پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

جایگاه فضیلت تفکر و تعقل در زندگی


جایگاه فضیلت تفکر و تعقل در زندگی

پیامبر اسلام ص می فرماید نگرانی من بر امتم از ناحیه فقر نیست, فقر دردی است که علاجش دشوار نیست, نگرانی من از ناحیه سوء تدبیر و قلت میزان منطق و استدلال است

آفتاب: پیامبر اسلام(ص) می‌فرماید نگرانی من بر امتم از ناحیه فقر نیست، فقر دردی است که علاجش دشوار نیست، نگرانی من از ناحیه سوء‌تدبیر و قلت میزان منطق و استدلال است. انسان برای اینکه از چنگال شهوات تباه کننده عقل و ایمان نجات پیدا کند، راهی جز تقویت جانب نیروی عقل ندارد. یکی از راههای تقویت این نیرو این است که کاری کند تعقل و تفکر در کارها برایش به‌صورت یک عادت در آید. روایت شده شخصی آمد خدمت رسول اکرم(ص)عرض کرد نصیحتی به من بفرمایید، فرمود آیا اگر تو را نصیحتی بکنم عمل خواهی کرد؟ آن مرد در جواب گفت بلی و تا سه مرتبه این سوال و جواب بین رسول اکرم(ص) و آن مرد رد و بدل شد و در هر مرتبه رسول خدا به او می‌فرمود: آیا اگر دستوری بدهم عمل خواهی کرد؟ و او در جواب می‌گفت: بلی عمل خواهم کرد. پس از تعهد موکدی که رسول خدا از آن مرد گرفت، به او فرمود: هر گاه تصمیم کاری را گرفتی اول تدبر و تفکر کن و عاقبت و نتیجه آن را ببین، اگر رشد و هدایت است آن را تعقیب کن و اگر شر و ضلالت است از آن دوری کن.از طرز تعهد گرفتن رسول اکرم(ص) از آن مرد معلوم می‌شود که برای این جمله، فوق العاده اهمیت قائل بوده؛ می‌خواهد به ما بفهماند که باید عادت به فکر و تدبر داشته باشیم و در هیچ کاری پیش از آنکه کاملا آن را زیرو رو کنیم و نتایج و عواقب آن را بسنجیم وارد نشویم.

انسان باید از منطق پیروی کند نه از احساسات. انسان در کاری که از روی منطق صورت می‌گیرد حساب و پیش‌بینی‌های لازم را کرده، نور افکن عقل و اندیشه خود را به اطراف انداخته و جوانب و اطراف کار را تحت‌نظر گرفته است. ولی در کاری که از روی احساسات صورت می‌گیرد نقشه و حساب و دوراندیشی در کار نیست، صرفا روح بشر از راهی داغ شده و هیجانی پدید آمده و انسان برای آنکه هیجان روحی خود را تسکین دهد به عملی مبادرت می‌ورزد و به واسطه غبارو تیرگی که از تهییج احساسات پیدا می‌شود مجال دور اندیشی و توجه به عواقب و نتایج کار از انسان سلب می‌شود.بر همه افراد بشرکم و بیش هم منطق حکومت می‌کند و هم احساسات. یک جمله که انسان در حضور جمعی ادا می‌کند یا یک عملی که در اجتماع انجام می‌دهد،از یک طرف وابسته به یک سلسله احساسات و عواطف و هیجانات درونی است و از طرف دیگر کم و بیش در اطرافش دقت و فکر شده وابسته به منطق و تعقل است. ولی برخی مردم بیشتر اهل منطق‌اند و بعضی مردم بیشتر اهل احساسات.

جامعه شناسان می‌گویند این اختلاف در میان ملت‌ها نیز دیده می‌شود، بعضی از ملل به منطق نزدیک‌ترند و بعضی به احساسات.انسان در طفولیت و کودکی سراسر احساس است و به همین جهت است که طفلی را زود می‌شود در جریانی وارد کرد و احساساتش را استخدام کرد و به نفع خود در مجرایی به کار انداخت، اما هر اندازه که از سنین عمرمی‌گذرد و تجربه زیادتر می‌شود، منطق در وجود انسان قوت می‌گیرد.البته تنها مرور زمان و گذشتن عمر کافی نیست که انسان را مرد منطق و تعقل کند. این فضیلت اخلاقی نیز مانند همه فضایل دیگر اخلاقی تمرین و ممارست و مجاهدت لازم دارد. اولا اندوخته علمی‌و سرمایه فکری لازم است، ثانیا انسان باید مدتی با زحمت خود را وادار کند که در پیشامدها و تصمیم‌ها زیاد فکر کند و تا عواقب و نتایج کاری را کاملا نسنجد به هیجانات درونی خود ترتیب اثرندهد.روایت دیگری از پیامبر(ص) آمده که مشتمل بر داستانی است و عملا در آن داستان فرق بین پیروی از منطق و پیروی از احساسات دیده می‌شود؛ مردی از اعراب نزد پیامبر آمد و از او نصیحتی خواست.

رسول اکرم در جواب او یک جمله کوتاه فرمود و آن اینکه؛ لا تعصب یعنی خشم نگیر و آن مرد هم به همین مقدارقناعت کرد و به قبیله خود برگشت.تصادفا وقتی رسید که در اثرحادثه‌ای بین قبیله او و یک قبیله دیگر نزاع رخ داده بود و دو طرف صف آرایی کرده و آماده حمله به یکدیگر بودند. آن مرد روی خوی و عادت قدیم و تعصب قومی‌تهییج شد و برای حمایت از قوم خود سلاح به دست گرفت و در صف قوم خود ایستاد.در همین حال گفتار پیامبر(ص) به یادش آمد که نباید خشم و غضب را در خود راه بدهد.خشم خود را فرو خورد و به اندیشه فرو رفت. تکانی خورد و منطقش بیدار شد، با خود فکر کرد چرا بی‌جهت باید دو دسته از افراد بشر به روی یکدیگر شمشیر بکشند؟ خود را به صف دشمن نزدیک کرد و حاضر شد آنچه آنها به‌عنوان دیه و غرامت می‌خواهند از مال خود بدهد. آنها نیز که چنین فتوت و مردانگی از او دیدند،از دعاوی خود چشم پوشیدند.غائله ختم شد و آتشی که از غلیان احساسات افروخته شده بود،با آب عقل و منطق خاموش شد.