یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

نسبت ترجمه با تفکر امروزی


نسبت ترجمه با تفکر امروزی

آیا ما, مایی که اکنون و در کشوری به نام ایران زندگی می کنیم, می توانیم مستقل از ترجمه به نحوی تفکر کنیم که حاصلش, اگر اصلا حاصلی داشته باشد, غیر از خودمان هم خواهان و خریداری داشته باشد و اساسا کسانی غیر از خودمان هم بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند به بیان دیگر, آیا ما می توانیم بدون ترجمه هم تفکری امروزی داشته باشیم همین جا باید بگویم که مراد من از «ترجمه» معنایی موسع نیست از «ترجمه» همان معنای رایج را مراد می کنم برگرداندن از زبانی به زبان دیگر در این معنا نیز, ترجمه دست کم در برخی زمینه ها متضمن تفسیر است اما با تفسیر یکی نیست

آیا ما، مایی که اکنون و در کشوری به نام ایران زندگی می‌کنیم، می‌توانیم مستقل از ترجمه به نحوی تفکر کنیم که حاصلش، اگر اصلا حاصلی داشته باشد، غیر از خودمان هم خواهان و خریداری داشته باشد و اساسا کسانی غیر از خودمان هم بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند؟ به بیان دیگر، آیا ما می‌توانیم بدون ترجمه هم تفکری امروزی داشته باشیم؟ (همین‌جا باید بگویم که مراد من از «ترجمه» معنایی موسع نیست؛ از «ترجمه» همان معنای رایج را مراد می‌کنم: برگرداندن از زبانی به زبان دیگر. در این معنا نیز، ترجمه دست‌کم در برخی زمینه‌ها متضمن تفسیر است اما با تفسیر یکی نیست.)

جهان امروزی، جهانی تک‌فرهنگی نیست. هیچ جامعه امروزی نیست (و شاید بشود گفت: امروزه هیچ جامعه‌ای نیست) که عناصر و مولفه‌هایی از فرهنگ‌های دیگر را خواسته یا ناخواسته در خود نپذیرفته و بعضا هضم و جذب نکرده باشد. منظورم از «فرهنگ‌های دیگر» همین فرهنگ‌های امروزی است که هم‌اکنون در جوامعی دیگر غالب‌اند، نه فرهنگ‌های پیشین که درباره تاثیر و تاثرشان بر یکدیگر بحثی نیست و معلوم است که مثلا فرهنگ فلسفی مسلمانان متاثر از فرهنگ فلسفی یونان بوده است یا فرهنگ غربی در دوره‌ای متاثر از فرهنگ اسلامی. جوامع امروزی تک‌فرهنگی نیستند و بلکه بیشتر می‌شود ادعا کرد که هر چه جامعه‌ای امروزی‌تر، تکثر فرهنگی بیشتر. نمی‌خواهم بگویم که هر چیز امروزی بهتر از دیروزی است و باید نسبت به همه عناصر امروزی فرهنگ‌های مختلف گشوده شود و بی‌هیچ مقاومتی آنها را پذیرفت، اما در مجموع با نگاهی مثبت به «امروزی» می‌نگرم و «امروزی‌تر» را کمابیش معادل «متمدن‌تر» و «بافرهنگ‌تر» می‌گیرم. به‌علاوه، از جایی به بعد گریزی از عناصر مفروضا منفی هم نیست و «مقاومت» در برابر آنها بیهوده است؛ فقط باید چشم باز کنی و ببینی آنها جزویی از فرهنگ تو شده‌اند – هرچند همچون وصله‌ای ناجور – و حال تنها کاری که می‌توانی و باید بکنی این است که راه متمدنانه کنار آمدن با آنها را بیابی. جامعه امروزی جامعه‌ای تک‌فرهنگی نیست و تفکر هم تفکری است خارج از چارچوب یک فرهنگ؛ تفکر امروزی تفکری بسته نیست. این حرف تجویز و دستورالعمل نیست؛ گزارش است و توصیف، خوب یا بد، بپسندیم یا نپسندیم.

جامعه ایران نیز، بپسندیم یا نپسندیم، اگر هم (هنوز) یکسره امروزی نشده، کمابیش امروزی است – هرچند به نحوی نامتوازن. دست‌کم بخشی قابل‌توجه از جامعه ایران یا امروزی زندگی می‌کند یا برای آن آمادگی دارد (نشانه‌اش: ایرانیانی که سروکارشان با امروزی‌ترین جوامع دنیا می‌افتد معمولا بدون دشواری با آنها کنار می‌آیند و بلکه در آنها ادغام می‌شوند). و تفکر ایرانی هم، تا حدی امروزی است و یا می‌خواهد امروزی باشد و امروزی بماند، تفکری است خارج از چارچوب یک فرهنگ، تفکری است چندفرهنگی. تفکر متناسب با جامعه امروزی، تفکر خارج از چارچوب یک فرهنگ بسته، تفکری است فراتر از یک زبان؛ تفکر امروزی تفکری است چند زبانی و البته وقتی سخن از «زبان» به میان می‌آید، «ترجمه» نیز همراه با آن است. تفکر امروزی ایرانی هم تفکری ترجمه‌ای است. تفکر امروزی ایرانی خصوصا از دو حیث تفکری ترجمه‌ای است. اول: تفکر جنبه‌ای درون‌نگرانه و خودشناسانه دارد و تفکر امروزی ایرانی برای اینکه بخشی از عناصر و مولفه‌های خود را بشناسد - خصوصا همان‌هایی را که از فرهنگ‌هایی دیگر گرفته - گریزی از ترجمه‌ای بودن ندارد. دوم: امروزی بودن تفکر مستلزم «گفت‌وگو» است و لازمه گفت‌وگو ترجمه. اگر ما می‌خواهیم از برخی مولفه‌های فرهنگ خود بگریزیم و نادیده‌شان بگیریم، حرفی نیست، به ترجمه اهمیتی ندهیم. اگر نمی‌خواهیم با دیگران گفت‌وگو کنیم، حرفی نیست، به ترجمه اهمیتی ندهیم. در غیر این صورت، برای داشتن تفکری متناسب با حال و وضع امروزمان و برای مشارکت در تفکر امروزی جهان چاره‌ای جز جدی‌گرفتن ترجمه نداریم.

می‌ماند یک نکته دیگر. آنچه گفته شد هرچند خصوصا و بیش از هر دوره‌ای درباره دوره ما؛ مایی که در سده بیستم زیسته‌ایم و وارد سده بیست‌ویکم شده‌ایم، با همه اقتضائات آن، صادق است، عموما و با شدت و حدت کمتری درباره دوره‌های گذشته هم ممکن است صادق باشد.

مالک حسینی



همچنین مشاهده کنید