نوح کشتی پرتلاطم انقلاب

از فردای انقلاب اسلامی جریان های معاند داخلی و همچنین بیگانگان و دشمنان دین و دنیای مردم ایران، به دنبال تضعیف جایگاه روحانیون و بویژه رهبری سیاسی ـ مذهبی کشور بودند. پر واضح …

از فردای انقلاب اسلامی جریان های معاند داخلی و همچنین بیگانگان و دشمنان دین و دنیای مردم ایران، به دنبال تضعیف جایگاه روحانیون و بویژه رهبری سیاسی ـ مذهبی کشور بودند. پر واضح است که همداستانی قدرت های استکباری و کج روان داخلی با یکدیگر ریشه های عمیقی دارد؛ و شاید مهم ترین عامل آن را بتوان نقش ولی فقیه در ممانعت از انحراف انقلاب از مبانی و اصول بنیادین آن دانست.

در واقع ولی فقیه همواره به عنوان حافظ و پاسدار اصلی استقلال و آزادی محسوب می شود که یادگار انقلاب عظیم مردم ایران به شمار می آید. فی الواقع نگاهی مختصر به تحولات سیاسی و بویژه بحران های عظیم سه دهه نظام جمهوری اسلامی ایران دلایلی متقن بر صحت این ادعا ارائه می دهد.

هم اینک نیز نظام سلطه جهانی با سردمداری صهیونیسم بین الملل از طریق مزدوران اجیر شده خود تخریب و تضعیف جایگاه ولی فقیه را آماج حملات ددمنشانه خود قرار داده است؛ نامه های سرگشاده ای که از سوی افراد معلوم الحال که در واقع هیچ گونه آبرو و اعتباری در میان مردم ایران ندارند همگی با فرمان صهیونیست ها نگاشته و توسط آنان اشاعه می یابد؛ حملات پردامنه سال های اخیر به اصل اصیل ولایت فقیه را می توان با هتک حرمت به ساحت مقدس پیامبر گرامی اسلام و دیگر مقدسات ابدی مسلمانان هماهنگ دانست.

در واقع آبشخور این هتاکی ها و گستاخی ها و دریده گویی ها همانا جرثومه پلیدی است به نام صهیونیسم بین الملل، و با در کنار هم قرار دادن شواهد متقن می توان مخالفان ولایت فقیه را نیز جزو ایادی صهیونیسم طبقه بندی نمود؛ مسئله ای که در اولین نظر به ذهن هر ناظر منصفی خطور می کند این است که ریشه های حمله به ولایت فقیه را باید در عملکرد و همچنین نقش بی بدیل آن جستجو کرد؛ چرا که در یک کلام می توان گفت اگر روشنگری های امام امت آن پیر سفر کرده و سپس جانشین بر حق ایشان نبود نهضت اسلامی مردم ایران خیلی وقت پیش از مسیر اولیه و اصیل خود منحرف گشته و همانند بسیاری از نهضت های آزادیخواهانه و استقلال طلبانه تاریخ معاصر ایران خاصیت انقلابی و مترقیانه خود را از دست داده بود.

در حوادث و بحران های بی شمار پس از پیروزی بزرگ ترین انقلاب قرن و سپس تاسیس نظام جمهوری اسلامی ایران همانا این ولی فقیه زمان بود که با ایستادگی مظلومانه خود اجازه نداد که سست عنصران یا دشمنانِ به پوستین دوست درآمده، انقلاب را به انحراف و بیراهه بکشانند؛ در واقع شدت و حدت فشارهای نظام سلطه بر نظام نوپای اسلامی به حدی بود که اگر رهبری، مسیحا نفس و علی مسلک، سکان انقلاب را در دستان توانمند خود نمی گرفت، بسیاری از سیاست مداران در آن حد نبودند که بتوانند در مقابل بحران ها ایستادگی کنند؛ در واقع پیوند ناگسستنی رهبر انقلاب با مردم بود که به عنوان سدی آهنین و بنیانی مرصوص، کشتی انقلاب را از تلاطم بنیان کن دشمنی ها و خباثت ها و کینه توزی ها با سلامت به سوی ساحل امن فلاح و صلاح هدایت کرد. از این رو چندان هم جای شگفتی ندارد اگر هر روزه شاهد گستاخی ها، هتاکی ها و یا نقدهای غیر منصفانه ای درباره اصل ولایت فقیه یا عملکرد آن باشیم؛ به جرات می توان گفت حملات پردامنه بیگانگان و خارج نشینان و معاندان نظام، در حالی که بر مظلومیت ولی فقیه زمان می افزاید ولی از سویی دیگر خود نشانه ای از راست قامتی و پایمردی و عملکرد صحیح رهبریت انقلاب است؛ چرا که ایشان با اجازه ندادن به انحرافات و ایستادگی در برابر هجمه تندروی ها و کندروی ها و با روشنگری های داهیانه خود، سیل خروشان مردم انقلابی و ظلم ستیز را در مسیر صحیح و راستین انقلاب و اسلام به حرکت درآورده اند؛ و از این رو باید بیشتر از این ها منتظر کینه ورزی، گستاخی و هتاکی دشمنان دین و دنیای مردم به ساحت ولی فقیه و رهبر انقلاب باشیم؛ آری رهبر انقلاب خمینی وار و مظلومانه بر سر پیمانی که با خدا و امت خویش بسته، وفادار است و تا زمانی که نظام سیاسی ایران سایه خمینی ها و خامنه ای ها را بر سر خود دارد هرگونه تصور انحراف در مسیر انقلاب و یا کرنش در برابر نظام سلطه جهانی و کوتاه آمدن از شعارها و ارزش های انقلابی، رویایی تعبیرناپذیر و خیالی خام باقی خواهد ماند.

یعقوب نعمتی وروجنی