شنبه, ۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 22 February, 2025
مجله ویستا

بررسی وضعیت كنونی ایران به شیوه تحلیل گفتمانی


بررسی وضعیت كنونی ایران به شیوه تحلیل گفتمانی

مقاله حاضر در پی آن است كه با ارائه نقاط ضعف تحلیل گفتمان, به نقد و بررسی كتاب دهه سوم, كه از این روش تحلیلی در بررسی انقلاب اسلامی و نیروهای فعّال سیاسی امروز ایران سود جسته است, بپردازد

● مقدّمه

تحلیل سیاسی به شیوه‌های گوناگونی صورت می‌گیرد. «تحلیل گفتمانی» كه بر پایه نظریه «گفتمان» مبتنی است، روشی نوین در تحلیل سیاسی تلقّی می‌شود. امروزه بسیاری از پژوهشگران سیاسی از جمله محققان ایرانی، به تحلیل پدیده‌های سیاسی از طریق به كارگیری تحلیل گفتمان اهتمام میورزند. مقاله حاضر در پی آن است كه با ارائه نقاط ضعف تحلیل گفتمان، به نقد و بررسی كتاب دهه سوم، كه از این روش تحلیلی در بررسی انقلاب اسلامی و نیروهای فعّال سیاسی امروز ایران سود جسته است، بپردازد.

● سیر تحوّل تحلیل گفتمان

تأمّلی تاریخی در باب نظریه «گفتمان» نشان می‌دهد كه این نظریه اساساً در زبان‌شناسی متولّد شد و تاكنون مراحل گوناگونی را پشت سر گذاشته است. اگرچه زبان‌شناسی مدت‌ها از تحلیل گفتمان غافل مانده بود، اما در سال ۱۹۵۲ زلیگ هرسی، زبان‌شناس ساختگرای آمریكایی، بررسی واحدهای بزرگ‌تر از «جمله» را در كانون توجه زبان‌شناسی قرار داد و آن را «تحلیل گفتمان» نامید. در تحلیل گفتمان ساختگرا، گفتمان به مثابه زبان، بزرگ‌تر از «جمله» تعریف می‌شود. با گسترش نقش‌گرایی در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ میلادی، عده‌ای از زبان‌شناسان مفهوم «بافت» را نیز وارد تحلیل گفتمان كردند و گفتمان را به مثابه زبان به هنگام كاربرد در نظر گرفتند. این نوع از تحلیل گفتمان را می‌توان «تحلیل گفتمان نقشگرا» نامید. منظور از «بافت» در تحلیل گفتمان نقشگرا، شرایط زمانی و مكانی محدودی است كه زبان در آن به كار می‌رود. نقطه ضعف نگرش مزبور این است كه بافت موردنظر بسیار محدود و محلّی است. از این‌رو، فاولر، هاج، كرس و ترو در قالب زبان‌شناسی انتقادی، قدرت و ایدئولوژی را نیز وارد جریان غالب تحلیل گفتمان در زبان‌شناسی كردند.

زبان‌شناسی انتقادی در دهه ۸۰ و ۹۰ رشد قابل ملاحظه‌ای پیدا كرد و به «تحلیل گفتمان انتقادی» معروف شد. ون دایك، وداك، و فركلاف بنیان‌گذاران سه رویكرد عمده در تحلیل گفتمان انتقادی هستند. بدین‌سان، سیر تحوّل تحلیل گفتمان در زبان‌شناسی را می‌توان در قالب «تحلیل گفتمان ساختگرا»، «تحلیل گفتمان نقشگرا» و «تحلیل گفتمان انتقادی» خلاصه كرد. اگرچه در «تحلیل گفتمان انتقادی»، مفهوم گفتمان بسیار بزرگ‌تر از دو رویكرد دیگر است، ولی وجه مشترك همه آنها این است كه در آنها «زبان» بزرگ‌تر از «گفتمان» است.

نوع دیگری از نگرش به نام «گفتمان در حوزه فلسفه سیاسی» توسط میشل فوكو در دهه ۶۰ پایه‌گذاری شد كه بسیار متفاوت از نگرش‌های رایج به گفتمان در زبان‌شناسی است. بر اساس این نگرش، گفتمان نه تنها بزرگ‌تر از زبان است، بلكه كل حوزه اجتماع را دربر می‌گیرد و نظام‌های حقیقت را بر فاعل‌های اجتماعی (سوژه‌ها) تحمیل می‌كند. مفهوم كلیدی در نظریه گفتمان فوكو، «حكم» است. هر حكم اگرچه شبیه گزاره و در قالب زبان قابل بیان است، ولی از جنس زبان نیست. مجموعه چند حكم یك صورت‌بندی گفتمانی را شكل می‌دهد. فوكو گفتمان را این‌گونه تعریف می‌كند: ما مجموعه‌ای از احكام را، تا زمانی كه متعلّق به صورت‌بندی گفتمانی مشتركی باشد، «گفتمان» می‌نامیم. گفتمان متشكل از تعداد محدودی از احكام است كه می‌توان برای آنها مجموعه‌ای از شرایط وجودی تعریف كرد. برای مثال، صورت‌بندی گفتمانی انقلاب اسلامی را می‌توان متشكّل از احكامی مانند «اسلام همه‌اش سیاسی است»، «حكومت، فلسفه عملی فقه است»، «سیاست ما عین دیانت ماست» و مانند آن دانست.

نظریه گفتمان ارنستو لاكلا و شنتال موفه در كتاب هژمونی و راهبرد سوسیالیستی۱ به سوی سیاست رادیكال ـ دموكراسی شكل گرفته است. در واقع، این نظریه بسط نظریه گفتمان فوكو در حوزه فلسفه سیاسی ـ اجتماعی است. اگرچه نقطه آغاز كار لاكلا و موفه مفهوم «گفتمان» فوكو بود، ولی آنها با به كارگیری نظریات متفكرانی همچون سوسور، دریدا، بارت، لاكان، گرامشی و آلتوسر، نظریه بسیار كارآمدی را شكل دادند كه انسجام و قابلیت تبیین فوق‌العاده‌ای دارد. با این حال، نظریه لاكلا و موفه فاقد ابزارهای تحلیل معنایی است. اما «تحلیل گفتمان نقشگرا» و «تحلیل گفتمان انتقادی» را می‌توان از ابزارهای كارآمد تحلیل متن تلقّی كرد.

نظریه «گفتمان» اگرچه به تازگی مطرح شده، با این حال، چندین نقد را متوجه خود ساخته است. نقدهای نظریه «گفتمان» را می‌توان به دو گروه تقسیم كرد: گروه اول انتقادات وارد بر مفروضات فلسفی نظریه مزبور است; و گروه دوم به مفاهیم و استدلال‌های اساسی، كه برای تحلیل فرایندهای سیاسی و اجتماعی بسط یافته، اختصاص دارد.

در رابطه با مفروضات فلسفی نظریه «گفتمان» دو ادعای عمده مطرح شده است: نخست ادعا شده است كه این رویكرد ایده‌آلیستی (آرمان‌گرایانه) است; و دوم آنكه این رویكرد گونه‌ای از نسبیت‌گرایی است.

ایراد اساسی نظریه‌های گفتمان این است كه به خاطر عدم قابلیت تحلیل پدیده‌های فراگفتمانی آنها را فاقد معنای مستقل تلقّی می‌كنند. اشكال دیگر آن است كه به خاطر كیفی بودن، تفسیر متن را به محقق واگذار می‌كنند و تحلیل را به نسبی بودن دچار می‌سازند.

با وجود این، نقدهای اساسی دیگری نیز بر نظریه «گفتمان» وارد شده است. بر پایه این نقدها، نظریه «گفتمان» با سه پیام اساسی همراه خواهد بود:

۱) از هم‌پاشیدگی و بی‌ثباتی كامل روابط و ساختارهای اجتماعی;

۲) كنارگذاری مفهوم «ایدئولوژی» و دستاویز انتقادی‌اش;

۳) ناتوانی (یا بی‌میلی) برای تحلیل نهادهای سیاسی و اجتماعی.

● ارائه تحلیل بر اساس نظریه گفتمان۲

مفصل‌بندی: گفتمان‌ها در درون خود عناصر و رفتارهایی از تمام بخش‌های جامعه دارند. مفصل‌بندی به كار گردآوری اجزای گوناگون و تركیب آنها در یك هویّت جدید اشاره دارد. نظام‌های اجتماعی مطابق قواعد گفتمان شكل گرفته‌اند و از این‌رو، با بررسی و تحلیل رفتارهای سیاسی هر یك از هویّت‌های گفتمانی، می‌توان به تثبیت گفتمان و در نهایت، پیش‌بینی رفتارهای سیاسی دست یافت.

▪ دالّ مركزی: همه نشانه‌های مفصل‌بندی شده در یك گفتمان از ارزش برابر برخوردار نیست و به انواع گوناگونی تقسیم می‌شوند. مهم‌ترین این نشانه‌ها «دالّ مركزی» است. دالّ مركزی نشانه ممتازی است كه نشانه‌های دیگر حول آن انسجام می‌یابد. این دال، دال‌های دیگر را حمایت می‌كند و آنها را در قلمرو جاذبه معنایی خود نگه می‌دارد. برای مثال، شاید بتوان دال «ولایت (مطلقه فقیه)» را دالّ مركزی گفتمان اصولگرا به حساب آورد; زیرا كل نظام معنایی این گفتمان بر مفهوم این دال استوار است.

▪ هژمونی: «هژمونی» یك گفتمان مبتنی بر انسجام معنایی دال‌های دیگر حول دالّ مركزی است. در صورتی كه یك گفتمان موفق شود با اتّكا بر دال مركزی خود، مدلول‌های مدّنظر خود را به دال‌های گفتمانش نزدیك كند، یا به عبارت دیگر، نظام معنایی مطلوب خویش را در ذهنیت جمعی اجتماع ـ هرچند به طور موقت ـ تثبیت نماید و رضایت عمومی را جلب كند، آن گفتمان «هژمونیك» می‌شود. اما در صورتی كه گفتمان رقیب بتواند به كمك سازوكارهای مختلف، این نظام معنایی را شالوده‌شكنی كند و ساختارهای معنایی شكل گرفته در ذهنیت جمعی مردم را درهم بریزد، آنگاه این گفتمان هژمونی‌اش را از دست می‌دهد. بنابراین، موفقیت گروه‌های سیاسی به توانایی‌شان برای تولید معنا بستگی دارد.

در جمهوری اسلامی ایران، هژمونی گفتمانی و معنایی احزاب همواره دست‌خوش تغییرات می‌شود و واژه‌ها با عمق مفهومی آن استعمال نمی‌شوند. از این‌رو، مانور در مورد این مفاهیم با نوعی عوام‌فریبی همراه است. از نظر لاكلا و موفه، هژمونی زمانی حاصل می‌شود كه دال خاصی به مدلولش نزدیك شود و بر سر معنای آن نشانه اجماع حاصل شود، در حالی كه در ایران، هیچ‌گونه اجماع مشخصی بر روی مفاهیم به كار گرفته شده، حتی در میان اعضای یك حزب به طور دقیق، وجود ندارد. برای مثال، آنچه در دوم خرداد ۱۳۷۶ اتفاق افتاد این بود كه اجماع مبهمی بر سر نشانه «اصلاحات» حاصل شد و در واقع، دال «اصلاحات» به مدلولش ـ هرچند به طور موقّت ـ چسبید و با ایجاد انسداد، به ظاهر نوعی هژمونی حاصل شد. اما با آشكار شدن خواست و انگیزه مدافعان اصلاحات سكولار، به تدریج این هژمونی صولت خود را از دست داد.

روی دیگر هژمونی، «ساختارشكنی» است كه در نتیجه آن، دال از مدلول جدا شده، هژمونی از بین می‌رود. آنچه در اسفند ۱۳۸۲ برای دالّ اصلاحات روی داد، ظاهراً نشانه ساختارشكنی این دالّ بود، اما این ساختارشكنی خود در ذیل مفهوم «اصلاحات» صورت پذیرفت. بدین‌سان، با اینكه تولید معنا ابزاری مهم برای ثبات روابط قدرت به شمار می‌آید، اما این معانی از گنجایش بیش از حد از یك‌سو، و تنگ و باریك از سوی دیگر، برخوردارند. برای مثال، شعار «ایران برای همه ایرانیان» در حالی كه مخالفان و معارضان نظام را هم شامل می‌شود، در عین حال، وفاداران واقعی انقلاب را از صحنه خارج می‌كند. از طریق تولید معنا، روابط قدرتْ طبیعی و همسو با عقل سلیم جلوه داده می‌شود تا از نظرها پنهان بماند و قابل مؤاخذه نباشد.

▪ سوژه یا فردیت و عاملیت: این مفهوم از مفاهیم كلیدی نظریه «گفتمان» است. «سوژه» همواره در میان گفتمان‌های مختلف در پی یافتن خویش است. سوژه خود را به واسطه یك چیز خارجی می‌شناسد و این چیز در نظریه «گفتمان» همان «موقعیت‌های سوژه» است كه گفتمان‌ها آن را فراهم می‌آورند. دغدغه اصلی نظریه گفتمانی آن است كه چگونه مردم در جوامع، خود را می‌فهمند و عمل می‌كنند. به نظر آلتوسر، این امر توسط رفتارهای ایدئولوژیك ساخته می‌شود. اما نظریه «گفتمان» بر آن است كه سوژه‌ها در شرایطی خاص (واگرایی گفتمان‌ها) می‌توانند از طریق مفصل‌بندی و تعیین هویّت با گفتمان‌های فرعی، هویّت‌ها و معانی اجتماعی خود را بازسازی نمایند. تشخیص موقعیت سوژه در جمهوری اسلامی ایران، به مراتب دشوارتر از دیگر كشورهاست. مسائل سیاسی ایران چنان سیّال است كه ممكن است آرمان‌گرایان امروز فردا واقعگرا شوند و بالعكس، یا كسانی كه در مورد یك دسته از مسائل آرمانگرا محسوب می‌شوند درباره دسته دیگری از مسائل واقعگرا باشند. در بین احزاب سیاسی نیز این امر قابل مشاهده است. احزاب چپ مدافع خط امام هنگام انتخابات، با عناصر سكولار ائتلاف می‌كنند و در موقعیت شكست، از این گروه‌ها فاصله گرفته، آنها را مسبّب شكست خود معرفی می‌نمایند. احزاب راست نیز یك بار با تكنوكرات‌ها می‌پیوندند و بار دیگر دست به ایجاد شورای هماهنگی نیروهای اصولگرا می‌زنند.

▪ غیریت یا ضدیت: در جمهوری اسلامی ایران، بسیاری از تفاوت‌های گفتمانی ریشه در تمایزات ایدئولوژیك دارند، در حالی كه تحلیل گفتمانی تمایزات میان گروه‌ها را به سطح تنزّل می‌دهد. به عبارت دیگر، ما با نوعی نهان‌كاری و عدم شفّافیت در غیریت‌ها مواجهیم، به گونه‌ای كه مرزهای میان خودی و غیرخودی دقیقاً آشكار نیست و این بدان روست كه تمایزات ایدئولوژیك در تحلیل‌های گفتمانی مورد توجه قرار نمی‌گیرد.

● تمایز گفتمان از ایدئولوژی۳

برخی همچون ون دایك «گفتمان» را به مثابه یك ایدئولوژی تصوّر می‌كنند و برخی دیگر ایدئولوژی را متمایز از گفتمان تلقّی می‌نمایند. اینك به تمایزهای اساسی «گفتمان» از «ایدئولوژی» می‌پردازیم:

۱) گفتمان از چارچوب‌های نظری مستحكم برخوردار نیست، بخلاف ایدئولوژی;

۲) گفتمان موقّتی است و از دوام و پایداری برخوردار نیست، و حال آنكه ایدئولوژی از استواری و ثبات بهره‌مند است.

۳) گفتمان در درون خود، ممكن است از انسجام منطقی برخوردار نباشد، بخلاف ایدئولوژی;

۴) گفتمان در سطح اتفاق می‌افتد، بر خلاف ایدئولوژی.

تحلیل گفتمانی ناچار از طرح چنددستگی فرهنگی یا سیاسی و یا امنیتی است و نگاهی گسستی به عناصر اجتماعی دارد. با این حال، تحلیل گفتمانی می‌تواند روش تحلیلی مناسبی برای وضعیت موجود ایران تلقّی شود، مشروط بر آنكه:

۱) تحلیلگر گفتمان با عرضه آمارهای غیررسمی و جهتدار به ارائه تحلیل جانب‌دارانه نپردازد و یا آنكه تحلیل با پیش‌زمینه فكری ـ سیاسی تحلیلگر ارائه نشود. شناخت درست هر گفتمان منوط به ترسیم درست مرزهای سیاسی است. هویّت سوژه و هویّت گفتمان یا هویّت جمعی هر دو به واسطه تقابل میان درون و بیرون شكل می‌گیرند. هویّت سوژه به واسطه تعارض میان ناخودآگاه او و اجتماع اطرافش شكل می‌گیرد و هویّت گفتمان به واسطه دشمن و غیر. در حقیقت، هویّت به واسطه غیریت و غیریت‌سازی شكل می‌گیرد.

از سوی دیگر، ایجاد رابطه خصمانه برای تأسیس مرزهای سیاسی امری حیاتی است. در نظریه «گفتمان» لاكلا و موفه، مبارزه بر سر خلق معنا همواره نقشی محوری داشته است. در چارچوب این نظریه، نزاع و تقابل بر كل جامعه سایه انداخته و نیروی پیش برنده آن است. هیچ گفتمانی نمی‌تواند هرگز كاملا شكل بگیرد و تثبیت شود; زیرا هر گفتمانی در نزاع با گفتمان‌های دیگری است كه سعی دارند واقعیت را به گونه‌ای دیگر تعریف كنند و خط مشی‌های متفاوتی برای عمل اجتماعی ارائه دهند.

سایر منابع

ـ تاجیك، محمّدرضا، گفتمان، پادگفتمان و سیاست، تهران، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۳.

ـ ـــــ ، گفتمان و تحلیل گفتمانی (مجموعه مقالات)، تهران، فرهنگ گفتمان، ۱۳۷۹;

ـ دایك، تئون .ای. ون، مطالعاتی در تحلیل گفتمان، ترجمه پیروز ایزدی و دیگران، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۲;

ـ سلطانی، سید علی‌اصغر، «تحلیل گفتمان به مثابه نظریه و روش»، فصلنامه علوم سیاسی، قم، دانشگاه باقرالعلوم، ش ۲۸;

ـ فركلاف، نورمن، تحلیل انتقادی گفتمان، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۹;

ـ كدیور، جمیله، تحول گفتمانی سیاسی شیعه در ایران، تهران، طرح نو، ۱۳۷۹;

پی نوشت ها

۱. Ernesto Laclau and chantal Mouffe, Hegemony and socialist strategy (۱۹۸۵).

۲ـ این مطلب ترجمه آزاد از مقاله «نظریه گفتمان»، از فصل ششم كتاب تئوری و روش‌ها در علوم سیاسی، نوشته دیوید هوارت است:

Theory and Methods in Political sclence, David Marsh and Gerry stoker (eds.), (Macmillan Press, ۱۹۹۵)

۳ـ تئون اِی. ون دایك، مطالعاتی در تحلیل گفتمان، گروه مترجمان، تهران، مركز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ها، ۱۳۸۲، ص ۴۲۷ـ۴۵۷ / دایان مك دانل، نظریه‌های گفتمان، ترجمه حسین‌علی نوذری، تهران، فرهنگ گفتمان، ۱۳۸۰، ص ۹۰ـ۱۰۰.

۴ـ محمّدرضا تاجیك، دهه سوم، تخمین‌ها و تدبیرها، تهران، فرهنگ گفتمان، ۱۳۸۳.

۵ـ این پیش‌فرض از سوی برخی از اندیشمندان غربی از جمله پیتر برگر نفی شده است.

Peter Berger, "Against the current", Prospect (March, ۱۹۹۷).

منبع: ماهنامه معرفت ،‌شماره ۱۰۵


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.