چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

زن, عرفان و سیاست


زن, عرفان و سیاست

در این مقاله, زن از سه بُعد تاریخی, فقهی و عرفانی مورد مطالعه قرار می گیرد در این سه عرصه اسلام به زن عزّت و هویّت بخشیده است

در این مقاله، زن از سه بُعد تاریخی، فقهی و عرفانی مورد مطالعه قرار می‏گیرد. در این سه عرصه اسلام به زن عزّت و هویّت بخشیده است. با بررسی شخصیت زنان نامدار در قرآن كریم، روشن می‏شود كه زن با حضور مؤمنانه و عارفانه می‏تواند منشأ اثر و تعالی جامعه باشد. در دوران انقلاب اسلامی زنان با حفظ شئونات اخلاقی و طهارت نفس، در همه عرصه‏ها، به ویژه دفاع مقدّس، تأثیرگذار بودند. این دلیل روشنی است بر آنكه زن با هویّت عرفانی و حضور مؤمنانه، نه تنها خود را حفظ می‏كند، بلكه سلامت و كمال اخلاقی جامعه را نیز تضمین می‏نماید.

زن به عنوان عجیب‏ترین پدیده جهان هستی، افكار اندیشمندان و صاحب‏نظران فراوانی را از آغاز تاكنون به خود جلب كرده است. پراكندگی نظرات و گرایش‏های ضد و نقیض كلامی و فلسفی و تحلیل تاریخی هویّت زن، به قدری است كه آرایش و هماهنگی آن‏ها كار آسانی نیست. با این وجود، با توجه به تظاهرات ذاتی و رفتاری زن در طول تاریخ، می‏توان هویّت زن، را در سه ساحت متفاوت مطالعه كرد:

۱) هویّت تاریخی؛

۲) هویّت حقوقی و فقهی؛

۳) هویّت عرفانی.

با مطالعه و بررسی این سه هویّت، درمی‏یابیم كه وجه غالب در وجود زن، «وجه عرفانی» است، و زنانی كه در تاریخ بشریت درخشیده‏اند غالبا خصایص عرفانی و اخلاقی داشته‏اند. نگاهی كوتاه به تاریخ حیات زنان نامدار در اسلام و حتی در ادیان گذشته، كه قرآن كریم متذكر آن شده است، این واقعیت را آشكار می‏سازد كه آنان با مقامات و حالات عرفانی منشأ اثرات مفید و ماندگاری بوده‏اند و نه تنها زنان از مشاركت‏های اجتماعی و سیاسی محروم نبوده‏اند، بلكه به حضور مؤمنانه تشویق هم شده‏اند.

در این روزگار، زن برای آنكه دچار بحران هویّت نشود و با این بحران جامعه را به آسیب‏های گوناگون مبتلا نكند، باید به تحصیل سلامت روان و اخلاق خود بیندیشد، و قطعا در بازشناسی هویّت، به ایمان و احساس وظیفه در برابر خدا خواهد رسید، كه به او هویّتی قویم و با اقتدار و حضور مؤمنانه و جامعه‏ساز خواهد بخشید. از این رهگذر، بنیان خانواده به عنوان كانون اصلی تربیت و سلامت، در جایگاه واقعی خود قرار خواهد گرفت، و افراد سالم و شایسته محصول تربیت و تلاش والدینی هستند كه در مدار دین و خداباوری حركت می‏كنند.

زن به عنوان مظهر رحمت و رأفت و آرامش الهی نیز سلامت جامعه و بقای اخلاقی آن را تضمین می‏كند. اگر زن با همكاری همه مؤلّفه‏ها و اركان جامعه، هویّت حقیقی خود را احراز نكند، هم به خود ظلم كرده و هم جامعه را از بركات وجود خود، كه خدای متعال در او به ودیعه نهاده، محروم نموده است.

۱) هویّت تاریخی

زن در ادوار گوناگون تاریخ، فرود و فرازهای بسیاری را پشت سر گذاشته است. در دوران توحّش و بربریت، ارزش زن در ردیف حیوانات و اثاثیه منزل بود و صرفا برای اطفای شهوات و انجام كارهای پست و بی‏ارزش از او بهره می‏بردند، و در مقابل، او از كمترین حقوق اجتماعی و مزایای انسانی محروم بود؛ نه تصرّفی در خانه و ثروت داشت، نه اختیاری در تربیت فرزندان و نه از نعمت علم و دانش بهره‏مند، بلكه همچون ابزاری بی‏اراده در دست شوهر خود اسیر بود و به انجام كارهایی كه مغایر طبیعت و سرشت او بودند، مجبورش می‏ساختند. حتی در عصر قبایل نیمه وحشی، اعتقادات شومی نسبت به زن به وجود آمدند و برخی جوامع عمل به آن را جزو وظایف مذهبی خود می‏دانستند.

آنچه از مجموع این تفكرات برمی‏آید، این است كه نه تنها حقوق و حرمت زن را نادیده می‏گیرند، بلكه در اصل وجود زن نیز قضاوت‏هایی ناروا دارند؛ مثلاً، غالبا زن را آفریده شیطان می‏دانستند و روح انسانی و آخرتی برای او قایل نبودند و نیز او را مظهر پلیدی و ابزار اغوای شیطان می‏پنداشتند. از این‏رو، آزردن او را بهترین عمل در پیشگاه پروردگار خویش قلمداد می‏كردند و در همین زمینه بود كه دختران را زنده به گور می‏كردند تا دامنه این شیطنت توسعه پیدا نكند.

در جوامع اروپایی، زن به عنوان یك انسان شناخته شد، اما همچنان از مزایای اجتماعی محروم بود، به گونه‏ای كه حقوق فردی برای زن قایل نبودند. حق انتخاب شوهر را نیز از او سلب نمودند و هر كسی را كه اولیای دختران می‏پسندیدند آن‏ها هم به ناچار باید به عنوان شوهر می‏پذیرفتند و حتی تصرّفی در اموال و اولاد نداشتند و در كارهای سخت خانواده و امور زراعی به عنوان ابزار مورد استفاده قرار می‏گرفتند.

پس از انقلاب صنعتی و توسعه كارخانه‏ها، صاحبان سرمایه با كمبود نیروی انسانی مواجه شدند و طی محاسبات انجام شده، نیروی زن را برای تأمین كمبودها بسیار عظیم یافتند. بدین‏روی، با یدك كشیدن آزادی زن و مرد، زنان را از محیط خانواده و روستاها به شهرها و مراكز صنعتی كشانیدند. دیری نپایید كه كار خسته‏كننده و طاقت‏فرسا در پای دستگاه‏های عظیم صنعتی و استفاده نامشروع و آمیزش ناروای مردان، زن را از هر نوع دل‏خوشی و سلامت اخلاقی و عاطفی محروم نمود.

زن، این موجود شریف، در جوّ آلوده به انواع فساد، خود را بی‏دفاع می‏دید و احساس می‏كرد كه همه چیز خود را از دست داده است؛ همچون حیوان از او بار می‏كشند و انواع ستم‏ها را بر او روا می‏دارند، اما او نباید اعتراض كند؛ هم باید دوشادوش مردان و بلكه بیشتر از آنان كار كند و مزد ناچیزی بگیرد و هم باید اسیر دست افراد هوسران باشد و هر ساعتی به دامن كسی بغلتد و به زشت‏ترین اعمال حیوانی تن در دهد.

حتی دنیای غرب برای فروش كالاهای سودآور خود، جهان سوم را بازار مناسبی یافت. برای پیشرفت كار، ابتدا در سایه تبلیغات دروغین، ملل عقب نگه داشته شده را شیفته تمدن خود ساخت و این دل‏باختگی را به آنجا رساند كه ملل جهان سوم همه الگوها و اصالت‏های ملّی و فرهنگی خود را فراموش كردند و تسلیم بی‏چون و چرای افكار جهان غرب شدند و هر روز منتظر بودند كه چه كالایی به عنوان سوغاتی از غرب می‏رسد تا از آن استقبال كنند. جالب اینجاست كه در كنار استقبال از فراورده‏های صنعتی، اخلاق و فرهنگ غربی را نیز بدون هیچ تأمّلی می‏پذیرفتند و آداب و سنن ملّی و مذهبی خود را به خاك پای غرب تقدیم می‏كردند و بندگی و حلقه به‏گوشی آنان را برای خود افتخار می‏دانستند.

مظلوم‏ترین قربانی در ماجرای استعمار فرهنگی غرب، زن است. نظام سرمایه‏داری برای داغ‏تر كردن بازار تولید و مصرف، تصمیم گرفت همه قوا و امكانات جهان را به استخدام خود درآورد و در این زمینه، مسئله «جنسیت» را، كه نیروی نهفته و غریزی در انسان است، از هر سلاحی برنده‏تر دانست.

به همین دلیل، بدون هیچ وقفه‏ای فرهنگ «برهنگی» را ترویج كرد و اخلاق و هنر و عشق و زیبایی را، كه ترجمان ذاتی وجود زن هستند، تماما در خدمت تمایلات مادی دنیاپرستان حریص قرار داد. اگر كالایی از رونق می‏افتاد، زن را به عنوان فروشنده مجبور می‏كردند صحنه‏هایی محرّك و مهیّج بیاراید تا مشتریان را به سوی خود جلب كند، بخصوص طرّاحان مد و لوازم آرایشی برای غارتگری، چشم زیادی به زن دوخته‏اند و زن در اینجا، نه تنها باید لباس بدن‏نما با آرایش موزون بپوشد، بلكه باید دایم مد عوض كند تا بازار فروش مدسازان را داغ‏تر نماید. این است محصول آزادی و تساوی حقوق زن و مرد كه سرانجام، زن را به وادی پوچی و نیست‏انگاری سوق می‏دهد، به گونه‏ای كه هر روز مظلومانه باید به پای پول و سرمایه سكس قربانی شود! «فمنیسم» با همه ادعاهایش، ارمغانی جز این برای زن مظلوم نداشته است.

به لحاظ هویّت تاریخی، تنها مكتبی كه به زن شخصیت داده و برای او ارزش و اعتبار اجتماعی قایل شده، اسلام است. مختصات و ویژگی‏های عاطفی و اخلاقی زن مسلمان و نیز حجاب وی به عنوان سنگری برای حفظ و حراست از او، مباحثی هستند كه از حوصله این نوشتار خارجند، اما در اینجا فقط یك نكته ذكر می‏گردد كه طرح آن به لحاظ اهمیت لازم می‏نماید: زنِ سرگردان و تحقیر شده، كه همه سرمایه‏های معنوی و عاطفی او غارت شده‏اند، برای نجات خود، راهی جز اسلام ندارد. فراگیری تعلیمات اسلامی و تمسّك به فرهنگ قرآن و سنّت نبوی متضمّن سعادت و خوش‏بختی زنان در جوامع بشری است.

بررسی ابعاد زندگی حضرت فاطمه علیهاالسلام به عنوان بانوی نمونه اسلام، كافی است كه بحث ما را در رابطه با زن و حقوق او در اسلام روشن كند. ایشان در محیط خانه، نمونه اعلای یك زن خانه‏دار بود و در اداره خانواده و تربیت فرزندان، از ظریف‏ترین مسائل تربیتی غفلت نمی‏كرد، عشق و خلوص و تقوا از در و دیوار خانه بی‏آرایش و محقّرش می‏باریدند. همچنین در محیط جامعه، مظهر ایمان و تعهد در برابر سرنوشت مردم بود؛ طنین فریاد او همواره بر سر منحرفان و غاصبان خلافت بلند بود.

نمونه بارز ظلم‏ستیزی حضرت فاطمه علیهاالسلام قضیه «فدك» بود كه شاید ارزش مادی چندانی هم نداشت و آن حضرت به دنیا و ظواهر آن بی‏اعتنا بود، اما حقیقت قضیه چیز دیگری است: سازش‏ناپذیری با زور. فدك یك وسیله بود، روح قضیه حضور حضرت زهرا علیهاالسلام در صحنه‏های گوناگون اجتماعی و سیاسی، به عنوان تبلور شخصیت زن است. همچنین نفی انتخابات «سقیفه» و دفاع از حق ولایت و امامتِ حضرت علی علیه‏السلام بیانگر تدبیر سیاسی حضرت فاطمه علیهاالسلام است.

از چه گویی او فدك را خواسته؟

همتی بین تا فلك آراسته.(۲)

ما باید از این قضایا درس بگیریم و آن را به عنوان ملاك و دلیلی بر مسئول بودن زن مسلمان در جامعه مطرح نماییم و از افراد آگاه و بی‏تعصّب سؤال كنیم كه آیا زنی كه با یك نهیبش پشت دشمن می‏لرزد، با زن مدرن امروزی قابل مقایسه است؟ آیا زنی كه ارزش آن از پیچ و مهره دستگاه صنعتی كمتر است یا زنی كه اصالت و اعتبار خود را به پای سكس باخته، اصلاً وجودی دارد تا بحث از مسئولیت و حقوق او به میان آید؟

شخصیت برجسته دیگری كه حق او در تاریخ اسلام به خوبی ادا نشده، سفیر كربلا حضرت زینب علیهاالسلام است. تحقیقا بررسی ابعاد زندگی سراسر حماسه و افتخار سفیر كربلا مهر باطلی بر یاوه‏سرایی‏های قلم به دستان مزدوری است كه زن مسلمان را محصور در چادر و اسیر كنج خانه می‏دانند. حضور حضرت زینب علیهاالسلام در عظیم‏ترین حادثه خونین تاریخ، جایی برای تأمّل و طرح سؤالات شبهه‏آمیز نگذاشته است.

در آفاقی تیره و عصری ظلمانی و در جوّ خون و هراس، كه هر نوع عاطفه و دغدغه‏های وجدانی در دشمن مرده بود و جز قساوت و بی‏رحمی از وجودش نمی‏بارید، تازیانه حق از آستین زنی شجاع به در آمد و پیكر سفّاك‏ترین رژیم زمان را نواخت و پرچم ادامه نهضت را به دوش كشید و بدون هیچ ترس و تزلزلی بر دشمن تاخت و شیرینی ـ به اصطلاح ـ پیروزی را بر كام او به زهری كشنده مبدّل ساخت. او اگرچه به ظاهر اسیری در بند بود، اما طنین فریادش در همه‏جا بر سر ستمگران فرومی‏ریخت و بذر اندیشه و انقلاب برادرش امام حسین علیه‏السلام از دامنش به هر جایی پراكنده می‏شد. سفیر كربلا آن‏چنان در تاریخ قد برمی‏افرازد كه حتی كسانی كه دین ندارند، در برابر آزادگی و صلابت بی‏نظیر او سر تعظیم فرود می‏آورند. این همه شگفتی از آثار زنی آگاه و مسئول است كه در دامن اسلام، با اندیشه و فرهنگ اسلامی پرورش یافته است!

نكته گفتنی در اینجا برای زن گرفتار در بند برهنگی این است: اگر از وضعیت ناهنجار زندگی در رنج است و اگر خود را پست‏ترین قربانی در پای هوس شكم‏پرستان قدّاره‏بند می‏بیند و برای رهایی از این رنج‏ها و دردها به فكر چاره است، مطمئنا طبیبی جز حضرت زینب علیهاالسلام ندارد. آشنایی با الفبای زندگی آن حضرت و بقای حیاتی نوین بر مبنای ملاك‏ها و الگوهایی كه آن بزرگوار ارائه داده است، قطعا زن را به دنیای عظیم معرفت و اندیشه اسلامی می‏كشاند و او را بر منظر بلندی می‏نشاند و قلعه‏های رفیع اخلاق و انسانیت را در چشم‏انداز او قرار می‏دهد و امنیت درون او را به بركت تقوا و نجابت تأمین می‏كند و حریم عفاف و پاك‏دامنی او را با سلاح غیرت حفظ می‏كند و در نهایت، در سایه تعالیم آن بزرگ بانو، هویّت خویش را در آب زلال ایمان پیدا می‏كند و در پرتو عشق به آن بزرگوار، امید و شور زندگی را بدو باز می‏گرداند.(۳)

۲) هویّت فقهی و حقوقی

هویّت حقوقی زن را می‏توان با استناد به سیره حضرت زهرا علیه‏السلام قویم و محكم بیان كرد. نگرشی به حقوق زن بر اساس نمونه‏ها و مصادیق آن در زندگی پربار فاطمه زهرا علیهاالسلام به عنوان یك سند شرعی در نظام حقوقی، ما را از هر دلیل و مدركی بی‏نیاز می‏كند.

اسماعیل منصوری لاریجانی(۱)

۱. دكترای عرفان اسلامی و حقوق بین‏الملل، عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین علیه‏السلام .

۲. نگارنده، خمسه آل عشق، انتشارات آیه، ۱۳۷۹.

۳. نگارنده، زینب كبری فریادی بر اعصار، انتشارات آیه، ۱۳۶۹، ص ۱ـ۷.

۴. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۹، روایت ۱۹، باب ۲.

۵. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‏طالب، ج ۳، ص ۳۴۴.

۶. علی بن عیسی الاربلی، كشف الغمّه فی معرفهٔ الائمّهٔ (با ترجمه فارسی به نام ترجمه المناقب)، انتشارات مكتبهٔ البنی هاشم، بی جا، بی تا، ج ۲، ص ۳۵۵.

۷. محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج ۴۵، ص ۱۹۰.

۸. امام خمینی، صحیفه نور، ج ۶، ص ۱۹۴.

۹. میرزا حسین نوری طبرسی، مستدرك الوسائل، مؤسسه آل البیت، قم، ۱۴۰۸ ق، ج ۱۳، ص ۴۸، باب ۱۷، روایت ۱۴۷۰۵.

۱۰. محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج ۴۳، ص ۹۱، روایت ۱۶، باب ۴.

۱۱. علی قرشی، وقایع الایّام، ج ۳۰، ص ۲۹۵.

۱۲. هاشم البحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۳۱۷ / میرزا حسین نوری طبرسی، پیشین، ج ۷، ناب ۲۶، ص ۲۱۵، روایت ۸۰۷۳.

۱۳. محمد دشتی، نهج الحیات، مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین علیه‏السلام ، قم، بی‏تا، ص ۹۹.

۱۴. شیخ صدوق، الامالی او المجالس، انتشارات كتابخانه اسلامیه، بی جا، ۱۳۶۲، ص ۱۱۰.

۱۵. محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج ۴۳، ص ۹۵.

۱۶. علی بن عیسی الاربلی، كشف الغمّه فی معرفهٔ الائمّهٔ (با ترجمه فارسی به نام ترجمه المناقب)، انتشارات مكتبهٔ البنی هاشم، بی جا، بی تا، ج ۲، ص ۶۲.

۱۷. ویل دورانت، لذات فلسفه، ص ۱۳۲.

۱۸. علی بن عیسی الاربلی، پیشین، ج ۲، ص ۲۳.

۱۹. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۱۰۱.

۲۰. نهج‏البلاغه، خطبه ۱۰۸.

۲۱. عبدالله جوادی آملی، زن در آئینه جلال و جمال، ص ۲۳۲ـ۲۳۵.

۲۲. حسام‏الدین هندی، كنزالعمّال فی سنن الاقوال و الافعال، ح ۴۵۳۹.

۲۳. فاطمه طباطبایی، جلوه‏های رحمانی، ص ۴۷.

۲۴. فاطمه طباطبایی، یك ساغر از هزار، ص ۴۰۵.

۲۵. محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج ۸۴، ص ۱۹۹.

۲۶. خواجه شمس‏الدین محمّد حافظ، دیوان اشعار. ۲۷. همان. ۲۸. نگارنده، خمسه آل عشق، انتشارات آیه، ۱۳۷۹.

۲۹. مصطفی زمانی، قصص قرآن، ص ۲۹۲.

۳۰. ناصر مكارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۱۳۱.

۳۱. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج ۱۷، ص ۱۲۴.

۳۲. سیدخلیل خلیلیان، سیمای زن در قرآن، ص ۹۰.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 6 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.