دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

دیگ بر آتش چرا نجوشد


دیگ بر آتش چرا نجوشد

تصمیمات مهندس بازرگان در دوران نخست وزیری متاثر از بینش خاص او نسبت به انقلاب اسلامی و شناختش از انقلاب اسلام به وسیله نبی اکرم ص و مولا علی ع و براساس قرآن بود

مرحوم‌ مهندس‌ بازرگان‌، دانشمند اسلام‌ شناس‌ و مبارز آگاه‌ و اولین‌ نخست‌وزیری‌ که‌ فرمان‌ آن‌ را از رهبر و امام‌ امت‌ (ره) دریافت‌ کرد، زندگی‌ پرفراز و نشیبی‌ داشت‌ و در رویارویی‌ و پیکار مستمر با ظلم‌ و بیدادگری‌های‌ رژیم‌ گذشته‌ رنج‌ها و محرومیت‌های‌ بسیاری‌ را متحمل‌ شد. بازرگان‌ در سال‌هایی‌ که‌ اختناق‌ بر سراسر شون‌ زندگی‌ مردم‌ حکمفرمایی‌ می‌کرد با کمال‌ شجاعت‌ فریاد اعتراض‌ خود را علیه‌ رژیم‌ بلند کرد و بارها بخاطر آزادیخواهی‌ و اعتراضاتی‌ که‌ علیه‌ آن‌ دستگاه‌ ظلم‌ و جور می‌کرد به‌ زندان‌ افتاد.

مرحوم‌ مهندس‌ بازرگان‌ در جواب‌ کسانی‌ که‌ به‌ او توصیه‌ می‌کردند با دست‌ خالی‌ و یاران‌ معدود نمی‌توان‌ مبارزه‌ کرد می‌گفت‌: «گرفتار شدن‌ در این‌ زندان‌های‌ تاریک‌، لااقل‌ این‌ فایده‌ را خواهد داشت‌ که‌ سال‌ها بعد وقتی‌ فرزندان‌ ما تاریخ‌ را ورق‌ می‌زنند نخواهند گفت‌ که‌ پدران‌ ما آدم‌های‌ بزدل‌ و ترسویی‌ بودند و در میان‌ تاریکی‌ و ظلمتی‌ که‌ دودمان‌ پهلوی‌ بر سراسر این‌ مرز و بوم‌ گسترده‌ بودند هیچ‌ صدایی‌ و هیچ‌ مبارزه‌یی‌ و هیچ‌ مخالفتی‌ وجود نداشت‌. وجود ما در این‌ زندان‌ها روزنه‌یی‌ است‌ در قلب‌ این‌ تاریکی‌...»

مهدی‌ بازرگان‌ در سال‌ ۱۲۸۶ شمسی‌ در تهران‌ متولد شد و چنان‌ که‌ خود گفته‌ است‌ از روز و ماه‌ تولد وی‌ اطلاعی‌ در دست‌ نیست‌. این‌ سال‌، سال‌ اوج‌ کشمکش‌ مشروطه‌خواهان‌ و محمدعلی‌ شاه‌ بود. وی‌ پنجمین‌ پسر و هشتمین‌ فرزند خانواده‌ بود. بازرگان‌ در یک‌ خانواده‌ مذهبی‌ اصیل‌ و نیمه‌ مرفه‌ آذربایجانی‌ زاده‌ شد. پدرش‌ حاج‌ عباسقلی‌ آقا تبریزی‌ بود. در روزگار کودکی‌ و نوجوانی‌ بازرگان‌، مدارس‌ جدید کم‌ بود و خانواده‌هایی‌ که‌ فرزندانشان‌ را برای‌ تحصیل‌ می‌فرستادند چندان‌ زیاد نبودند. نوآموزانی‌ که‌ برای‌ تحصیل‌ اقدام‌ می‌کردند، بطور معمول‌ به‌ مکتبخانه‌ها و آموزشگاه‌های‌ سنتی‌ و قدیمی‌ می‌رفتند. سه‌ برادر بزرگتر بازرگان‌ نیز ابتدا به‌ مکتبخانه‌ و سپس‌ به‌ مدارس‌ نوین‌ از جمله‌ دارالفنون‌ رفتند و درس‌ خواندند. اما بازرگان‌ بدون‌ گذر از مکتبخانه‌ یکسره‌ به‌ مدرسه‌ جدید وارد شد که‌ نامش‌ مدرسه‌ ثروت‌ بود.

پس‌ از خروج‌ از این‌ مدرسه‌، بازرگان‌ به‌ مدرسه‌ سلطانی‌ رفت‌ که‌ در خیابان‌ ارامنه‌ واقع‌ شده‌ بود و به‌ گفته‌ بازرگان‌، هرچند اسمش‌ سلطانی‌ بود ولی‌ درباری‌ نبود. بازرگان‌ پس‌ از قبولی‌ در امتحانات‌ کلاس‌ ششم‌ ابتدایی، که‌ همزمان‌ بود با کودتای‌ سوم‌ اسفندماه‌ ۱۲۹۹ ، دوره‌ متوسطه‌ را نیز در همان‌ مدرسه‌ گذراند.پس‌ از آن‌، باز

رگان‌ به‌ «دارالمعلمین‌ مرکزی‌» رفت‌ و دوره‌ دبیرستان‌ را در آنجا گذراند. در طول‌ دوران‌ تحصیل‌، بازرگان‌ از دانش‌آموزان‌ درسخوان‌ و دلبسته‌ تحصیل‌ علم‌ بود. در کلاس‌ پنجم‌ و ششم‌ شاگرد اول‌ شد. در پایان‌ دبیرستان‌، بازرگان‌، در میان‌ فارغ‌التحصیلانی‌ قرار گرفت‌ که‌ مشمول‌ اعزام‌ به‌ خارج‌ شدند.

وی‌ در این‌ اعزام‌ رتبه‌ پنجم‌ را کسب‌ کرد. در میان‌ رشته‌های‌ مختلف‌ تحصیلی‌، مهندسی‌ برق‌ را انتخاب‌ کرد و در سال‌ ۱۳۰۷ همراه‌ اولین‌ گروه‌ دانشجویان‌ ایرانی‌ به‌ فرانسه‌ رفت‌. در آنجا به‌ بررسی‌ زندگی‌ اجتماعی‌ فرانسویان‌ پرداخت‌ و ملاحظه‌ آزادی‌های‌ اجتماعی‌ و وسایل‌ رفاهی‌ آن‌ مردم‌ در مقایسه‌ با مردم‌ کشور ایران‌ که‌ در آن‌ زمان‌ از آزادی‌های‌ اولیه‌ زندگی‌ نیز محروم‌ بودند وی‌ را به‌ تفکر و اندیشه‌ و پیدا کردن‌ تناقض‌ها و یافتن‌ راه‌حل‌های‌ لازم‌ واداشت‌. در هفت‌ سالی‌ که‌ بازرگان‌ در فرانسه‌ زندگی‌ کرد، افزون‌ بر تحصیل‌ و کارآموزی‌ در رشته‌های‌ صنعتی‌ ترمودینامیک‌ و نساجی، به‌ فعالیت‌های‌ فکری‌، علمی‌، اجتماعی‌ و قلمی‌ نیز توجه‌ داشت‌ و کم‌ و بیش‌ در این‌ حوزه‌ها نیز تلاش‌ می‌کرد. برخی‌ روزنامه‌های‌ فرانسه‌ را مطالعه‌ می‌کرد، با برخی‌ انجمن‌های‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ ارتباط‌ داشت‌ و نسبت‌ به‌ حوادث‌ و مسائل‌ سیاسی‌ و خبری‌ دلبستگی‌ نشان‌ می‌داد.

وی‌ در ارتباط‌ با جنبش‌ احیای‌ تفکر مذهبی‌ در دوره‌ ۱۹۲۶ تا ۱۹۳۰ در فرانسه‌، قرار گرفت‌ و با انجمن‌ کاتولیک‌ فرانسه‌ همکاری‌ کرد و این‌ همکاری‌ و ارتباط‌ در مذهبی‌ ماندن‌ بازرگان‌ و در تحلیل‌ او از تمدن‌ غربی‌ مبنی‌ بر ماهیت‌ دینی‌ تمدن‌ غربی‌ و ارتباط‌ این‌ پیشرفت‌ با دیانت‌ و آموزه‌های‌ پیامبران‌ موثر بود و بی‌گمان‌ این‌ آشنایی‌ و اندیشه‌ در فعالیت‌های‌ بعدی‌ دینی‌ و اجتماعی‌ بازرگان‌ از جمله‌ تاسیس‌ انجمن‌های‌ مختلف‌ صنفی‌ و دینی‌ اؤر داشته‌ است‌. بازرگان‌ علی‌رغم‌ تمدنی‌ که‌ مشاهده‌ می‌کرد برای‌ اسلام‌ و مسلمین‌ و ایرانیان‌ قایل‌ به‌ شخصیت‌ و ابتکار و خلاقیت‌ بود و به‌ همین‌ دلیل‌ اولین‌ نطق‌ خود را تحت‌ عنوان‌ «مقلد نباشیم‌» در مقابل‌ گفته‌های‌ یکی‌ از روشنفکران‌ غربزده‌یی‌ که‌ گفته‌ بود ملت‌ ایران‌ برای‌ پیشرفت‌ بایستی‌ سرتاپا مقلد باشند برای‌ دانشجویان‌ ایرانی‌ مقیم‌ فرانسه‌ در سال‌ ۱۳۰۶ ایراد کرد و از این‌ رو می‌توان‌ او را از اولین‌ مبارزان‌ علیه‌ غربزدگی‌ دانست‌.

سرانجام‌ مهندس‌ بازرگان‌ با اخذ مدرک‌ دیپلم‌ مهندسی‌ معادل‌ دکترا در رشته‌ ترمودینامیک‌ و گرفتن‌ دکترا در نساجی‌ در سال‌ ۱۳۱۳ به‌ تهران‌ بازگشت‌ و دو سال‌ بعد به‌ عنوان‌ دانشیار در دانشکده‌ فنی‌ به‌ امر آموزش‌ مشغول‌ شد او در سال‌ ۱۳۱۹ با مرحوم‌ آیت‌الله‌ طالقانی‌ در کانون‌ اسلام‌ آشنا شد که‌ باید آن‌ را دوران‌ جدیدی‌ در تجدید حیات‌ اسلام‌ نام‌ گذاشت‌.

خود او در این‌ باره‌ می‌گوید: «من‌ و آیت‌الله‌ طالقانی‌ به‌ ارث‌ و عقیده‌ چنین‌ تربیت‌ شده‌ایم‌ که‌ به‌ موازات‌ وظیفه‌ فردی‌ و وظیفه‌ خانوادگی‌، خدمت‌ اجتماعی‌ و اسلامی‌ را نیز جزو برنامه‌ خود بدانیم‌. مسافرت‌ به‌ اروپا و مطالعات‌ آنجا ضرورت‌ این‌ طرز تفکر را در بنده‌ تقویت‌ کرد...» این‌ ضرورت‌ بود که‌ او را به‌ همکاری‌ فعال‌ با کانون‌ اسلام‌ و تاسیس‌ انجمن‌ اسلامی‌ دانشجویان‌ و در کنار آن‌ تاسیس‌ کانون‌ مهندسین‌ و کوشش‌ برای‌ آمیختن‌ مذهب‌ با تکنیک‌ و فنون‌ جدید کشاند. در سال‌های‌ ملی‌ شدن‌ صنعت‌ نفت‌ مرحوم‌ دکتر مصدق‌ او را به‌ سمت‌ نخستین‌ مدیر شرکت‌ ملی‌ شده‌ نفت‌ ایران‌ برگزید، هنگام‌ کودتای‌ ۲۸ مرداد ۳۲ سرپرستی‌ سازمان‌ آب‌ تهران‌ را برعهده‌ داشت‌ و دولت‌ کودتا استفاده‌ از نام‌ نیک‌ و اطلاعات‌ فنی‌ او را مایه‌ آبرومندی‌ خود می‌شمرد. مرحوم‌ بازرگان‌ نمی‌توانست‌ خاموش‌ بماند و چون‌ دیگ‌ بر آتش‌ باشد و نجوشد، بنابراین‌ بخاطر امضای‌ نامه‌یی‌ اعتراض‌ آمیز علیه‌ انتخابات‌ غیرقانونی‌ مجلس‌ از سازمان‌ دولتی‌ کنار گذاشته‌ شد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.