چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
هنری مور ,مجسمه ساز ۱۹۸۶ ۱۸۹۸
هنری مور، پیکرهساز و رسام انگلیسی در سال ۱۸۹۸ در شهر «کاسل فورد» از منطقه صنعتی «یورک شایر» به دنیا آمد. کودکی و نوجوانیاش در یورک شایر سپری شد. در مورد شهر کاسل فورد چیز رومانتیکی وجود نداشته، این شهر نمونهای از دستاوردهای انقلاب صنعتی بوده و هنوز هم هست.
اگر تصور کنیم که چنین محیطی در آغاز قرن بیستم برای پسری مانند هنری (در آن زمان) یأسآور بوده، اشتباه کردهایم. خودش گفته بود، دوران کودکیاش را با هیچ نوع دوران کودکی قابل تصور دیگری عوض نمیکند.
خیابانی که هنری در کودکی در آن زندگی میکرد، نمونهای مانند تمام خیابانهای «کاسل فورد» بود. ردیفی از خانههای ساخته شده با آجر قرمز.
بازی بچهها فصلی بود، در زمستان بازی الک دولک بود.
هنری لذت خاصی را که در هنگام ساختن چوپ الک دولک نصبیش میشد، فراموش نکرده است. او تکه چوب را با چاقوی جیبی خود آنقدر میتراشید تا دقیقا شکل مطلوب را پیدا کند. موفقیت در بازی تا حدی به همین چوب بستگی داشت. تکه چوب تنها هنگامی خوب به هوا بلند میشد که زوایای تراشهای دو سر آن تناسب لازم را داشته باشد. شاید این اولین تجربه هنری مور در مجسمهسازی بود.
معادن اطراف شهر «کاسل فورد» سرشار از گل رس بود و بچهها بهراحتی میتوانستند به گل رس دسترسی داشته باشند.
یکی از بازیهای دیگر شکل دادن به گل رس بود (در شهر کاسل فورد کارگاههای سفالگری بسیاری وجود داشت).
آنها با گل رس اجاقهای کوچکی میساختند و با قرار دادن چوب خشک درون آن و روشن کردن اجاق، یک شیای جادویی میساختند و در تاریکی آن را با خود به هر سو میبردند و دستها را با آن گرم میکردند.
در تابستان، مناطق اطراف شهر کاسل فورد، بسیار سرسبز میشد و او با پسرهای کشاورزانی که برای تحصیل به کاسل فورد میآمدند دوست میشد. با آنها در کوچه باغها پرسه میزد و به سراغ لانههای پرندگان میرفتند یا گلهای وحشی جمع میکردند. هنری مور با زندگی در چنین شهر صنعتی کوچکی که در مرز بین شهر و روستا قرار داشت از بهترین امکان هر دو عالم برخوردار بود.
هنری در ۱۵ سالگی در کلاسهای «تثبیت ایمان مذهبی» در کلیسا شرکت کرد و یک دوره شدیدا مذهبی را طی کرد که ماهها به طول انجامید. خودش بعدها میگفت: «اکنون به روشنی روز تایید مذهبی خود را به یاد میآورم، آنقدر احساس نشاط و قداست میکردم که گویی هنگام پایین آمدن از راهرو قدم برنمیداشتم بلکه در یک متر بالای سطح زمین شناور بودم.» او یکشنبهها به کلیسا میرفت. در یکی از همین سخنرانیهای روز یکشنبه، سرپرست کلیسا داستان «میکل آنژ» بزرگترین مجسمهساز جهان را روایت کرد. او شرح داد که روزی میکل آنژ مشغول تراشیدن سر یک ربالنوع پیر بود. عابری ایستاد و مدتی کار او را تماشا کرد. ربالنوعی که میکل آنژ میساخت در حال خندیدن و بنابراین تمام دندانهایش آشکار بود.
عابر گفت: چرا این ربالنوع پیر تعدادی از دندانهایش را از دست نداده و همه سالم هستند؟ میکل آنژ بلافاصله قلم و چکش را به دست گرفت و دو تا از دندانها را شکست.
هنری جوان متوجه نکته اخلاقی این داستان نشد (اینکه یک انسان هوشیار از هر منبعی پند میگیرد) اما چیزی که در ذهن هنری باقی ماند تصویر میکل آنژ بود. از آن به بعد هر آنچه را که در مورد میکل آنژ ممکن بود از دایرهالمعارف بیرون آورد. بدین صورت آرمانی در اندیشه هنری مور شکل گرفت اما تاثیر معلم هنر در مدرسه ابتدایی نیز بسیار موثر واقع شد.
معلمی که طراحی تقویم دیواری با حاشیه تزئینی و جدول کار مدرسه را به هنری سپرد، او با انجام موفق این کار در مدرسه شهرت پیدا کرد.
در سالهای بعد، معلمهای دیگر نیز استعداد او را دریافتند تا در دوره دبیرستان که با تشویق یک معلم فرانسویالاصل که درس هنر میداد، از او برای طراحی لباس گروه نمایش دبیرستان استفاده کرد، حتی در کلاسهای سفالگری و بافندگی همواره نام هنری مور در لیست معلم فرانسوی بود. البته در مدارس آن زمان، درس هنر به طراحی صبورانه و سایهگذاری مکعبها و استوانهها خلاصه میشد اما این معلم هنر، در روزهای یکشنبه شاگردان خوب را برای صرف چای به خانهاش دعوت میکرد و آخرین شمارههای مجله «استودیو» را که در آن زمان تاثیر زیادی بر تکامل هنر داشت به آنها نشان میداد. این مجله در سراسر اروپا منتشر میشد و آثار هنرمندان پیشتاز را ارائه میکرد. در پایان دوران دبیرستان، این معلم هنر نظر رئیس بازرسی هنری را به استعداد هنری مور جوان جلب کرد و موجب شد تا بورس هنر برای ورود به کالجهای منطقهای و سپس گزینش مجدد در کالج سلطنتی لندن برای او فراهم شود. بدین سان، هنری مور این بورسها را بهطور پیاپی به دست آورد و به یک هنرمند حرفهای تبدیل شد.
هنری مور توانست با جستوجوی پیگیرانه، ساختمان فضایی را با احساس غنی نسبت به ماتریال در هم بیامیزد.
او سنت کندهکاری مستقیم را که سالها فراموش شده بود، احیا کرد. او نخست در هنرکده لیدز آموزش دید و همانجا با «باربارا هپ ورث» آشنا شد. سپس در کالج سلطنتی لندن به هنرآموزی ادامه داد. با استفاده از کمک هزینه تحصیلی به فرانسه و ایتالیا رفت. از این پس بود که خلق آثار مشهورش را آغاز کرد. اجرای نقش برجسته «باد شمال برای ساختمان راهآهن زیرزمینی لندن (۱۹۲۸)، اتمام مجسمه پیکر لمیده (پیکرهای لمیده مضمون ثابت آثار بعدی او شدند) در سال ۱۹۳۴ به اتفاق: نش، هپ ورث و بن نیکلسون گروه (واحد یک) را شکل داد. در سال ۱۹۴۸ برنده جایزه بینالمللی مجسمهسازی در بینیال ونیز شد. هنری مور با تغذیه از سه منبع مختلف به سبک خاص خود دست یافت: هنرهای بدوی و کهن، مجسمههای برانکوزی و پیکاسو که در پاریس دیده بود و دیوارنگارههای «جوتو» و «مازاتچو» که در ایتالیا مطالعه کرده بود. هنری مور توانست مفهوم نیروی حیاتی و قدرت بصری مجسمههای سرمری و مصری را در برابر مفهوم زیبایی کلاسیک باستان و رنسانس قرار دهد. او در پرداختن به پکیر آدمی هرگز در قید بازنمایی ظاهر جسمانی نبود بلکه میخواست تجسمی بنیادی و انتزاعی از طبیعت جاندار بیافریند.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران روز دختر دولت سیزدهم دولت رئیس جمهور مجلس شورای اسلامی رافائل گروسی انتخابات سید ابراهیم رئیسی رهبر انقلاب حجاب انتخابات مجلس
قتل تهران پلیس هواشناسی شهرداری تهران سلامت بارش باران آموزش و پرورش سیل شهرداری قوه قضاییه سازمان هواشناسی
گاز نمایشگاه نفت مالیات خودرو قیمت طلا قیمت خودرو مسکن قیمت دلار حقوق بازنشستگان ایران خودرو بازار خودرو بانک مرکزی
نمایشگاه کتاب نمایشگاه کتاب تهران تلویزیون فضای مجازی محمدمهدی اسماعیلی کتاب سینمای ایران سریال دفاع مقدس تئاتر موسیقی سینما
اینوتکس دانشجویان دانش بنیان
رژیم صهیونیستی غزه اسرائیل جنگ غزه فلسطین رفح حماس آمریکا روسیه حمله به رفح نوار غزه طوفان الاقصی
فوتبال استقلال پرسپولیس رئال مادرید لیگ برتر دورتموند ذوب آهن بازی باشگاه استقلال لیگ برتر ایران نساجی لیگ برتر فوتبال ایران
تبلیغات عیسی زارع پور اینترنت اپل سامسونگ ناسا آب گوگل مایکروسافت
سرطان سنگ کلیه هندوانه کبد چرب کمردرد اعتیاد ناباروری بیماران خاص بیمه سبزیجات