یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
دوبی فقط مرکز تجاری نیست
در گرماگرم شلوغی و آشفتگی بازار بورس واقتصاد دوبی، ناگهان با وقوع اولین حادثه تروریستی آرامش سیاسی این امیر نشین نیز برهم خورد. به گفته ناظران، واقعه ترور محمود الرئوف المبحوحی، عضو مؤسس جنبش حماس در یکی از هتلهای دوبی، مهمترین خبری است که پس از ماجرای ورشکستگی مؤسسات مالی، چشم انداز این جزیره را تحت تأثیر قرار میدهد. اعراب منطقه تا به امروز، واقعه ترور مبارز فلسطین را از یک زاویه نگریستهاند: دوبی به فهرست مناطق آلوده امنیتی اضافه شده است.
حادثه ترور شبانه ۲۰ ژانویه در هتل بین المللی دوبی در ذهن این ناظران عرب، ماجرای نفوذ جوخههای ترور موساد به مراکز باستانی اردن و نواحی توریستی طابا و شرمالشیخ در مصر را زنده کرد. شبکه الجزیره در یکی از گزارشهای خود از پیامدهای احتمالی این حادثه تأکید میکند که زدودن بذر ناامنی که تروریستهای اسرائیل با نفوذ به هتلهای توریستی دوبی کاشته اند شاید دشوار تر از سامان دادن به بازار بورس باشد. این گزارش با اشاره به ضربه سختی که تجارت پرسود توریسم مصر بعد از عملیاتهای ترور موساد خورد، تأکید میکند جایی که مأموران موساد در پوشش توریست یا سرمایهگذاران یهودی لانه کنند، امنیت از آنجا رخت میبندد. آشفتگی ناشی از واقعه ترور در قلب تجاری در واکنشهای ضد و نقیضی که مقامهای اماراتی نشان میدهند آشکار است.
برخلاف همه اظهارات کارشناسان عرب، اماراتیها همچنان سعی دارند ترور المبحوحی را واقعهای غیر سیاسی نشان دهند. بیانیههای صادر شده از سوی پلیس و مراجع قضایی دوبی در این باره به شدت متناقض است. با آنکه اغلب گزارشگران حاضر در این امیر نشین بر نقش مستقیم موساد دراین عملیات گواهی دادهاند اما مقامهای دوبی ابتدا آن را به یک باند خلافکار نسبت دادند. بیانیههای بعدی اماراتیها این ابهام را شدیدتر کرد. بخصوص وقتی که سخنگوی پلیس این کشور اعلام کرد که عوامل این حادثه از گذرنامه اروپایی استفاده کرده و در واقع تحت پوشش برخی سفارتخانههای غربی نقشه خویش را اجرا کردهاند.
منابع فلسطینی پیگیری کننده بر ضعف مقامهای دوبی در رسیدگی به عوامل حادثه اشاره کرده و بر همین اساس خواهان ورود مراجع صلاحیتدار بینالمللی به قضیه هستند.ضعفهای نظام امنیتی دوبی جایی بروز میکند که پلیس این امیرنشین مدعی شد که به رغم آن که ردپایی از عوامل ترور به دست آورده اما آنها خاک دوبی را ترک کردهاند.
● تجارت امیرنشینها از سیاست جدا نیست
در خاورمیانهای که تنش و التهاب در آن دمیده شده، حاکمان امارات همواره به این مباهات کردهاند که دوبی «جزیره امن سرمایه گذاران و گردشگران»است. در توصیف عوامل شکوفایی اقتصادی دوبی نیز تاکنون از «امنیت» به عنوان شاخص اول یاد شده است. طبق منشوری که این امیرنشین به عنوان برنامه توسعه و پیشرفت بعد از سال ۲۰۰۳ منتشر کرده و در اختیار مهاجران و میهمانان خارجی قرار داده «دولتمردان دوبی خود را متعهد به ایجاد و حفظ ثبات سیاسی و اقتصادی و فراهم کردن محیط امن برای همه سرمایهگذاران و گردشگران خارجی میدانند». علاوه بر این، سران امارات در ساختن بنای یک امپراتوری تجاری به نام دوبی به این نظریه چنگ زدند که توریسم، پادزهر و بازدارنده تروریسم است.
بر حسب این نظریه جایی که تجارت رونق دارد و سرمایهگذاران سکنی گزیدهاند، اندیشههای تروریستی مجال بروز و ظهور ندارد و تجار و بازرگانان عرصه را بر ماجراجویان میبندند. این نظریه بعد از ۱۱ سپتامبر با ابعاد وسیع تری در رسانههای امارات تبلیغ شد زیرا طرفهای غربی در این مدت رگههای تاریخی تروریسم را در جوامع بسته عربی دنبال میکنند و به طور خاص پیوند شاهزادگان ثروتمند عربی با افراطیون سلفی را یاد آوری میکنند. غربیها دائم به خاطر میآوردند که سران اصلی القاعده از سهامداران تجارت بودهاند و پولهای آنها پس از یک گردش مالی در بانکهای عربی به بازار ترور تزریق میشود.
اماراتیها برای مدتی زیر پوشش شهرت تجاری دوبی توانستند ارتباطات سیاسی خویش را پنهان کنند اما در سالها اخیر گزارشگران اروپایی و امریکایی شواهد گوناگونی از مناسبات پیچیده ابوظبی با طالبان و همینطور داد و ستد آنها با سرمایه گذاران و دیپلماتهای اسرائیلی ارائه کردند. این گزارشها حکایت از آن دارد که در اغلب پروژههای سیاسی و امنیتی سعودیها، امارات،به عنوان شریک اول حضور دارد.
اماراتیها در دستهبندی درونی سازمانهای عربی به گروه محافظهکاران تعلق دارند که همانند سعودیها به تجدید نظر در نگاه جبهه عربی به اسرائیل اعتقاد دارند. مشخصه دیگر این سیاست رقابت گسترده با ایران در مناقشات خاورمیانهای است. شاهزادگان امارات برای پیگیری این سیاست یعنی تقابل با تهران بیش از همه دولتهای عربی علاقه میورزند. در گزارش رسانههای عربی از نشستهای دورهای و مشترک امریکا و اعراب درباره مسائل نظامی و هستهای ایران سخن رفته که دوبی یا ابوظبی میزبان آنها بوده است.
بنابراین برخلاف تصور عمومی، هتلهای پنج ستاره دوبی فقط پذیرای تجار و سرمایهگذاران نیست. دست کم در سه سال اخیر مراکز اقامتی دوبی و ابوظبی محل برگزاری چندین همایش سیاسی در باره بحران عراق و افغانستان، هستهای شدن کشورهای عربی و نیز آینده سیاسی خاورمیانه و گسترش نفوذ منطقهای ایران بوده است. از زمانی هم که پروژه امریکا در مهار القاعده و طالبان در پاکستان و افغانستان به بن بست انجامیده، اماراتیها به نیابت از سعودیها، به صورت رسمی جلسات بحث و رایزنی طیف زیادی از دیپلماتها و افسران اطلاعاتی پاکستان و افغانستان را هدایت کردهاند. در این باره کافی است به اقامت طولانی مشرف، خاندان بوتو و دیگر رهبران حزبی پاکستان در دوبی اشاره شود. هتلهای مجلل دوبی هنوز مسافرانی سیاسی دارند که این امیرنشین را در چهارراه خاورمیانه به عنوان محلی برای لابیهای سیاسی قرار دادهاند. برحسب گزارش رسانههای انگلیس بخشی از پولهای کلانی که برای هستههای سلفی پاکستان و نیز طالبان افغانستان ترانزیت میشود از کانال دوبی انجام میگیرد. شماری از متهمانی که در جنگهای تروریستی پاکستان و عراق بازداشت شدند، اعتراف کردند که منابع مالی شان از حسابهای دوبی تأمین میشده است.
● حیاط خلوت اطلاعاتی
موقعیت سیاسی امروز دوبی حاصل مستقیم رونق بازار بورس و تجارت آن است. به واسطه امکانات وسیع ارتباطاتی و مخابراتی که در این امیرنشین ایجاد شده اغلب سرویسهای اطلاعاتی، دفتر خاورمیانهای خویش را در این نقطه مستقر کردهاند.
اولین استفاده سیاسی را از این موقعیت کلیدی دوبی خود اماراتیها و سعودیها بردند. وقتی که آنها برای رویارویی با شبکه الجزیره که به نوعی صدای نیروهای ضدامریکایی منطقه را منعکس میکرد رسانهای با گرایش عمیق سلفیگری در مرکز دوبی مستقر کردند؛ رسانهای که صدای دیپلماسی شرکای عربی امریکا است. «العربیه» حتی زمانی که اسرائیلیها دفتر الجزیره را بسته و خبرنگاران آن را تحت تعقیب قرار دادند آنتن خود را به روی مقامهای ارشد تل آویو گشود و صدای شیمون پرز و دیگر گردانندگان رژیم صهیونیستی را منعکس ساخت. اما نقش دوبی در کشمکشهای سیاسی خاورمیانه به این موارد محدود نماند. خاندان آل مکتوم در تصمیم بیسابقه در دوره بوش رسماً دفتر مرکزی سازمان اطلاعات امریکا - سیا - را افتتاح کردند و پس از آن دومین مقام کاخ سفید - دیک چنی - مرکز ویژه تأمین و تقویت اپوزیسیون جمهوری اسلامی را به ریاست دختر خودش دایر کرد. مرکزی که به تعبیر کاندولیزا رایس قرار بود با حضور و هدایت دیپلماتهایی مثل نیکلاس برنز و الیزابت چنی مدرسه امریکایی تغییر رژیم ایران شود.
اسناد مدون مربوط به تبدیل دوبی به کانون فعالیت شبکههای اطلاعاتی را «جیمز کرین» خبرنگار سابق آسوشیتدپرس در حوزه خلیج فارس در کتابی تحت عنوان «دوبی شهر طلایی امریکاییها» منتشر کرده است. به گفته جیمز کرین پس از روی کار آمدن اوباما، ایالات متحده قصد داشت مهمترین مقر خود در دوبی که با نام دفتر منطقهای امور ایرانیان فعالیت میکند، تعطیل کند اما سازمان سیا مانع از این کار شد. در بخشی از گزارش این نویسنده سرشناس آمده: در این دفتر اطلاعات ایرانیان توسط کارمندانی که به زبان فارسی مسلط بودند کنترل شده و مورد بررسی قرار میگیرند. کرین حتی از طرح و تاکتیکی به نام « پنجره ویزا» در دفتر سیا در دوبی نام میبرد و تصریح میکند با توجه به حضور صدهاهزار ایرانی در دوبی، این شهر بندری مناسب ترین پایگاه برای جمع آوری اطلاعات در باره ایران و جبهه مقاومت خاورمیانه شده است.
همچنان که در گزارش این گروه از روزنامه نگاران امریکایی آمده، امیرنشین دوبی در اوج رونق تجاری خویش، فضایی وسوسه انگیز برای سازمانهای اطلاعاتی گشود. پروسه سیاسی شدن فضای دوبی به این جا منتهی شد که طبق گزارش واشنگتن پست طرفهای امریکایی به نیابت از اسرائیلیها رسماً موارد مربوط به دادوستد گروههای مقاومت فلسطین، لبنان و سوریه را نیز از طریق این امیرنشین تعقیب کردند.
این پروژه بویژه بعد از ۱۱ سپتامبر با قوت پیگیری شد زیرا شمار زیادی از اعراب ثروتمند بویژه طیف لبنانی و فلسطینی سرمایه خویش را از بانکهای اروپایی و امریکایی بیرون کشیده و اغلب به دو کشور امارات و مالزی برای جذب این سرمایه تلاش زیاد کردند.
هر اندازه تجارت و گردش پول در دوبی سرعت گرفت سهم اعراب و بومیهای منطقه در معادلات سیاسی و فرهنگی این امیر نشین کمتر شد. از اولین کسانی که از بروز خطر«استحاله سیاسی» در دوبی سخن راندند،فهمی هویدی، نویسنده مشهور عرب بود که یادداشت هشدار آمیزش را در شرقالاوسط درج کرد.
علی رغم آن که پیام این متفکر برای سران امارات بسیار مورد توجه محافل عرب قرار گرفت اما امیرنشین دوبی اعتنایی به آن نکرد. فهمی هویدی همان روز پیش بینی اغتشاش در فضای اطلاعاتی و ارتباطی امارات را این چنین نگاشت: «چند روز در امارات بودم و متوجه شدم که فقط با تعداد اندکی از نزدیکانم میتوانم عربی صحبت کنم و نگرانی من زمانی جدی شد که شنیدم که مکاتبات رسمی نیز با انگلیسی در ادارات انجام میشود. این فقط مشکل امارات نیست بلکه همه کشورهای ساحل عربی خلیج فارس را در بر میگیرد. این همان مطلب ابن خلدون است که میگوید: ملت مغلوب از فرهنگ ملت غالب پیروی میکند.» همزمان با یادداشت هویدی، منابع عربی دیگر از افزایش حضور سرمایهگذاران یهودی و طرفهای اسرائیلی در بازار و بورس دوبی خبر دادند. طبق این گزارشها سیاست «درهای باز» دولتمردان امارات به لحاظ انسجام اجتماعی و سیاسی، دوبی را به حالت انفجارآمیز رساند به گونهای که از جمعیت حدوداً دو میلیون نفری در این امیر نشین بیشتر از ۹۰ درصد را خارجیان به خود اختصاص میدهند.
در این باره راشد عبدالله المهیری، از صاحبنظران عرب نوشت: من شخصاً در دوبی احساس آرامش ندارم از دست این اجانب. نـائل حسن، از چهرههای منتقد سعودی نیز معتقد است: من یک عرب هستم و هیچ رغبتی برای سفر به امارات متحده عربی ندارم؛ برای این که جز عناصر خارجی کسی را در این امیرنشین نمی بینید.
● شوک اولین ترور در قلب دوبی
ناظران عرب در هزار توی عرصه سیاسی و تجاری دوبی، انتظار همه نوع اتفاقات را داشتند. راهی که شبکه موساد برای نفوذ به مناطق آزاد تجاری امارات در پیش گرفته به همان نتایج منجر میشودکه در مناطق تروریستی شرم الشیخ و طابا تجربه شد.
پدیده توریسم و تجارت در این خطه با شتاب به سمت سیاسی شدن رفت. ضمن آنکه شاهزادگان اماراتی به مانند اعضای خاندان سعودی به رقابتهای ستیزه جویانه روی آوردند. یک نمونه بارز آن داستان شکنجههایی است که روی تجار افغانی انجام شد و تصویر آن در سطح جهانی منتشر شد. یا تصمیمهای جنجالی که سران دوبی برای اخراج مهاجران و کارگران فلسطینی اتخاذ کردند.تا حدی که روابط ابوظبی با مقامهای بیروت و غزه روبه تیرگی نهاد.
در چنین فضایی هدف قرار گرفتن یکی از مؤثرترین عناصر جنبش حماس بدترین خبر برای صدها لبنانی و فلسطینی است که سهم و نقشی شایان در دوبی دارند. منابع عربی، این اتفاق را نتیجه گشوده شدن دروازه دوبی به روی طرفهای اسرائیلی میدانند. چنان که پیشتر امثال فهمی هویدی هشدار داده بودند. وقتی یوزی لاندو وزیر زیرساختهای رژیم صهیونیستی و عضو حزب «بیتنو اسرائیل» (به رهبری لیبرمن) رسماً از سوی اماراتیها به کنفرانس سازمان«IRENA» دعوت شد اماراتیها مدعی شدند که این همکاری و ارتباط صرفاً جنبه فنی دارد و از محدوده مسائل انرژی و امور زیست محیطی فراتر نخواهد رفت اما محافل عربی حضور یوزی لاندو را به عنوان اولین سفر مقام اسرائیلی در این نقطه خلیج فارس تلقی کردند که حاصل لابی تجار و سهامداران یهودی مستقر در دوبی است.
در توصیف پیامدهای این واقعه نیز اعراب اتفاق نظر دارند که این واقعه نه تنها امارات را به منطقهای ناامن برای فلسطینیها و لبنانیها تبدیل میکند که یکی از خواستههای دیرین لابی یهودیان که تاراندن سرمایه از این نقطه خاورمیانه است را برآورده میسازد.
البته آنها در جریان نفوذ و حضور یهودیان بودند اما پیش از این شاهزادگان امارات در پاسخ اعتراضدائم عنوان میکردند که اسرائیلیها همانند بسیاری سهمی در بازار و تجارت دارند و کسب وکاری جز اقتصاد ندارند.
زمانی یکی از کارشناسان گفته بود آینده رؤیایی اماراتیها در تبدیل دوبی، به پایتخت تجارت جهانی را، دو چیز تهدید میکند: آشوب کارگری و نافرمانی مهاجران خارجی. اما اکنون با واقعه تروریستی ۲۰ ژانویه میباید تهدید سومی به نام رخنه هستههای تروریستی را نیز بر این عوامل افزود.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست