پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

متون فلسفی را از منابع اصلی بخوانیم


متون فلسفی را از منابع اصلی بخوانیم

بندیکت باروخ دو اسپینوزا ۱۶۳۲ ۱۶۷۷ در یک خانواده یهودی در آمستردام هلند متولد شد اسپینوزا با راهنمایی پدر, آموزش خود را در مدارس یهودیان آغاز کرد اما سرانجام به دلیل تردید در کتاب مقدس به عنوان وحی و برخی نوآوری های دیگر از جمله در چگونگی فهم کتاب, از جامعه مذهبی اخراج و از ورود او به کنیسه ها جلوگیری شد

بندیکت (باروخ) دو اسپینوزا (۱۶۳۲-۱۶۷۷) در یک خانواده یهودی در آمستردام هلند متولد شد. اسپینوزا با راهنمایی پدر، آموزش خود را در مدارس یهودیان آغاز کرد اما سرانجام به دلیل تردید در کتاب مقدس به عنوان وحی و برخی نوآوری های دیگر از جمله در چگونگی فهم کتاب، از جامعه مذهبی اخراج و از ورود او به کنیسه ها جلوگیری شد.

اسپینوزا عمدتا تحت تاثیر آرای فلسفی دکارت و برخی از فیلسوفان یهودی از جمله ابن میمون، قرار داشت.

به نظر اسپینوزا وقتی پیامبر از خداوند صحبت می‏کند در واقع از درون خود سخن می‏گوید و احوالات درونی خود را بسط می‏دهد. به عقیده وی، پیامبران بر مبنای احساس، تجربه و تخیلات خود تصویری مخصوص از خدا و آموزه های پیامبرانه به دست می‏دهند. از دید وی تفاوت پیامبران نیز بر همین اساس یعنی تفاوت در خلق و خو (شخصیت)، مخیلات و تجربه‏هایی است که بر آنها رفته است.

فلسفه الهی اسپینوزا بر عشق مبتنی است و او از مریدانش می خواهد که به خدا عشق بورزند، گرچه خدای مدنظر اسپیونزا از خدای مرسوم در ادیان الهی تفاوت داشته و عمدتا در قالب "همه خداانگاری" (پانتئیسم) تقسیم بندی می‏گردد. اسپینوزا تحت تأثیر آرای دکارت نظریه پردازی می کرد، اما آنچه که وی را از دکارت متمایز می‏سازد حرکت از ثنویت دکارتی به همه خداانگاری و قرار دادن خدا، روح و ماده در یک چارچوب است.

برای آشنایی با بخشی از عقاید اسپینوزا، ترجمه صفحات ۳۰ تا ۳۵ فصل دوم "رساله الهی سیاسی" او که در سال ۱۶۷۰ منتشر شده است در ذیل آمده است. (متن کامل این کتاب در این پیوند قرار دارد و از این پیوند قابل خریداری است).

شباهت بی‏اندازه این سطور که نزدیک به ۴۰۰ سال پیش نوشته شده اند، با آنچه تحت عنوان آرای جدید در روشنفکری دینی ایرانی مطرح و تولید می‏شود جالب توجه است. به عنوان مثال: "پیامبر گاهی اوقات شاد است و طربناک و بسیار فصیح در حالی که گاهی اوقات پرملال است و در بیان سخنان خویش بسیار عادی و معمولی است. تمام این‌ها اثر خود را در متن باقی گذاشته‌اند" (دکتر عبدالکریم سروش) را با این عبارت مقایسه کنید "الهامات پیامبران بر اساس حالات آن‏ها تفاوت می‏کند: به عنوان مثال وقتی پیامبر خوشحال است پیروزی‏ها، و اتفاقاتی که باعث شادی انسان می‏شود برای او الهام می‏شود که طبیعتا احتمال تصور آن‏ها برای او محتمل‏تر باشد و وقتی که ناراحت باشند جنگ‏ها، قحطی‏ها و بلایای طبیعی برای آن‏ها الهام می‏شود" (بندیکت دو اسپینوزا). اگر نام نویسنده مشخص نشده باشد آیا می توان تشخیص داد که کدام نویسنده کدام جملات را تولید کرده است؟

به هر حال بخش‏هایی از رساله سیاسی الهی اسپینوزا را با هم می‏خوانیم، به این امید که با بازکاوی تطبیقی متون معاصر، کهن و حتی بسیار کهن کلام و فلسفه غرب، همانند آنچه در مورد شاعرانگی متون مقدس (نظریه هردر ) بسط تجربه نبوی (اسپینوزا و برخی دیگر متفکران)، قرائت پذیر بودن متون (شلایرماخر، دیلتای و...)، پلورالیسم دینی (هیک و دیگران) می بینیم، جامعه روشنفکری به مرتبه‏ای برسد که بتواند متون فلسفی را بدون واسطه بازتولید، از منابع اصلی آن مطالعه کند.

● رساله سیاسی الهی

بندیکت دو اسپینوزا (۱۶۳۲-۱۶۷۷)

آموزه های پیامبرانه بر اساس حالت‏های مختلف و احساسات گوناگون و عقایدی که پیامبران داشته‏اند تفاوت می‏کند.

الهامات پیامبران بر اساس حالات آن‏ها تفاوت می‏کند: به عنوان مثال وقتی پیامبر خوشحال است پیروزی‏ها، و اتفاقاتی که باعث شادی انسان می‏شود برای او الهام می‏شود که طبیعتا احتمال تصور آن‏ها برای او محتمل‏تر باشد و وقتی که ناراحت باشند جنگ‏ها ، قحطی‏ها و بلایای طبیعی برای آن‏ها الهام می‏شود. بنابر این اگر یک پیامبر آرام و مهربان باشد یا عصبانی و خشن باشد برای یک نوع از الهامات و شهودها از پیامبر دیگر آمادگی بیشتری دارد. به این شکل این الهامات بر اساس قدرت تخیل‏ پیامبران تفاوت می‏کند: اگر یک پیامبر باهوش باشد ذهن خدا را به شیوه‏ای هوشمندانه درک می‏کند و اگر ذهن او مغشوش باشد آن چه را درک می‏کند دچار اغتشاش است. در نتیجه الهامات بر اساس نوع دیدگاه پیامبران شناخته می‏شوند. اگر پیامبر یک روستایی بود، گاو و گاو میش و مانند آن را می‏دید و اگر سرباز بود ژنرال‏ها و سرهنگ‏ها را می دید و اگر مشاور اعظم بود یک تخت سلطنت را می‏دید و مانند این.

در نهایت آموزه های پیامبران با توجه به عقاید آنها تغییر می‏کند بنابر این برای مگی که معتقد به قواعد تنجیم بود تولد مسیح با آشکار شدن یک ستاره در شرق مشخص شد، خراب شدن اورشلیم از اندام داخلی حیوانات مشخص شد و خود شاه هم از طریق پرتاب کردن تیر در هوا این مساله را پیش‏گویی کرد. برای پیامبرانی که معتقد بودند که انسان بر اساس اراده خود و با قدرت خود عمل می‏کند خدا به عنوان موجودی تصور می‏شود که یک گوشه ایستاده است و نسبت به رفتار‏های آینده انسان بی‏تفاوت است و همه‏ی این‏ها در کتاب‏های آسمانی مشخص می‏شود.

آموزه های پیامبرانه همچنین بر اساس شیوه‏ی بیان پیامبران متفاوت است. پیش‏گویی‏های اذقیال و آموس به شیوه‏ی متناسب پیش‏گویی‏های ایسایا و ناهوم نوشته نشده‏است و بسیار عامیانه تر هستند. هر استاد زبان عبری که بخواهد این موضوع را عمیق‏تر درک کند و بخش‏های مشابهی از کتاب‏های پیامبران متفاوت را که به یک موضوع یکسان می‏پردازد را مورد بررسی قرار بدهد تفاوت‏های زیاد و عمیقی در شیوه‏ی آن‏ها در خواهد یافت. به عنوان مثال بخش . i. ایسایا که یک مقام حکومتی بوده را از آیه ۱۱ تا آیه ۲۰ را با بخش .. v آموس روستایی از آیه ۲۱ تا ۲۴ را مقایسه کنید. یا ساختار استدلال پیش‏گویی‏های ژرمیا را که در ایدومیا ( بخش xlix) را با شیوه استدلال اوبادیا مقایسه کنید. و در نهایت Isa. xl:۱۹, ۲۰ وxliv:۸ را با Hosea viii:۶ و xiii:۲ و مانند این مقایسه کنید .

توجه یه این متون به وضوح به ما نشان می‏دهد که آموزه‏های الهی بر اساس یادگیری و قابلیت پیامبر، مودبانه، فشرده، پیچیده، عامیانه، خسته کننده و رمزآلود می‏شود.

علاوه بر این یک تفاوت واقعی در میان آن چیزهایی که پیامبران می‏بینند وجود دارد و نمادهایی که به آن‏ها نشان داده می‏شود بسیار متفاوت است. آن‏گونه‏ای که ایسایا خدا را در حال خروج از معبد دیده است از آن چیزی که اذقیال بیان کرده است متفاوت است. رابیس بیان می‏کند که هر دو این نگاه‏ها در واقع یک چیز است و هر دوی آن‏ها یک چیز را دیده‏اند، اذقیال یک روستایی بود و معیارهای خاصی توجه او را به خود جلب می‏کند و جزئیات بیشتری را می‏بیند. اما تا وقتی که یک سنت قابل اعتماد در مورد این فرضیه وجود نداشته باشد من آن را نمی‏توانم بپذیرم این نظریه صرفا یک ابداع شخصی است. ایسایا صرافیم را با شش بال می‏بیند و اذقیال او را با چهار بال می‏بیند، ایسایا خدا را لباس پوشیده و بر یک تخت سلطنتی می‏بیند و اذقیال او را مانند آتش در می‏یابد و خدا را آن گونه شهود می‏کند که همیشه او را تصور می‏کرد.

وحید آبیاری