برابر مردم عصر خویش هیچ گونه مسئولیتی احساس نمی‌كردند و فقط به عبادت و ریاضت می‌پرداختند در حالی كه در آن جامعه انواع بدعتها و ظلمها رواج داشت و بر آنان لازم بود نسبت به آن عكس العمل نشان دهند، حضرت علاوه بر این كه روش عملی خود، سیره و روش آنان را باطل اعلام كرد، به طور صریح نیز در مقابل آنان ایستاد پدر كلامی فرمود گروهی از این است بعد از این كه از امامان دین و شجره نبوت جدا شدند نحله‌ها و فرقه‌هایی شدند گروهی در اوهام رهبانیت خود را گرفتار كردند و...»[۵].

هـ) برخورد و مبارزه با عالمان درباری:

مسلماً در جامعه اسلامی آن روزگار، افراد زیادی بودند كه وضع دستگاه خلافت را وضع اسلامی می‌پنداشتند و این به خاطر اقدامات زیاد دستگاه اموی جهت مشروع جلوه دادن حاكمیت خویش بود یكی از این اقدامات جذب محدثان و علمای دینی به دربار حكومت بود تا احادیثی را از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ با صحابه آن حضرت به نفع آنان جعل كند تا بدین وسیله زمینه فكری كه پذیرش حكومت آنان در جامعه آماده سازند.

امام سجاد ـ علیه السّلام ـ كه خطر این سررشته ناشایست فكری و فرهنگ در جامعه عصر خویش یعنی محدثان، مفسران، قراء و قضات درباری را جدی می‌دید، مبارزه‌ای شدید علیه آنان آغاز كرد. كه برای نمونه به چند مورد اشاره می‌شود.

برخورد با زهری: حضرت ابتدا با برخورهای نصیحت گرانه بنا داشت زهری را از این كار ناشایست بازدارد. لذا به طور غیرمستقیم به او فهماند كه دنیاطلبی ریشهٔ همه گناهان و ستم‌هاست و هیچ چیز نزد خدا بعد از توحید و ایمان به نبوت مثل بغض دنیا نیست و نقاط ضعف زهری را كه حكومت هم انگشت روی آن گذاشته بود به او تذكر داد.[۶]

همچنین زمانی زهری همراه امام بود، حضرت دست به دعا برداشت و ضمن آن به زهری فهماند: «ای نفس؛ تا كی به دنیا دل می‌بندی و تكیه‌ات را آبادانی آن قرار می‌دهی؟ آیا از نیاكانت عبرت نمی‌گیری.[۷]

امام ـ علیه السّلام ـ با اندرزها سعی داشت او را به خطاهایش متوجه كند و به راه حق برگرداند. سرانجام حضرت با نوشتن نامه‌ای تند او را به شدت توبیخ كرد و راه و روشش را نكوهش نمود.

و این گونه مبارزات در مقابله با حسن بصری ادامه داشت.

حسن بصری در منی مشغول موعظه مردم بود در همان حال امام سجاد ـ علیه السّلام ـ از آن جا عبور كرد و به وی فرمود آیا از دین وصفی كه هم اكنون داری بین خود و خدای خود راضی هستی كه اگر در همین حال مرگت فرارسد هیچ نگران نباشی؟ حسن بصری گفت: نه راضی نیستم، امام فرمود: آیا به خود حدیث نفس می‌كنی تا تغییر وضع دهی! و از این وضعی كه راضی نیستی، بیرون آیی و كه از آن راضی هستی، وارد شوی؟ حسن چند لحظه سرش را پایین انداخت، سپس گفت: من آن را خلاف واقع عرض كردم؟

بعد از رد و بدل شدن كلمات میان حسن بصری و امام ـ علیه السّلام ـ حسن بصری پشیمان شد و پس از آن زمان حسن بصری مردم را موعظه نمی‌كرد.[۸]

احتجاج حضرت با عباد بصری: امام صادق ـ علیه السّلام ـ می‌فرماید: عباد بصری در راه مكه، خدمت علی بن حسین ـ علیه السّلام ـ رسید و به او گفت: علی! جهاد در راه خدا و دشواریها آن را كنار نهاده‌ای و به سوی حج و خوشی‌های آن روی آورده‌ای؟ در حالی كه خدا فرموده است: خداوند جان و مال مؤمنان را از ایشان خرید تا برایشان بهشت باشد. آنان در راه خدا می‌جنگند. می‌كشند و كشته می‌شوند وعده‌ای كه حقیقتاً در تورات و انجیل و قرآن به آن داده شده است و چه كسی از خدا به عهد خود وفادارتر است؟ مژده باد شما را به این معامله كه انجام دادید، كه آن رستگاری بزرگی است.[۹]

تو آن جهاد و آن وعده خدا را ترك كرده و به حج آمده‌ای؛ امام در جواب فرمود: دنباله آیه را نیز بخوان،[۱۰] عباد بقیه آیه را خواند و زمانی كه تمام كرد، امام ـ علیه السّلام ـ فرمود: هر گاه این گونه افرادی را كه خداوند توصیف كرده است یافتی، در این صورت جهاد به همراه آنان برتر از حج خواهد بود.

امام ـ علیه السّلام ـ با این موضع گیری، سیره و روش اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ را درباره شركت در جنگ و جهاد بیان فرمود.

۱) طوسی، ابوجعفر محمد بن المحسن، اختیار معرفی الرجال، ج ۱، ص ۳۳۶.

۲) الطبرسی، حسن بن علی بن محمد بن علی بن الحسن (عماد الدین طبرسی). كامل بهایی، ج ۲، ص ۲۶۲.

۳) ابن قتیبه دینوری، ابو محمد عبدالله بن مسلم، الامه و السیاسه، ج ۱، ص ۲۰۵.

۴) الطبرسی، ابو منصور احمد بن علی بن ابیطالب، الاحتجاج، ص ۳۱۱.

۵) كشف الغمه، ج ۲، ص ۲۹۳.

۶) كلینی الرازی، ابوجعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق، الاصول من الكافی، ج ۳، ص ۱۹۷.

۷) ابن كثیر الدمشقی، ابوالفداء اسماعیل، البدایه و النهایه، ج ۹، ص ۱۲۸.

۸) احتجاج، ص ۳۱۳ و ۳۱۴.

۹) توبه، ۱۱۱.

۱۰) توبه، ۱۱۲.