سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

نوروز در فرهنگ شیعه


نوروز در فرهنگ شیعه

نوروز یا روزِ نو در همه تقویم ها, دوره ها و در میان همه فرهنگ ها, با اسامی گوناگون مطرح بوده و هست گردش زمین به دور خورشید و پدید آمدن روز و شب و فصول سال و نیز حرکت ماه بر گرد زمین, بشر را به محاسبه واداشته و به طور طبیعی, تقویم را پدید آورده است

نوروز یا روزِ نو در همه تقویم‌ها، دوره‏ها و در میان همه فرهنگ‌ ها، با اسامی گوناگون مطرح بوده و هست. گردش زمین به دور خورشید و پدید آمدن روز و شب و فصول سال و نیز حرکت ماه بر گرد زمین، بشر را به محاسبه واداشته و به طور طبیعی، تقویم را پدید آورده است. آغاز هر سال، شروع جدیدی است که خود به نوعی انسان را با احساسی تازه و تولدی نو به حرکت در می ‏آورد. این آغاز همراه با شادی و سرور بوده و در هر فرهنگی آیین های ویژه ‏ای برای نشان دادن خوشحالی و شادی مقرر شده است. در میان ایرانیان، این روزِ نو، روزی بود که شاه جدید ساسانی به تخت می ‏نشست. خواهیم دید که آخرین نوروز ایرانی که در آن آیین های ویژه‏ای را اجرا می ‏کردند. روزی در اواخر خرداد ماه بود که یزدگرد سوم بر تخت نشست و از آن پس، این نوروز، هر سال با توجه به عدم محاسبه کبیسه و اهمال آن، در هر چهار سال یک روز به عقب می‏ افتاد. پس از آمدن اسلام، سنت نوروز، پابرجا ماند و این بدان دلیل بود که مردم ایران، به سرعت اسلام را نپذیرفتند و تا یکی دو سه قرن، بسیاری از آنان بر آیین کهن خود بودند؛ حتی پس از پذیرش اسلام، نتوانستند به آسانی آن آداب را ترک کنند.

این نکته دانسته است که اسلام، دو عید را با عنوان عید فطر و اضحی با آیین های ویژه مطرح کرد، هر چند این دو عید آغاز سال نبود، اما به هر روی عید طبیعی مسلمانان به شمار می‏آمد. در برابر، نه از سوی اهل سنّت و نه امامان شیعه، موضع گیری روشن و شناخته شده مفصلی نسبت به نوروز مطرح نشد و پس از این، به آنچه در این باره گفته شده اشاره خواهد شد.

بحث از نوروز در فرهنگ شیعه، از قرن پنجم به بعد مطرح شد و تا آنجا که به منابع برجای مانده مربوط می‏ شود، نخستین بار در مختصر مصباح شیخ طوسی از آن یاد شد. پس از آن در منابع دیگر هم وارد گردید. در این مقاله سیر ورود آن در منابع شیعه و موضع گیری فقهای شیعه درباره آن را توضیح خواهیم داد. نکته جالب توجه آنکه در دوره صفوی، آثار فراوانی در زمینه عید نوروز نوشته شد. شیخ آقا بزرگ تهرانی در زیر مدخل نوروزیه، از بیش از پانزده رساله که در دوره صفوی تألیف شده یاد کرده است. در این مقال برآنیم تا بر چند رساله نوروزیه که در این دوره تألیف شده، شرحی به دست ‏دهیم.

●مبنای محاسبه روز نوروز

نوروز، نخستین روز فروردین ماه شمسی به حساب می ‏آید. محاسبه سال شمسی تا پیش از پیدایش تاریخ جلالی در سال ۴۶۷یا ۴۷۱ به این ترتیب بود که سال را به دوازده ماه و سی روز تقسیم می ‏کردند که جمعاً ۳۶۰ روز می ‏شد. پنج روز باقی مانده را در پایان آبان ماه یا اسفندماه بر آن می‏افزودند که جمعاً ۳۶۵ روز می ‏شد. با این حال پنج ساعت و ۴۸ دقیقه و ۴۵/۵۱ ثانیه باقی می ‏ماند. این زمان در هر چهار سال، یک روز می‏ شد و از آنجا که در محاسبه نمی‏آمد، روز اول فروردین در فصول سال تغییر می‏ کرد. بنابراین ماه های شمسی نیز در آن زمان، مانند ماه های قمری در فصول سال متغیر بود. معنای این سخن، آن است که نوروز در آغاز فروردین واقعی، یعنی نقطه آغاز اعتدال ربیعی قرار نداشت.

زمانی که یزدگرد سوم، آخرین شاه ساسانی در سال ۶۳۲ میلادی به تخت نشست، روز نخست سال، یعنی اول فروردین در آن تاریخ، مطابق بود با شانزدهم حزیران (ژوئن)؛ مطابق با ۲۷ خرداد. پس از آن با محاسبه بالا، روز نوروز یا اول فروردین، هر چهار سال، یک روز به عقب می‏آمد.

در سال۴۶۷ .ق، روز نوروز مطابق دوازدهم حوت یا اسفند بود. در این سال، ملکشاه سلجوقی، دستور داد تا منجمان، محاسبه دقیقی از سال شمسی انجام دهند و روز اول فروردین را معین کنند. براساس محاسبه خواجه عبدالرحمان خازنی، منجم مرو، عوض آن که براساس محاسبه قبلی، روز واقعی دوازدهم اسفند، اول فروردین دانسته شود، اول فروردین را هیجده روز جلوتر برده و در ابتدای اعتدال ربیعی، یعنی فروردین واقعی قرار گرفت. در محاسبه جدید، هر سال را در چهار نوبت، ۳۶۵ روز محاسبه کرده (دوازده سی روز به ضمیمه پنج روز که در آخر ماه آبان یا اسفند افزوده می ‏شد) و سال پنجم را ۳۶۶ روز محاسبه کردند. البته پس از هر هشت دوره چهار ساله، سال پنجم را ۳۶۶ قرار می‏ دادند. در این محاسبه آن پنج ساعت و اندی نیز در محاسبه می ‏آمد. بدین ترتیب، روز نوروز به عنوان نخستین روز فروردین ماه، از آن سال ثابت ماند.

بنابراین، نخستین سالی که روز اول فروردین آن دقیقاً مطابق آغاز زمان اعتدال ربیعی بود، سال ۴۶۷ یا ۴۷۱ بوده است. [درباره اختلاف در این که نوروز سلطانی در سال ۴۶۷ بوده است یا ۴۷۱ ، بنگرید: مقالات، ج ۱۰، ص ۱۶۸ پاورقی. توضیحات محیط طباطبائی در باره سیر تقویم در ایران نیز قابل توجه است. وی مشکل سال ۴۶۷ یا ۴۷۱ و مسأله افزودن پنج روز اضافی به آخر آبان و اسفند را نیز حل کرده است. ]

دانسته است که سال قمری، به عنوان سال شمار پذیرفته شده در آیین های دینی در دین مبین اسلام پذیرفته شده و در میان مردم و کتاب های تاریخی مرسوم بوده است. در کنار آن، سال شمسی به دلیل ثبات آن در تعیین فصول، همیشه به عنوان سال مورد استفاده در امر کشاورزی و خراج و جز آن، اهمیت خود را حفظ کرده و در تقاویم محاسبه و یاد می‏ شده است. تطبیق این دو روز شمار با یکدیگر در فرهنگ های مختلف همیشه مورد بحث واقع شده و راه حل های مختلفی برای آن عرضه شده است. «تقی زاده» سیری از این تطبیق ها در میان تاریخ قمری و شمسی را مورد بحث قرار گرفته است.

در سال ۱۳۰۴شمسی (۱۳۴۳ قمری، مطابق ۱۹۲۵میلادی) در ایران، تقویم شمسی به عنوان تقویم رسمی پذیرفته شد. محاسبه پیشین که دقیق بود، مراعات شد و تنها عوض افزودن پنج روز به سال، شش ماه نخست سال را سی و یک روز، و پنج ماه دوم را سی روز، و اسفند را بیست و نه روز قرار دادند که هر چهار سال، سی روز محاسبه می ‏شود. سالی که اسفند آن سی روز بود، را سال کبیسه نامیدند. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز مبنای محاسبه ، سال شمسی بوده و سال قمری نیز در کنار آن به عنوان تقویم دینی مورد تأکید قرار گرفت.

این بود اجمالی از نوروز در تقویم شمسی. مهمترین نکته آن، این است که نوروز تا سال ۴۶۷ در سال متغیر بوده و پس از آن در آغاز اعتدال ربیعی، قرار گرفته و از آن پس تغییری نیافته است.

●نوروز در منابع کهن شیعی

در آغاز باید اشاره کنیم که مقصود از منابع کهن، منابعی است که تا زمان شیخ طوسی تألیف شده است. آنچه که درباره نوروز در این منابع آمده، به شرح زیر است:

نخست آنکه نجاشی ذیل شرح حال ابوالحسن نصر بن عامر بن وهب سنجاری نوشته است که وی از ثقات اصحاب است و کتاب هایی داشته، از جمله کتاب ما رُوِی فی یوم النیروز. روشن نیست حجم روایاتی که وی در این کتاب جمع آوری کرده، چه اندازه بوده است. گفتنی است که صاحب بن عباد که باید او را با احتیاط شیعه معتزلی دانست، کتابی با عنوان «الاعیاد و فضائل النیروز» داشته است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.