یکشنبه, ۱۶ دی, ۱۴۰۳ / 5 January, 2025
جهاد با نفس
شماره ۵۰ مجله « نامه جامعه » با عناوین زیر منتشر شده است : یار مهربان شهید مطهری و اتحاد اسلامی عالم وحدت راهبردی به سوی تقریب خودباوری سنگ فرش راه مطلع عشق جهاد با نفس ساحل نشین توام ستاره نجات فقه و زندگی اعجاز علمی قرآن و عناوین متعدد دیگر. برای بهره مندی خوانندگان عزیز بخشی از مقاله « جهاد با نفس » را که نوشته سید محمدرضا طباطبایی می باشد در ذیل درج می کنیم .
انسان تنها موجودی است که دو راه فرا روی او قرار دارد; یکی به سوی خوبی ها و دیگری به سوی بدی ها. و او با آزادی هر یک را که بخواهد در پیش می گیرد و می تواند خود را به آخرین منزلگاه (چنانچه بتوان آخری برای راه انسان فرض کرد) برساند. شاعری که گویا جامی است می گوید :
آدمی زاده طرفه معجونی است
کز فرشته سرشته و ز حیوان
گر بدین میل کند بود بد از این
ور بدان میل کند شود به از آن
جنبه ی حیوانی انسان ـ بنا بر تعبیری که در شعر بالا به کار برده شده ـ در علم اخلاق اسلامی « نفس » و « نفس اماره » نامیده شده است .
واژه ی « نفس » چند کاربرد دارد که برخی از آن ها عبارت است از :
۱) عامه مردم آن را در معنای خمیره و طینت به کار می برند . آن گاه که گفته می شود : « فلانی دارای نفس زکیه ای است » . یا گفته می شود « بهمان خبیث النفس » است این معنا مراد است . سعدی می گوید :
توان شناخت به یک روز در شمایل مرد
که تا کجاش رسیده است پایگاه علوم
ولی ز باطنش ایمن مباش و غره مشو
که خبث نفس نگردد به سال ها معلوم
۲) فیلسوفان « نفس » را در معنای « روح » به کار می برند .
۳) در علم النفس و روان شناسی « نفس » را به معنای « خود » گرفته و گفته اند : خود هر کس همان است که هر یک از ما با کلمه « من » به آن اشاره می کنیم . این معنا هر چند به معنای مورد نظر فلسفه نزدیک است اما عین آن نیست . خود هر کس عبارت است از : حقیقت وجودی و تمام شخصیت او و این معنا به لحاظ مفهومی با معنای « روح » یکی نیست . سعدی می گوید :
بگفتا که این مرد بد می کند
نه بر من که با نفس خود می کند
۴) در علم اخلاق این کلمه در دو معنا به کار برده شده است :
یکم در معنای مقابل خدا; هرگاه کسی برای خود در برابر خداوند متعال شان و شخصیتی قایل باشد و برای خود صرف نظر از خواست خدا چیزی بخواهد علمای اخلاق می گویند : « او گرفتار نفس یا گرفتار هوای نفس است و باید نفس و هوای نفس را از میان بردارد تا بتواند به قرب پروردگار نایل آید » .
گه دلت پیش خود و گه پیش دوست
رو که در یک دل نمی گنجد دو دوست
دوم شاخه ای (جلوه ای ) از روح آدمی که او را به سوی بدی ها فرامی خواند.
« نفس » در معنای اخیر که به آن « نفس اماره » نیز گفته می شود از آن رو که نه تنها بازدارنده ی انسان از گرایش به خوبی هاست سوق دهنده ی او به بدی ها نیز می باشد و چنانچه زمینه را مساعد ببیند تا صاحب خود را به پایین ترین نقطه ی پستی نرساند دست بردار نیست دشمن بلکه دشمن ترین دشمنان انسان دانسته شده است . پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است : « اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک ; دشمن ترین دشمنان تو نفس تو است که در درون تو جای دارد » .
نفس در بیت سعدی که در زیر می آید می تواند به هر یک از دو معنای بالا باشد :
ما کشته ی نفسیم و بس آوخ که برآید
از ما به قیامت که چرا نفس نکشتیم
در حدیثی دیگر آمده است که : « کسی از پیامبر پرسید راه موافقت با حق چیست پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : مخالفت با نفس . باز پرسید راه دست یابی به رضای حق (خدا) چیست پیامبر پاسخ داد : ناخشنودی نفس . پرسش و پاسخ میان او و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به شرح زیر ادامه یافت :
راه رسیدن به حق چیست ؟
دوری از نفس .
راه پیروی از حق چیست ؟
نافرمانی نفس .
راه این که به یاد حق (خدا) باشیم چیست ؟
فراموش کردن نفس .
راه نزدیک شدن به حق (خدا) چیست؟
دور شدن از نفس .
راه انس گرفتن با حق (خدا) چیست ؟
بی زاری از نفس .
راه دست یابی به این امور چیست ؟
یاری جستن از خدا در برابر نفس » .
به شاخه یا جلوه ی دیگر روح انسان که صاحب خود را به خوبی ها دعوت می کند « نفس » گفته نمی شود مگر همراه با صفت « لوامه » . لوامه به معنای نکوهشگر است . و به جلوه ی خیرخواه نفس از این رو « نفس لوامه » گفته می شود که با نکوهش کردن صاحب خود به خاطر گرایش به بدی ها او را از ادامه دادن این راه کج و انحرافی بازمی دارد.
دوگانه و دو گونه بودن گرایش ها و تمایلات روحی انسان و مرکب بودن آدمی زاده از دو جنبه ی رحمانی و شیطانی در قرآن مجید مورد توجه قرار گرفته است . قرآن می فرماید :
« و نفس و ما سویها فالهمها فجورها و تقویها; نفس در این آیه شریفه به معنای روح است . قرآن همچنین فرموده است : « ربکم اعلم بما فی نفوسکم ان تکونوا صالحین فانه کان للاوابین غفورا » .
به هر یک از دو جلوه (شاخه ) نفس آیات دیگری جدا جدا پرداخته اند.
آیات مربوط به جنبه ی خیرگرایی نفس مانند : « و لا اقسم بالنفس اللوامه » « و اذ اخذ ربک من بنی ادم من ظهورهم ذریتهم و اشهدهم علی انفسهم الست بربکم قالوا بلی .... » (۸ ) « فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التی فطرالناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم و لکن اکثرالناس لا یعلمون » .
آیات ناظر به جنبه ی شرخواهی نفس انسان مانند : « و ما ابری نفسی ان النفس لاماره بالسو الا ما رحم ربی ان ربی غفور رحیم » « ... و کذلک سولت لی نفسی » « ... قال بل سولت لکم انفسکم امرا قصبر جمیل .... » « ...ان یتبعون الاالظن و ما تهوی الانفس ... » « و لقد خلقنا الانسان و تعلم ما توسوس به نفسه ... » « بل یریدالانسان لیفجر امامه » .
مبارزه با نفس اماره و سرکوب جنبه ی شرگرایی نفس از پرورش نفس لوامه و تقویت جنبه ی خیرگرایی نفس بسی مهمتر است ; زیرا نفس اماره و عملکرد آن دل و جان آدمی را به صورت شوره زار و باتلاقی درمی آورد که هر نهالی در آن غرس شود و هر اندازه که آبیاری شود ثمری به بار نخواهد آمد.
شیخ اعظم انصاری قدس سره بر این گفته ی برخی از اصولیین که در دوران امر بین وجوب و حرمت باید جانب حرمت را گرفت استدلال کرده است به این که : « شارع و عقلا دفع مفسده را اولی از جلب منفعت دانسته و به آن اهتمام بیشتری ورزیده اند و روایتی هم از امیرالمومنین علیه السلام نقل شده که فرموده است : « اجتناب السیئات اولی من اکتساب الحسنات . »
شاید به همین دلیل است که هم در قرآن مجید و هم در روایات و دعاهای رسیده از پیشوایان معصوم علیه السلام بسیار بیشتر از توجه به نقش مثبت نفس لوامه به نفس منفی و مخرب نفس اماره توجه شده و نسبت به خطرناک بودن آن هشدار داده شده است .
مناجات الشاکین امام سجاد علیه السلام تنها یک نمونه از این دست هشدارهاست . امام در این مناجات می گوید : « الهی الیک اشکو نفسا بالسو اماره و الی الخطیئه مبادره و بمعاصیک مولعه و لسحطک متعرضه تسلک بی مسالک المهالک و تجعلنی عندک اهون هالک . کثیره العلل طویله الامل ان مسها الشر تجزع و ان مسها الخیر تمنع میاله الی اللعب واللهو مملوه بالغفله والسهو. تسرع بی الی الحوبه و تسوفنی بالتوبه . الهی اشکو الیک عدوا یضلنی و شیطانا یعوینی قدملا بالوسواس صدری و احاطت هواجسه بقلبی یعاضدلی الهوی و یزین لی حب الدنیا و یحول بینی و بین الطاعه والزلفی . الهی الیک اشکو قلبا قاسیا مع الوسواس متقلبا و بالرین والطبع متلبسالله »
چندین حدیث درباره ی ارزشمند بودن « شناخت نفس » از پیشوایان معصوم علیه السلام به دست ما رسیده است که دو تای آن ها به این شرح است :
علی علیه السلام فرموده است : « معرفه النفس انفع المعارف : شناخت نفس پرسودترین شناخت هاست » .
هم او علیه السلام فرموده است : « من لم یعرف نفسه بعد عن سبیل النجاه و خبط فی الضلال والجهالات : کسی که نفس خود را نشناسد از راه نجات منحرف می شود و در گمراهی ها و نادانی ها سرگردان خواهد شد » .
راز این گران بهایی را از حدیث دیگری که آن نیز از امیرالمومنین علیه السلام نقل شده است می توان دریافت و آن حدیث این است : « من عرف نفسه جاهدها و من جهل نفسه اهملها : کسی که نفس خود را بشناسد در پی مبارزه با آن برمی آید و کسی که نفس را نشناسد آن را رها می کند » . از این حدیث معلوم می شود فایده ی شناخت نفس این است که انسان با فریب ها و نیرنگ های نفس اماره که آشنا شد در پی سرکوب آن برمی آید.
انسان چنانچه نفس خود را با جنبه های قوت و ضعفی که دارد خوب نشناسد و برای بهره برداری از توانمندی های بالقوه ی خود در امان ماندن از آفات کژاندیشی ها و انحراف جویی های نفس خود و به دیگر سخن برای شناختن امکانات خود در پیمودن راهی که او را به سعادت و نیک بختی می رساند و بستن گذرگاه های خطرناکی که گام نهادن در آن ها موجب سقوط او در ورطه ی هلاکت است برنامه ریزی نکند از رسیدن به مقصد شریف انسانیت بازخواهد ماند و به اردوگاه چرندگان و درندگان و بدتر از آن ها درخواهد آمد.
احادیث دیگری هم درباره ی اهمیت شناخت نفس در دست است مانند این حدیث که هم از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است و هم از علی علیه السلام : « من عرف نفسه فقد عرف ربه : کسی که خود را شناخت خدا را هم شناخته است » و این حدیث علی علیه السلام : « معرفه النفس انفع المعرفتین : شناخت نفس از آن شناخت دیگر نافع تر است » . اما ظاهرا این گونه حدیث ها مربوط به مقوله « شناخت » است و با مقوله « اخلاق » که محور آن جهاد با نفس است ارتباط مستقیم دارد.
شیخ حر عاملی قدس سره ۹۱۰ حدیث در ابواب جهاد با نفس وسایل الشیعه آورده است .
انسان تنها موجودی است که دو راه پیش رو دارد : یکی به سوی خوبی ها و دیگری به سوی بدها.
جلوه ای از روح که انسان را به راه بدی ها فرامی خواند : « نفس » نامیده شده است .
واژه ی « نفس » نزد عامه ی مردم در فلسفه در علم النفس و روان شناسی و در علم اخلاق کاربردهای گوناگونی دارد. در علم اخلاق هم این واژه در دو معنا به کار می رود.
روح انسان دو شاخه (دو جلوه ) دارد. یکی او را به خوبی ها دعوت می کند که به آن نفس لوامه » می گویند و دیگری او را به بدی ها سوق می دهد که به آن « نفس اماره » گفته می شود.
مبارزه با نفس اماره از تقویت نفس لوامه مهمتر است و لذا در دعاها و احادیث به جهاد با نفس بسیار پرداخته شده است .
هرگاه کسی برای خود در برابر خداوند متعال شان و شخصیتی قایل باشد و برای خود صرف نظر از خواست خدا چیزی بخواهد گرفتار هوای نفس شده است و باید نفس و هوای نفس را از میان بردارد تا بتواند به قرب پروردگار نایل آید.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست