یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

درباره حواشی صحبتهای اخیر وزیر ارشاد بانیان شکست سینمای ایران چه می خواهند


درباره حواشی صحبتهای اخیر وزیر ارشاد بانیان شکست سینمای ایران چه می خواهند

آنهایی که ندیده اند احتمالا در خبرها و روی سایت ها و وبلاگ های مختلف در جریان مستندی قرار گرفته اند که در آن سوی آبها پخش گردید و طی آن برخی سینماگران عزیز با تک گویی های خود, دلیل اصلی بحران سینما به زعم آنان در دولت جدید را فاصله ازابتذال جنسی اعلام می کردند و این رنج و محدودیت را سرچشمه همه معضلات پیش روی هنر هفتم در ایران نوین, تحلیل می فرمودند

آنهایی که ندیده اند احتمالا در خبرها و روی سایت ها و وبلاگ های مختلف در جریان مستندی قرار گرفته اند که در آن سوی آبها پخش گردید و طی آن برخی سینماگران عزیز با تک گویی های خود، دلیل اصلی بحران سینما - به زعم آنان در دولت جدید را - فاصله ازابتذال جنسی اعلام می کردند و این رنج و محدودیت را سرچشمه همه معضلات پیش روی هنر هفتم در ایران نوین، تحلیل می فرمودند.

این نگرش محدود به آن چند هنرمند حاضر در نمایش مورد اشاره نمی شود . مثلا تیرماه سال گذشته در جلسه ی نمایش فیلم «روز بر می آید» ساخته بیژن میرباقری که از سوی حوزه ی بانوان وزارت ارشاد برگزار شد ، نیز مباحث مطروحه از سوی یکی از تهیه کنندگان قدیمی سینما، پیرامون اینکه « تا دوربین نتواند به خلوت زن و مرد راه یابد، مسایل سینمای ایران حل نخواهد شد» دور می زد. هنرمندان حاضر در مستند مذکور برای تحکیم نظر خود و اثبات دیدگاه هایشان به دوره پس از دوم خرداد ۷۶ اشاره داشتند که چون فضای سینما به روی موضوعات جنسی باز شد، سینما نیز به پرواز درآمد!

اگر چنین تحلیل هایی از سوی آدم های عادی و به منظور رفع خستگی روزانه و پر کردن اوقات فراغتشان ارائه شود، تعجب برانگیز نیست اما از زبان نخبگان و مدعیان رهنمونی جریان روشنفکری، چه؟ آیا شگفتی ساز نیست؟ کسانی که قاعدتا و اصولا می بایستی بر اساس آمار و مستندات گذشته و جاری لب به ابراز نظر بگشایند، وقتی شاهدند که لیدرهای مورد تاییدشان در عرصه ای بالاتر نیز در تلاش برای پیشبرد اهداف سیاسی خود، به هر تمهیدی دست می یازند، طبیعی است که از این در وارد شوند.

شاید در عرصه سیاسی و سیاست پیشگی غرب باوران، پنداشته شود که مردم فراموش کارند و آنان خود را مجاز پندارند که در مقاطع مختلف، مخاطبان سینما را دور بزنند تا شاید آب را به سوی دلخواه خود برگردانند، اما در عرصه فرهنگی، این ذهن تاریخی است که عمل می کند، برای همین شاهدیم که شخصیت های ماندگار مثلا سینما، حتی تک جمله هایشان در حافظه مردم و دیگر هنرمندان حک شده است، کما اینکه در روزهای گذشته دیدیم که « مدرس» با «شکیبایی» زنده شد و او در قامت مدرس و ظرایف گفته هایش جاودانه گردید. و در همین ایام متقابلا وزیر ارشاد اسبق آمد و تک جمله ای ناقص از سخنان وزیر کنونی را مصادره به هدف کرد تا به اصطلاح به منظور خود در پهنه سیاست دست یابد اما غافل از اینکه در گستره فرهنگی همانطور که مردم و هنرمندان «شکیبایی» را حتی با ریزنقش هایش به یاد می آورند، بنابراین فراموش نکرده اند و نخواهند کرد که چه کسانی با چه برنامه ها و سیاست هایی سینمای فاخر مورد علاقه شکیبایی را به ورشکستگی کشاندند.

واقعیت تاریخی این است که سینمای ایران شکستی فاحش را تا حد نابودی کامل سینما در کارنامه اش دارد، چنانچه از هر فرد و تماشاگر عادی سینما - از نسل اولی و دومی ها - پرسیده شود که این شکست در چه سالی و به چه دلیلی بود، بلافاصله نشانی سال های منتهی به انقلاب را خواهد داد. این طیف از مخاطبان سینما به خوبی به یاد دارند که در آن ایام، فیلم های ایرانی در حرکت گام به گام خود به سوی بی پروایی، روی ساخته های پورنوی نازل ایتالیایی را سفید کرد، اما جواب نگرفتند.

متاسفانه سیاست غیربومی کار خودش را کرد، چرا که در این حیطه باز هم آقایان به پیروی از آموزه های لیبرال دموکراسی حافظه مردم را به بازی گرفتند و برای قوت بخشی به جریان داخل آن، به قول برخی سینماگران هوادار این سیاست «در سینما را به روی جنسی گرایی باز کردند»، کمدی های جنسی، ملودرام های سطحی، قصه های شبه سیاسی و ... جملگی در قالب آثار به اصطلاح تین ایجری سینما را به تسخیر درآورد تا آنجا که دبیر چهارمین جشن سینمای ایران، مجید مجیدی، شنیدن صدای پای ابتذال را فریاد زد.

اکنون نسل جدید هم شاهد شکست دیگری برای سینمای ایران شد، چنانکه سینمای پررونق آن سال ها در پایان دوره مدیریت اصلاح طلبان از نظر تعداد مخاطب به یک دهم تقلیل یافت.

واقعیتی که با تحولات منجر به روی کار آمدن دولت نهم و اعتماد نسبت به گرایش مجموعه فرهنگی آن، در همان سال اول تا دو برابر اوج گرفت.

اگرچه شکست سینما در دوره اصلاحات با شکست سال ۵۷ قابل قیاس نیست اما این واقعیت هم غیرقابل انکار است که رویکرد جنسی و اروتیک سینما اصلا راه حل آن نبود که این دولت تحت تاثیر مشاوران وقتش به آن روی آورد.

البته گرایش تک ژانری سینما در آن دوره، تنها معضل آن نبود که متاسفانه در شاخص های زیرساخت ها نیز نمونه های قابل دفاعی در کارنامه مدیریت وقت وجود ندارد، در حالیکه طی کمتر از دو سال در دوره جدید، حداقل ۵۰ سالن، تاسیس یا بازسازی و راه اندازی گردید و ... اما آیا همه ی این تلاش ها برای احیای سینما، ایده آل است.

طبیعی است که حتی نزدیک به ایده آل هم نیست، همانطور که دلسوزان انقلاب و نظام توقعاتی بسیار بیش از این را از مجموعه ی فرهنگی جدید دارند که سال ها مدعی سالم سازی سینما بوده است، اما باز هم طبیعی است که ایده آل مطلق در « فید» سینما متصور است، اتفاقی که نه تنها مدیریت کنونی بلکه بدبین ترین افراد نسبت به سینما آن را برنمی تابند.

اکنون این پرسش جدی مطرح است که آیا فرد و جریانی که عملا سینما را به تعطیلی کشاند به صرف آموزه های سیاسی غیربومی قادر است با فرافکنی و پتانسیل پر تعداد رسانه ای خود، ذهنیت سازی کند.

این درست که هنوز از مثلا سی و چند روزنامه، بیست و چندتای آن در اختیار و تحت سیطره تفکر قدیمی است ولی مردم فراموش نکرده اند که چه جریانی با چگونه برنامه ها و سیاست هایی باعث شدند که سینماگران ارزشمندی همچون داودنژاد از «نیاز» به تیغ زن برسد، پوراحمد سر از «گل یخ» درآورد و میلانی به «آتش بس» بپردازد و خلاصه، همه ی سینما بشود همان چیزی که یکبار تجربه سختی را پشت سر گذاشته است.

محمد تقی فهیم

ماخذ: ایرنا



همچنین مشاهده کنید