جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
چشم امید
با همسرم تصمیم گرفتیم چند ساعت باقیمانده از شب را در کنار پسر و عروسم سپری کنیم. از شوق دیدن پسرم سریع آماده شدم و تماس کوتاهی با عروسم گرفتم تا سرزده به منزلشان نرویم. با اینکه چند ساعت بیشتر کنار همدیگر نبودیم ولی خیلی خوش گذشت. در راه بازگشت به خانه بودیم که ماشینمان آتش گرفت. تنها کاری که از دستمان برمیآمد خارج شدن از ماشین بود. شب سردی بود و به ندرت ماشینی به چشم میخورد، بنابراین به کمک ماشینهای عبوری هم امیدی نداشتیم. ناامیدی در چهره همسرم که با نگرانی به ماشین در حال سوختن نگاه میکرد موج میزد. یک لحظه نگاهم به آسمان افتاد و شرمنده شدم چرا که به جای امید به یاری خدا، به بندگان او چشم امید دوختهایم، در همان لحظه ماشینی که دو جوان سرنشین آن بود در کنارمان توقف کرد. آتش را مهار کردند با اینکه از محل حادثه تا منزل ما فاصله زیادی بود ولی با اصرار ما را تا خانه همراهی کردند.
معصومه حیدری – ۶۵ ساله
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه مجلس شورای اسلامی دولت نیکا شاکرمی روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت سیزدهم
هلال احمر یسنا قوه قضاییه آتش سوزی پلیس تهران بارش باران سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش سازمان هواشناسی دستگیری
حقوق بازنشستگان قیمت خودرو بازار خودرو قیمت طلا قیمت دلار خودرو دلار سایپا ایران خودرو بانک مرکزی کارگران تورم
فضای مجازی شهاب حسینی سریال تلویزیون نمایشگاه کتاب مسعود اسکویی عفاف و حجاب سینما سینمای ایران دفاع مقدس موسیقی
رژیم صهیونیستی فلسطین آمریکا حماس جنگ غزه اوکراین چین نوار غزه ترکیه انگلیس یمن ایالات متحده آمریکا
استقلال فوتبال پرسپولیس علی خطیر باشگاه استقلال لیگ برتر لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید بایرن مونیخ باشگاه پرسپولیس
کولر هوش مصنوعی تلفن همراه گوگل اپل آیفون همراه اول تبلیغات اینستاگرام ناسا
فشار خون کبد چرب بیمه بیماری قلبی دیابت کاهش وزن داروخانه رابطه جنسی