سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
مجله ویستا

کسوف عقلانیت


کسوف عقلانیت

تأملی بر کتاب «مکتب فرانکفورت و نیچه» اثر گادامر

۱) برخی اهل نظر و اصحاب اندیشه برآنند که نیچه یکی از پنج متفکر و نظریه‌پرداز بزرگ تاریخ معاصر است که معرفت کنونی جهان وامدار اندیشه‌های او است. ارسطو، افلاطون، کانت و ویتگنشتاین چهار بعد دیگر این معرفت را بر دوش می‌کشند.

رد پای آرای نیچه کم و بیش در آثار و افکار بزرگان اندیشه قرن بیستم قابل ردیابی است. همین شعاع تأثیر، نیچه را به یکی از بحث‌برانگیزترین فیلسوفان معاصر بدل کرده است بویژه آرای انتقادی و فلسفه خردگریز او مورد بحث و جدل فراوان شد و او را طلایه‌دار شیوه فلسفه‌ورزی‌ای کرد که تفکر غیرسیستماتیک نام گرفته است.

اعضای «مکتب فرانکفورت» از جمله فیلسوفانی بودند که مبانی نظری خود را بر تفکر خردگریز و انتقادی نیچه استوار کردند.

۲) در سال ۱۹۲۳ گروهی از متفکران آلمانی در فرانکفورت، انجمن پژوهش‌های اجتماعی را تأسیس کردند. ماکس هورکهایمر و فردریش پولوک، گردانندگان اصلی این جریان نو مارکسیستی بودند و فیلسوفان برجسته‌ای چون تئودور آدورنو، هربرت مارکوزه، والتر بنیامین، اریک فروم و متفکران دیگری به آنها ملحق شدند و «مکتب فرانکفورت» را بنیان گذاشتند، مکتبی که تدوین کننده و مدافع «نظریه انتقادی» بود. امروزه هابرماس یکی از اعضای متأخر مکتب فرانکفورت میراث‌دار این جریان فکری است.

دو اصل اساسی «نظریه انتقادی» را قوام می‌بخشد؛ یکی بازگشت به مارکس و دیگری بازخوانی کانت.

درواقع پیروان این مکتب می‌خواهند میراث کانت را با ماتریالیسم تاریخی تلفیق کنند، چرا که براین باورند که بین مارکسیسم و کانتیسم خویشاوندی انتقادی وجود دارد که از بن مایه‌های بینش انتقادی است. از سویی نقد سرمایه‌داری و تأمل در خرد دیالکتیک و از سوی دیگر نقد عصر روشنگری از جمله اصول بنیادین تفکر انتقادی به شمار می‌رود.

۳) هانس گئورگ گادامر، بنیانگذار مکتب هرمنوتیک فلسفی، کتابی دارد با عنوان «مکتب فرانکفورت و نیچه» که در این اثر به تأثیرپذیری این جریان فکری از نیچه می‌پردازد.

گادامر خود به نفوذ اندیشه نیچه بر شکل‌گیری و قوام فلسفه‌اش معترف است. نگرش تفسیری و تأویلی نیچه عمیقاً مورد توجه گادامر بود.

به اعتبار اینکه فلسفه نیچه آبشخور فکری گادامر بوده است و از سوی دیگر گادامر با نظریه‌پردازان «مکتب فرانکفورت» مکاتبات و مباحثات بسیار داشته است. می‌توان گفت که کتاب «مکتب فرانکفورت و نیچه» اثری قابل تأمل است از آن جهت که به خوبی نمایانگر غنای اندیشه گادامر و ارتباط ژرف وی با جهان‌بینی نیچه است.

۴) گادامر در این اثر بین «خردگریزی» و «خردستیزی» و «نفی خرد» و «نقد خرد» تمایز می‌گذارد و نیچه را فیلسوفی خردگریز و منتقد خرد معرفی می‌کند. فیلسوفی که به «کسوف عقلانیت» حکم کرد و این ایده، مرز مشترک او و پرچمداران «نظریه انتقادی» شد. اعضای مکتب فرانکفورت مضامینی چون عقلانیت و سلطه، خرد ابزاری، اخلاق‌زدایی، از خود بیگانگی و هگل‌زدایی را از فلسفه نیچه وام گرفتند و آن را در جنبش فکری خود بسط و توسعه دادند.

گادامر در این اثر سعی می‌کند از مناسبات فکری و خویشاوندی‌های نظری بین نیچه و مکتب فرانکفورت پرده بردارد و ریشه مرزهای مشترک را مورد تدقیق و مداقه قرار دهد.

۵) از مرزهای مشترک نیچه و مکتب فرانکفورت «دیدگاه انتقادی» آنان به پدیده‌ها و مسائل است. آنان با این که خردورز هستند و خرد را لازمه حیات بشر می‌دانند اما سعی می‌کنند کارکرد اندیشه‌ انسان را مورد ارزیابی قرار دهند و عقل و عقلانیت را مطلق نکنند و بدین معنا «خردگریز» هستند. زیرا از خردزدگی دوری می‌کنند تا از سلطه ایدئولوژیک ذهنیات و مفاهیم ذهنی در امان باشند.

به اعتقاد نیچه دفاع از «عقلانیت» به هر قیمت کاری خطرناک و ضدحیات است. چرا باید به خرد اعتماد کرد و به آن بدگمان نبود؟ اگر عملکرد بشر تنها بر پایه خرد و عقلانیت بود انسان مدت‌ها پیش از بین رفتنی بود. دستاوردهای علمی خطرناک انسان قرن بیستم بر این امر صحه می‌گذارد. برای نیچه روند ناموزون جهان بر عقل و عقلانیت استوار نیست و عقل ناچیز آدمی قادر نیست عظمت کیهان را بشناسد. یعنی اساس حیات دنیا بر جدال و آشفتگی است و خرد و منطق در جهان امری اتفاقی و نادر است. از نظر نیچه هنوز انسان «زیادی انسانی» و ناآگاه است. این باور در پیروان مکتب فرانکفورت هم باوری اساسی و بنیادین است.

۶) کتاب «مکتب فرانکفورت و نیچه» اثر هانس گئورگ گادامر با قلم دقیق و خوشخوان حامد فولادوند ترجمه شده است که اخیراً هم به همت انتشارات مهر نیوشا به چاپ دوم رسیده است.

این اثر شامل دو فصل مجزا است که فصل اول به گفت‌وگو و مناظره‌ای بین گادامر، آدورنو و هورکهایمر در باب نیچه اختصاص دارد و فصل دوم یادداشتی است به قلم گادامر با عنوان «نیچه کاشف افق‌های دوردست.»

مترجم کتاب مقدمه‌ای مفصل و جامع بر پیشانی اثر نشانده که برای درک و تحلیل این دو فصل کتاب بسیار روشنگر است و در انتها هم گزیده‌هایی از «حکمت شادان» آورده است تا مخاطب کتاب را با نگرش «خردگریز» نیچه بیشتر آشنا کند.