سه شنبه, ۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 21 January, 2025
مجله ویستا

شرایط تاثیر گذاری کلام


شرایط تاثیر گذاری کلام

بایدها و نبایدهای تبلیغ و وظایف مبلغان

در مقطع کنونی عصر ما که تبلیغات مسموم بیگانگان از هر سو هویت اعتقادی و باورهای معنوی جامعه اسلامی، خصوصاً نسل جوان را در معرض تهدید قرار داده؛ وظیفه خطیر و رسالت سنگین مبلّغان علوم دینی در نشر معارف حقّه اسلام و اندیشه های تابناک ائمه معصومین (علیهم السّلام) از حساسیت بیشتری نسبت به زمان های دیگر برخوردار است.

ایام فاطمیّه و گرامیداشت میراث بزرگ معنوی حضرت صدیقه کبری (س) و تابش جاودانه اندیشه ناب سیاسی و اجتماعی آن حضرت در تحلیل جایگاه امامت از یک سو و تحمّل مصائب فراوان ایشان در مصاف با یاغیان مهاجم به مکتب نبوی (ص) و علوی (ع) از سوی دیگر یکی از مناسب ترین فرصت ها برای مبلّغان دینی و روحانیون اندیشور است که به تبیین حقائق انقلاب فاطمی بپردازند.

عالم متفکّر و فقیه ژرف اندیش، « حضرت آیت الله جوادی آملی (مدظلّه) » که همچون شمع فروزان حکمت و معرفت،روشنی بخش حوزه های علمیّه و طلاب و روحانیون جویای حقیقت بوده و نصایح دقیق ایشان همواره نصب العین حرکت های جهادی فرهنگی محسوب می شود، در مطلب پیش رو به تبیین شرائط تبلیغ و جایگاه مبلّغ در فرهنگ دینی پرداخته اند .

● استعداد قلب جوانان در پذیرش آموزه ها

بیان نورانی امیر المؤمنین (ع) در نامه ای که برای فرزندشان مرقوم فرمودند، ضرورت تبلیغ احکام به نوجوان ها و جوان ها را مشخص می کند. حضرت در آن نامه که در نهج البلاغه است؛ فرمود:قلب الحدث کالأرض الخالی ه کلّ ما الق ی ف یها قب لته (۱). قلب جوان مثل زمین موات است، چیزی در آن کشت نشده؛ هر کس سبقت کند و بذری درآن بیفشاند، این می پذیرد؛ بعد فرمود: قبل از اینکه دیگران در دل های جوان و دل شما که جوانید بذری بیفشانند، من دارم این معارف و احکام را برای شما بیان می کنم.

● مالکیّت بر قلب جوانان به وسیله احیای آن

بیان نورانی رسول گرامی (ص) وقتی ضمیمه سخنان سودمند امیر المؤمنین (ع) بشود، یک مطلب تازه ای به همراه دارد. آن مطلب این است که وجود مبارک رسول خدا فرمود: من احیا ارضاً م یتهً فه ی له (۲)؛ هر کسی مواتی را آباد بکند، زمین مرده ای را آباد بکند، مال اوست. پس طبق آن بیان نورانی حضرت امیر، دلهای نوجوان ها و جوان ها که خالی است، مثل سرزمین موات است؛ هر بذری درآن بیفشاند، این قبول می کند. او فقط قدرت جذب دارد، نه قدرت تحلیل ! حنظل بکاری، حنظل در می آید؛ سیب و گلابی بکاری، سیب و گلابی در می آید. بیان نورانی رسول گرامی (ص) این است که هر کسی زمین مواتی را آباد کرد،مالک آن می شود.

از این دو حدیث یک مطلب دیگری استنباط می شود و آن این است که اگر کسی زمین مرده را احیاء کرد، مالک می شود؛ لکن می شود با فشار و زور از دستش گرفت و غصب کرد. امّا زمینه مرده را اگر کسی زنده کرد، نمی شود غصب کرد ! اگر کسی یک زمینی را که موات بود، یک درخت تلخی کاشت؛ می شود با فشار او را بیرون کرد و این درخت را کند و درخت شیرین کاشت. حالا اگر کسی یک جوانی را خدای ناکرده گمراه کرد، چه جور می شود؟ زمین مرده را کسی زنده کند، مال اوست؛ زمینه مرده را هم اگر زنده کند، مال اوست ! مگر این کمونیست ها که آمدند، جوان ها را آلوده کردند؛آیا ممکن بود کسی از اینها بگیرد؟ مگر این منافقان را که آلوده کردند، این بیانات نورانی امام نتوانست در اینها اثر کند؟ بنابراین این سرمایه ها هست و در معرض خطر است. الآن هم متأسفانه شما می بینید باز افکار چپی ها گاهی در این دانشگاه ها منتشر می شود !

● ضرورت تبلیغ و رساندن پیام به قلب انسان ها

همه ما، مخصوصاً شما آقایانی که تصدّی این س مت را دارید، مسئولید. بیگانه اگر چیزی در قلب نوجوان یا جوان ریخت، این دلها را مالک می شود و اگر دل را دیگری برد، کشور را نمی شود اداره کرد ! برای اینکه رهبری ابدان با قلوب است و قلوب هم که به دست دیگری است.این بیان نورانی حضرت امیر که فرمود: قلب الحدث کالأرض الخالی ه کلّ ما الق ی ف یها قب لته، ناظر به این است؛ پس ضرورت اصل تبلیغ مشخص است.

مطلب دیگر آن است که تبلیغ غیر از سخنرانی است، غیر از کتاب نوشتن است؛ تبلیغ یعنی انسان حرف را برساند به دل مردم: ف ی انفس ه م قولاً بلیغاً (۳). این عرضه هم مال هر کسی نیست که به دل جوان راه پیدا کند، حرف را در دل او جا بگذارد ! ممکن است یک مقداری سخنرانی بکند، حرّافی بکند، گوش او را پر بکند؛ ولی این تبلیغ نیست، حواستان جمع باشد ! تا به دل نرساندیم؛ وظیفه مان را عمل نکردیم. ف ی انفس ه م قولاً بلیغاً، نه ف ی آذان ه م ! آن برای حقوق گرفتن خوب است؛ این راه حسین بن علی نیست، حواستان جمع باشد ! فرمود: شما حرف را باید به دل مردم برسانید، نه به گوش مردم ! مگر حرف هر کسی در دل مردم اثر می کند؟! خیلی آدم خوب سخنرانی می کند، اتو کشیده حرف بزند، کلمات آهنگین بگوید؛ مگر این به دل فرو می رود؟ این فقط به گوش می رسد. حرفی که به گوش رسید، حرف انبیاء نیست !

● طهارت روح و قوّت گفتار، شرایط تأثیر گذاری کلام

مطلب سوّم آن است که ما چه کار بکنیم حرف ما در دل جوانها برود؟ و آن طهارت روح می طلبد. حرف کاسبکار، مسلمان تربیت نمی کند، این را حواسمان جمع باشد ! کسی از اوّل کیسه دوخته برای یک کاری؛ این نمی تواند در جان جوانان اثر بکند! مگر حرف لفظ نیست؟ مگر محتوا یا مفهوم نیست؟ نه لفظ اثر دارد، نه مفهوم ! یک روح طیّب و طاهر می خواهد که با هم مرتبط باشند و جان را عوض بکنند.

یک کتابی است به نام ( الع قد الفرید )، مال ابن اثیر.این ابن اثیر سه تا برادرند؛ یکی در تفسیر کار کرده، یکی در تاریخ کار کرده، یکی هم در غرائب و مفردات قرآن. آن ابن اثیری که ن هایه نوشته، تقریباً از مجمع البحرین ما قوی تر است. هم اقدم بر مجمع البحرین طریحی است و هم اغنای از اوست. آن یکی بخش ادبی را نوشته به نام الع قد الفرید. این ابن اثیر در الع قد الفرید نقل می کند که کسی از یک واعظ معروف شهر سؤال کرد که ما پای سخنان خیلی ها می رویم، مردم هم پای سخنرانی های خیلی می روند؛ ولی فلان شخص وقتی حرف می زند، در دلها اثر می کند، دیگران این جور نیستند؛ چرا؟

ایشان گفت: لیست النائ حه المستأج ره کالثّکلی. فرمود: می دانی چرا آن یکی که حرف می زند، در دیگران اثر می کند، دیگران کمتر؟ گفت: نه. گفت شما در آن مجلس ماتم که اگر خدای ناکرده یک جوانی رخت بر بست؛ در مجلس ماتم، مخصوصاً مجلس ماتم زنانه یک مداح را می آورند، همان طوری که در مجلس مردانه یک نائح و مداحی را می آورند که نوحه سرایی کند، در مجلس ماتم زنانه هم یک نائحه ای را می آورند که برای زنها نوحه سرایی کند. این نائحه که نوحه سرایی می کند، سائر زنها نوحه او را گوش می دهند، کم و بیش متأثر می شوند. امّا وقتی مادر این جوان که داغ دارد، دهان باز می کند؛ همه زنها گریه می کنند.

گفت: سرّش این است که بقیّه مزدورند،اما این مادر داغ دارد: لیست النائ حه المستأج ره کالثّکلی، ( ثکلی ) یعنی مادر بچه مرده. حرف نائحه را مردم نمی پذیرند، حرف ثکلی را می پذیرند. اگر داغ داریم، می توانیم اثر بکنیم و گرنه همین حرف را دیگری هم ممکن است بزند؛ ولی حیف است که انسان بی داغ باشد و بخواهد در اردوی حسین بن علی شرکت کند، این نیست ! آدم می تواند داغدار باشد و در اردوی حسینی شرکت کند؛ هم دنیا درآن است، هم آخرت ! پس تا آدم داغدار نباشد، حرفش در جان اثر نمی کند؛ و تا در جان اثر نکرد، جوان تربیت نمی شود ! او با یک عکس و یک منظره بر می گردد !

● لزوم طراوت و تازگی تبلیغ اسلامی در برابر تبلیغات رنگانگ بیگانگان

کاری که شما آقایان دارید، خیلی سخت است؛ کاری که دیگران دارند خیلی آسان ! او با چشم جوان کار دارد، با گوش جوان کار دارد، با لامسه جوان کار دارد، با ذائقه جوان کار دارد، با محسوس کار دارد. یک کالای نقد به او می دهد؛ فیلم مبتذل، صدای مبتذل و کار مستهجن را به او نشان می دهد. اینها گوش پذیر است، چشم پذیر است، دهان پذیر است، لمس پذیر است. حرف های شما از چشم دور است، از گوش دور است، از حس دور است، از ذائقه دور است، از لامسه دور است، از همه اینها دور است ! آن وقت باید به قدری قوی باشد که مستقیماً در دل بنشیند. در حقیقت شما حرف غیب می زنید، آنها حرف حس و شهادت ! آن وقتی که فیلم را نشان می دهد، تبلیغ می کنند! چشمش لذت می برد، گوشش لذّت می برد، بدنش لذّت می برد، ذائقه اش لذت می برد ! شما دارید یک چیز به او می گویید که همه اینها را می رنجاند ! باید جبران بشود؛ آن قدر طراوت و تازگی داشته باشد و طیّب باشد که جانش را برباید و در او اثر کند ! و اینها هم پاکند و اثر می کند.

● حرف خوب و خوب حرف زدن، دو عنصر محوری در بیان مبلّغ

حرف های علمی، حرف های عمیق به درد جوان و نوجوان نمی خورد ! وقتی یکی نمی فهمد، خوابش می برد و در جلسه بعد شرکت نمی کند؛ آن باید بفهمد ! حرفی را او می فهمد که آن مبلّغ این دو عنصر محوری را درآن ا عمال بکند؛ یکی اینکه خوب حرف بزند، یکی اینکه حرف خوب بزند. حرف با سند، با محتوا، مستند به قرآن، روایات، عقل، نقل؛ آن حرف خوب زدن است. با ادبیات روز، با گزینه های روز، با تعبیرات روز؛ خوب حرف زدن است.

اگرآن مطالب عمیق را به اندازه ای که مقدور شماست بتوانید رقیقش کنید، تنزّل بدهید، با مثال قابل فهم بشود؛ موفقید و گرنه آن چه که در کتاب ها هست، یا در قرآن هست، یا در نهج البلاغه هست؛ همان ها را بخواهید منتقل کنید، این جوان نمی فهمد ! برای او جاذبه ندارد؛ چون جاذبه ندارد، پای سخنرانی شما خوابش می برد. باید این کار را مؤسسه شما انجام بدهد که شما را هنرمند بپروراند ! یعنی بتوانید آن مطالب علمی و عمیق را در قالب داستان، مثل، با ادبیات، با شعر منتقل کنید که بفهمد؛ وقتی فهمید، لذت می برد. اشعار وقصّه ها سهم تعیین کننده ای دارد.

می بینید قرآن کریم اگر فقط برای انبیاء و اولیاء و گروهی از انسانها بود، اینقدر داستان نقل نمی کرد ! چون هدیً ل لنّاس (۴) است، برای توده مردم هم هست، داستان در قرآن کریم زیاد است. همان معارف بلند را به صورت داستان نقل می کند که قابل تفهیم و درک باشد برای نوجوان. ادبیات سهم تعیین کننده ای دارد؛ ن شآء الله با ادبیات خوب، با اشعار خوب، با تمثیل خوب، با داستان های خوب آن مطالب را منتقل می کنید، رقیق می کنید، در یک جامه خوبی به این جوان ها منتقل می کنید و اینها هم کاملاً می پذیرند. به اینها هم فرصت بدهید، میدان بدهید مقاله بنویسند، مقاله بخوانند، شما گوش بدهید که به صورت گفتمان باشد، نه یک جانبه ! آنها هم احساس رشد و بلوغ بکنند، بلوغ علمی و بلوغ فرهنگی داشته باشند؛ این خیلی اثر دارد !

● لزوم به کار گیری هنر و ادبیات در برنامه های تبلیغی

وجود مبارک موسای کلیم (ع) با آن بیّنات الهی اعزام شد. ید بیضاء داشت، عصا اژدها می شد و معجزات دیگر؛ امّا همیشه نمی شود با عصا یا با ید بیضاء مردم را هدایت کرد ! به ذات أقدس له عرض کرد: خدایا ! من سخنرانی می کنم، فصیحم؛ امّا برادر من بهتر از من با ادبیات روز آشناست: هو افصح م نّی ل ساناً (۵). نقص در وجود مبارک موسای کلیم نبود، اوفصیح بود؛ امّا عرض کرد: برادرم افصح است. ادبیات، سهم تعیین کننده دارد. خط خوب داشتن، خوب سخنرانی کردن، شعر صحیح خواندن، غلط نخواندن، کلمات را درست اداء کردن، قبل از اینکه انسان سخنرانی کند به لغت مراجعه کند، الفاظ را درست اداء بکند؛ الفاظ کهنه فرسوده را کمتر به کار ببرد، الفاظ را صحیح اداء بکند؛ این اثر بیشتری دارد.

سرمایه یک سخنران و یک مبلّغ، ادبیات اوست ! او وقتی نمی تواند یک مقاله بنویسد ویا یک سخنرانی نمی تواند بکند و چند تا غلط ادبی درآن است، او نمی تواند وارث پیامبر باشد ! یک ادبیات خیلی قوی می خواهد، یک آشنائی به لغت می خواهد؛ امّا همه اینها که لازم است، به معنای این نیست که آدم از مسئولیت فرار بکند یا کار را سنگین تلقّی بکند ! همه این ها ایجاب می کند ما از وقت های فارغمان حداکثر بهره را ببریم وتامطالعه نکردیم سخن نگوییم.

● ضرورت استفاده از برهان در نفی و اثبات امور

به ما گفتند: قولوا قولاً سدیداً (۶)؛ به ما گفتند: انسان در این مدار بسته زندگی می کند، باز نیست؛ یعنی شرقش هم بسته است، غربش هم بسته است؛ از هر دو طرف بخواهد عبور کند، اینجا ورود ممنوع است. بخواهد یک چیزی را نفی بکند؛ به او اجازه نمی دهند، مگر عالمانه ! بخواهد چیزی را تصدیق بکند، تثبیت بکند؛ به او اجازه نمی دهند، مگر عالمانه ! هر دو را ذات أقدس له در قرآن کریم فرمود؛ هم فرمود: لا تقف ما لیس لک ب ه ع لم (۷)، هم فرمود: بل کذّبوا بما لم یحیطوا ب ع لم ه و لمّا یأت ه م تأو یله (۸). کسی بخواهد دهان باز کند، سر تکان بدهد، بگوید نه؛ باید برهان داشته باشد و گرنه ساکت است. بگوید آری، باید برهان داشته باشد. این دو سیم خاردار را قرآن نصب کرد.

فرمود: چیزی را که دهان باز کردید، روی منبر می خواهید بگویید؛ باید برهان داشته باشید ! بدون دلیل حرف نزنید. بخواهید یک چیزی را نفی بکنید، بدون دلیل نباشد.هم، بل کذّبوا ب ما لم یحیطوا ب ع لم ه را ممنوع کرده، فرمود: تکذیب و نفی باید محققانه باشد. هم تثبیت و اثبات را بدون تحقیق نفی کرده: لا تقف ما لیس لک ب ه ع لم.پس ما مرزمان بسته است، این طور نیست که دهان باز کنیم، هر چه دلمان خواست بگوییم !

شما می بینید هر از چند گاهی این مراجع بزرگوار ما اظهار نظر می کنند که در مداحی هایتان مواظب باشید، اغراق نگویید، افراط و تفریط نکنید، یک چیزهایی که در شأن اهل بیت (علیهم السّلام) نیست نگویید؛ با آن جلال و شکوه اهل بیت، آن عظمت حسین بن علی (ع) نیازی به این حرف ها نیست ! بنابراین مرزها بسته است.

● همراه بودن با دلیل و برهان، ویژگی قول سدید

به ما گفتند: آن که اثر دارد، «سدید » است، نه ( شدید ): یا أیّها الّذ ین آمنوا اتّقوا الله و قولوا قولاً سدیداً (۹)، نه شدیداً ! حرف هایتان مثل سد باشد؛ قول سدید است که اثر دارد. قرآن از دو طرف سیم خاردار کشیده! مگر آدم می تواند هر چیزی را تکذیب و تصدیق بکند؟ شما به لطف الهی که در حوزه ها هستید، با حوزه ها مأنوسید سعی کنید ن شآء الله حق را صحیحاً با طهارت منتقل کنید، آنگاه می بینید که چه پاداشی در دنیا و چه پاداشی در آخرت به شما خواهند داد ! روح و ریحان است و پاداش مبلّغین را ذات أقدس له می داند؛ حشر با انبیاء هست، حشر با اولیاء هست، حشر با صلحاء و صدیقین و شهداء هست، حفظ یک کشوری است که مدیون خون شهداء است. و جریان حسین بن علی (ع) سهم تعیین کننده ای در استقلال این کشور داشت و دارد.

لزوم استفاده از سرمایه های عظیم معنوی در تبلیغ

بنابراین با داشتن این سرمایه عظیم،اگر آدم نتواند حرف خود را ابلاغ کند، بدا به حال او ! شما دو قدم آن طرف تر وقتی هند می روید در این عصر که عصر علم است، بدترین انحاء بت پرستی را در هند دارند رواج می دهند. احترام به ادرار گاو را مثل زمزم می دانند !! این ملّت دارد گاو پرستی اش را حفظ می کند؛ ما زمزممان را بخواهیم منتشر بکنیم، می بینیم کم داریم !ما با داشتن این همه معارف آن وقت نتوانیم جوان هایمان را حفظ بکنیم !! پس بهترین راه این است: باور بکنیم با طهارت، این ها را بپذیریم و معتقد بشویم و ا خلاص العمل ل لّه باشد.

آیت الله جوادی آملی

بیانات معظم له (دامت برکاته) در دیدار با جمع کثیری از مبلّغان در آستانه ماه محرّم الحرام ـ قم ؛ دی ۱۳۸۵

(۱) نهج البلاغه/ نامه ۳۱

(۲) الکافی/ ۵/ ۲۸۰

(۳) نساء/ ۶۳

(۴) انعام/ ۹۱

(۵) قصص/ ۳۴

(۶) نساء/ ۹

(۷) اسراء/ ۳۶

(۸) یونس/ ۳۹

(۹) احزاب/ ۷۰