شنبه, ۲۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 8 February, 2025
حکایتی شیرین از توسّل به قرآن
![حکایتی شیرین از توسّل به قرآن](/web/imgs/16/152/k4v5t1.jpeg)
.
بیشتر ما در شرایطی که اوضاع به نظرمان خیلی بحرانی آمده مخصوصا در روزهای درس و مدرسه و وقت درس پس دادن توسلاتی از عمق جان داشته ایم که اکثر آن ها هم کارگر افتاده اند و از شرایطی که مطلوبمان نبوده رهایی یافته ایم. اینک حکایتی نقل می کنیم از توسلی که نتیجه ای شیرین داشت برای کودکانی که پناهی جز قرآن نیافته بودند!
سال ۱۳۵۰، در کلاس دوم ابتدایی درس میخواندم، مدیری بسیار سختگیر و خشن داشتیم. حرف اول و آخرش کتک بود، آن هم با زدن چوب در کف و پشت دست. برای آنکه بچهها بیشتر درس بخوانند، ساعات تعطیلی و پس از مدرسه هم کسی حق ندارد از خانه خارج شود و بازی کند. خودش از شهر آمده بود و چون فاصله شهر با روستا زیاد بود، ایام هفته را همان جا میماند.
ما که برایمان مشکل بود ساعات تعطیلی را همیشه در خانه بمانیم، عصر جمعهای خطرها را به جان خریدیم و با یکی از دوستان با هزاران دلهره و اضطراب قدم در کوچهها گذاشتیم، به برکه بزرگ آبی که در وسط روستا بود رسیدیم. زمستان بود و آن برکه لبریز از آب باران بود. در عالم کودکی خود غوطهور شده بودیم و با یک دنیا شادی سنگهای کوچک و صافی را برسطح آرام آب پرت میکردیم و از اینکه سنگها از روی آب میپریدند، احساس خوشحالی و مسرّت خاصی میکردیم. کم کم دلهره دیدار مدیر که معمولاً به گشت زنی در محیط روستا مشغول بود، از سرمان بدر رفته بود آن چنان غرق دربازی بودیم که حتی باد سرد زمستانی را نیز بر چهره خود احساس نمیکردیم.
ناگهان تمامی این صحنههای رؤیایی با دیدن مدیر که سوار بر دو چرخهای بود، همچون کوهیخی در جلو دیدگانمان آب شد. سنگها از دستمان افتد و نفسها در سینههامان حبس گردید. مدیر نگاهی به ما کرد و گفت: «فردا بهتون میگم» و رکاب زنان از کنار ما دور شد. ما که می دانستیم در پس این سخن کوتاه چه مصیبتی نهفته است، وحشتزده و مضطرب و در حالی که دستهامان از انجام هرکاری کوتاه بود، رو به سوی خانه نهادیم. حتّی به پدر خود نیز نمیتوانستیم برای وساطت و شفاعت مراجعه کنیم، چون آنها اعتقاد داشتند که هرچه آموزگار میگوید، درست است و کتکهای او برای ما بسی سودمند.
یک لحظه به دوستم گفتم، برویم خانه و از قرآن مدد بطلبیم. با هزاران امید گامها را تندتر کردیم. آفتاب نزدیک بود که اشعه طلایی خود را از دیدگان پنهان دارد. قرآن قدیمی وگرد گرفته را از طاقچه برداشتیم و جلوی روی خود قرار دادیم، با دلی شکسته و محزون همراه با صداقت و پاکی کودکانه دستهای خود را روی قرآن گذاشتیم و شروع به التماس و تضرّع نمودیم. آن شب را با هراضطراب و دلهرهای که بود سپری کردیم.
هرچند آن موقع معنا و مفهوم آیه: «اَمَّن یجیبُ المُضطَرَّ إِذا دَعاهُ وَیکشِفُ السُّوء» را نمیدانستم؛ ولی بیتردید آنچه که جلوهگر بود، صحنهای واقعی از چاره جویی یک «مضطرّ» به درگاه خدای «کاشف السوء» بود و دست لطفی بود که از سرا پرده غیب بسوی بنده خردسال و بیپناه و درماندهاش بیرون آمده بود
فردا صبح مدیر وارد کلاس شد. اولین هدیهاش نثار کردن چوب خدمت دانش آموزانی بود که روز قبل آنها را در محیط دهکده مشاهده کرده بود. چوب مجازات بردست متخلّفین با شدت هرچه تمامتر اصابت میکرد. صحنه کلاس چیزی جز گریه و اشک و سرخی کف دست و التماس و وحشت نبود. ما دو نفر که در ردیف عقبتر نشسته بودیم. هر لحظه خود را برای سوزش و درد چوبها آماده میکردیم. تا اینکه سرانجام مدیر به ما رسید، دیگر رمقی برایمان نمانده بود.اما ناباورانه دیدیم که بدون هیچ عکسالعملی از کنار ما رد شد.
نگاهی به دوستم انداختم، لبخند رهایی جرأت نداشت برلبان کودکانهام نقش ببندد، با هرحرکت مدیر، باخود میگفتم، نکند دوباره یادش بیاید و سراغ ما را بگیرد. ولی لطف قرآن کار خودش را کرده بود. آن موقع بود که ـ در همان دنیای کودکی ـ عظمت قرآن بیش از پیش برایم روشن شد. فهمیدم اگر کسی واقعاً از عمق درونش و با توجهی خالصانه به قرآن پناه آورد، قرآن او را مدد خواهد کرد.هرچند آن موقع معنا و مفهوم آیه: «اَمَّن یجیبُ المُضطَرَّ إِذا دَعاهُ وَیکشِفُ السُّوء» را نمیدانستم؛ ولی بیتردید آنچه که جلوهگر بود، صحنهای واقعی از چاره جویی یک «مضطرّ» به درگاه خدای «کاشف السوء» بود و دست لطفی بود که از سرا پرده غیب بسوی بنده خردسال و بیپناه و درماندهاش بیرون آمده بود. ازآن روز توجهام به قرآن بیشتر شد. انیسم قرآن گردید و تا این زمان که خود به بچهها قرآن میآموزم، بدون شک کمکها و هدایتهای الهی و قرآنی را ضامن سعادت و خوشبختی دنیا و آخرت مؤمنان میدانم. مهم عبرت گرفتن است. فاعتبروا یا اولی الابصار.
منبع: بشارت، مهر و آبان ۱۳۷۷، شماره ۷.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست