شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

راهی که ادامه دارد


راهی که ادامه دارد

نگاهی به تجربه های آهنگسازی «علی اکبر قربانی»

نوشتن از آهنگسازی که سعی بر این دارد که با زبانی متفاوت از آنچه تاکنون رواج داشته مخاطبان جدیدی را پیدا کند، کار ساده یی نیست. اگرچه این زبان در موسیقی دیگر کشورهای همسایه تجربه شده ولی در موسیقی ملی ایران ممکن است نو باشد و مخاطب ایرانی عام با این زبان کمتر آشناست. از آهنگسازی نام می برم که در تلاش برای به دست آوردن این مهم سعی فراوان کرده و تا حد بسیار زیادی توفیقاتی نیز به دست آورده است.

روزی را به یاد می آورم که در اجرایی از ارکستر موسیقی ملی به رهبری فرهاد فخرالدینی قطعه یی توجه مرا به خود جلب کرد. در این قطعه که تنظیمی بود از یک ترانه محلی و با سولوی کمانچه به همراهی ارکستر اجرا می شد، صدای متفاوت و شفاف از ارکستر به گوش رسید و موسیقی و ارکستر با چنان روانی حرکت می کرد که خود نوازندگان نیز گویی به وجد آمده بودند. برای من آن روز نام علی اکبر قربانی کاملاً ناآشنا بود. حتی پس از اتمام قطعه که به عنوان یک سنت، رهبر ارکستر به آهنگساز اشاره می کند تا در میان جمعیت بایستد و مورد تشویق قرار گیرد، این کار صورت نگرفت که بعدها متوجه شدم خود آهنگساز تمایلی به این کار ندارد.

پس از چند صباحی در پایان دوره کارشناسی ارشد آهنگسازی، شرکت در مسترکلاس های خیام میرزازاده (استاد آهنگساز از جمهوری آذربایجان) در دانشگاه هنر که علی اکبر قربانی به عنوان مترجم فنی در آنجا حضور داشت، موجب آشنایی ما با یکدیگر شد. زمان گذشت و چرخ گردون باعث شد من و قربانی رفیق گرمابه و گلستان هم شدیم و من با آثار او بیشتر آشنا شدم و در برخی موارد در جریان ساخت آثارش از نزدیک قرار گرفتم. تواضع و فروتنی او که ریشه در شخصیت فردی و شناخت او از عمق هنر دارد، همیشه او را در سایه نگه داشته به طوری که حتی با وجود اصرار همگان راضی به این نمی شود که در اجرای آثارش توسط ارکستر موسیقی ملی از او به عنوان آهنگساز تقدیر کنند. لذا بر خود واجب دیدم به عنوان یک دوست و کارشناس موسیقی این رسالت را برعهده بگیرم تا هم دانشجویان موسیقی را که علاقه به ساخت موسیقی ملی دارند و هم مخاطبان عام ارکستر موسیقی ملی که این آهنگساز جوان را نمی شناسند با نام او و شرحی مختصر از نگرش های هنری او بیشتر آشنا کنم. برای این کار و آشنایی با جایگاه او در روند پیشرفت موسیقی ملی شاید بد نباشد نگاهی به گذشته موسیقی ملی و فعالیت هایی که در این زمینه انجام می شده، بیندازیم.

در نگاهی گذرا آنچه امروز ارکستر موسیقی ملی ایران نام دارد، ادامه راهی است که در ابتدا با تشکیل ارکستری متشکل از سازهای غربی و ایرانی در سال ۱۳۰۲ در مدرسه عالی موسیقی توسط کلنل علینقی وزیری پایه های نخستین آن بنا شد. پس از آن روح الله خالقی ارکستری را به همین نام تشکیل داد که موسیقیدان هایی مانند ابوالحسن خان صبا، عبدالعلی وزیری و بنان در آن حضور داشتند و بعد از آن در سال ۱۳۳۸ ارکستر گلها شکل می گیرد و با حضور خالقی یکی از بهترین دوره های عمر ارکستر سپری می شود. رهبری این ارکستر در سال ۱۳۵۰ به زنده یاد فریدون ناصری و یک سال بعد به شادروان مرتضی حنانه و در سال ۱۳۵۲ به فرهاد فخرالدینی واگذر شد و تا سال ۱۳۵۸ ادامه یافت. پس از یک وقفه ۱۹ساله در سال ۱۳۷۷ مجدداً ارکستر موسیقی ملی توسط رهبر فعلی این ارکستر یعنی فرهاد فخرالدینی تاسیس شد. امروزه می توان به برکت حضور آهنگسازان جوان و تحصیلکرده و مستعدی که برای این ارکستر آهنگسازی می کنند، جریان جدیدی را دید، اما باید در این تغییر و تحول که خصوصاً در زمینه ارکستراسیون خود را به وضوح نشان می دهد، به نام علی اکبر قربانی اشاره کرد.

قربانی که دوره های آموزش هارمونی و آهنگسازی را نزد فرهاد فخرالدینی سپری کرده است، در ارکستراسیون به طور محسوسی تحت تاثیر آهنگسازان روس و جمهوری آذربایجان است که این تاثیر را تقریباً می توان در تمام آثارش دید. وی با رنگ آمیزی و تنوع در ترکیب سازها، شفافیتی خاص در ارکستراسیون خود دارد و همواره شنونده را با خود همراه می سازد. باید اعتراف کرد به خاطر نگرش خاص آهنگسازی مبتنی بر اهمیت ارکستر و رنگ آمیزی آن می توانیم رنگ هایی به مراتب متنوع تر از آنچه در ارکسترهای مشابه پیش از این می شنیدیم، مشاهده کنیم و این می تواند برآورنده خواسته های مخاطبان امروزی علاوه بر مخاطبان قدیمی تر باشد. و مهم تر اینکه این رویکرد جدید به هیچ وجه منفصل از گذشته و آوانگارد نیست، که همین امر کلیه مخاطبان هر برنامه را می تواند راضی نگه دارد. آنچه در ارکستراسیون قربانی می توان دید، شفافیت، تکنیک خوب، نگاه صحیح فرمال به آثار و جمله بندی های موسیقی است. قربانی با پرهیز از زیاده گویی در تغییرات ارکستراسیون شنونده را دچار گمراهی نمی کند و به شنونده آرتیکولاسیونی قابل درک از فرم کلی اثر القا می کند.

در سیستم هارمونی نیز او به شدت متاثر از آهنگسازان روس و آذربایجان است و می توان کرومانیسیسم موجود در آثار قربانی را الهام گرفته از آهنگسازانی چون فکرت امیرف، گاراگارایف و آرام خاچاطوریان دانست. این تاثیرپذیری با وجود نمود مشخص و بارز باعث نشده آثارش تبدیل به تقلیدی صرف شود و توانسته به خوبی این ایده ها را با سلایق و نگرش های خود تطبیق دهد و در راه رسیدن به شیوه یی در سیستم هارمونی که خاص خود او باشد، قرار گیرد.

گرایش قربانی به موسیقی بی کلام باعث شده جمعیت شنونده و بیننده اجراهای ارکستر موسیقی ملی، که خواننده برای آنان در درجه اول اهمیت است، این نوع موسیقی را نیز به خوبی قبول کنند و از آن لذت ببرند به طوری که موسیقی خود به تنهایی آنان را با خود همراه سازد و جای خالی برای خواننده احساس نشود. ساختار موسیقی بی کلام او با اینکه از نوع موسیقی شناخته شده برای مخاطب ایرانی نیست اما عموماً به راحتی توسط شنوندگان دریافت و ادراک می شود. برای مثال مجموعه «سوئیت لیریک» که خود من نیز افتخار رهبری و اجرای آن را با ارکستر فرهنگسرای بهمن و ارکستر هنرستان موسیقی دختران داشته ام و چند وقتی است قسمتی از آن جزء ثابت رپرتوار گروه آوازی تهران به رهبری میلاد عمرانلو نیز شده است، بسیار مورد توجه شنوندگان و همچنین اعضای ارکستر قرار گرفته که این امر می تواند به اجرای هرچه بهتر اثر کمک کند.

آنچه باید دانست، میان ساخت اثر برای کنسرت که به شکل زنده روی صحنه اجرا می شود و موسیقی که برای ضبط در استودیو آماده می شود، تفاوت های عمده یی وجود دارد و قربانی به خوبی با این تفاوت ها آشناست و در کمپوزیسیون خود ملزومات ساخت اثر صحنه یی را رعایت می کند که این امر او را از بسیاری از آهنگسازان هم نسل خود متمایز کرده است. آثار قربانی درون خود دینامیکی دارد که در انواع موسیقی او، چه آهسته و چه پرتحرک، شنونده را با خود همراه می کند و این مهم با قرار گرفتن مناسب المان های مهم، چه در ارکستراسیون و چه در آهنگسازی صورت می گیرد. به یاد می آورم که رامیز قلی اف، نوازنده توانای ساز تار از آذربایجان در اجرای برنامه یی که با ارکستر موسیقی ملی داشت، پس از شنیدن اثری که قربانی برای ارکستر و آواز نوشته بود و توسط لطف یار ایمانف، خواننده شهیر آذربایجانی اجرا شد، بسیار تحت تاثیر قرار گرفته و پارتیتور این اثر را برای افزودن به رپرتوار کنسرت های خود از رهبر ارکستر خواستار شد که این امر با هماهنگی جناب فخرالدینی به انجام رسید.

شاید بتوان جمع کلیه دستاوردهای قربانی را در آهنگسازی در اثر «معراج» که توسط ارکستر سمفونیک و گروه کر و خواننده سولو اجرا شد، مشاهده کرد. هر چند در این اثر رگه هایی از برداشت های مستقیم از چایکوفسکی و گاراگارایف دیده می شود اما می توان گفت این برداشت ها مانع حفظ اصالت اثر نشده است که دلیل آن نوع چینش این المان ها به روشی کاملاً شخصی است.

استاد فرهاد فخرالدینی در مورد او چنین می گوید؛ وقتی قربانی به کلاس من آمد با او آشنایی زیادی نداشتم و آن طور که به خاطر دارم، هارمونی را با هم شروع کردیم. ضمن کار متوجه شدم او بسیار دقیق و نکته بین است و اصولاً فراگیری دروس مربوط به علم موسیقی علاوه بر علاقه مندی نیاز به جوهر هنری دارد که در یک فرد هنرمند باید باشد. این دقت و توجه قربانی مرا متوجه خود کرد و فهمیدم که با هنرجویی بسیار دقیق سروکار دارم. معمولاً کارهایش را خیلی خوب و به موقع و با حوصله انجام می داد و نسبت به بعضی از هنرجویان دیگر خطاهای کمتری داشت و خیلی سلیس و روان کار می کرد، اما تا این درجه هنوز نمی توانستم حدس بزنم که قربانی روزی همکار من در ارکستر موسیقی ملی خواهد شد. به مرور دوره های دیگر مثل کنترپوان، ارکستراسیون و فرم را گذراندیم و او هر بار نکته یی تازه کشف می کرد. من خلاقیت را در تمرین های او می دیدم که این مساله بسیار مهمی است. معمولاً هنرجویان موسیقی یک مساله کنترپوان یا هارمونی را فقط به خاطر اینکه خطا نداشته باشد حل می کنند اما نکته مهم زمانی است که این تمرین ها ذات خلاقه هم پیدا کند و خوشبختانه در تمرین های قربانی این مورد بسیار مشهود بود. پس از مدتی زمانی که با ارکستر موسیقی ملی کنسرت داشتیم، قربانی قطعاتی را که در زمینه موسیقی آذربایجان بودند، به ارکستر آورد و حالا زمان آن رسیده که معلوم شود چیزهایی که به نظر روی کاغذ درست هستند آیا در ارکستر نیز نتیجه خوبی خواهند داشت یا نه؟ نوازندگان ارکستر معمولاً از آثاری که مورد توجه شان قرار بگیرد، استقبال می کنند که برای قربانی این اتفاق افتاد و بسیار مورد تشویق نوازندگان ارکستر قرار گرفت همان طور که در جوانی برای خود من نیز این اتفاق افتاد و در حالی که با دلهره و هراس قطعه یی را برای ارکستر بردم با تشویق نوازندگان و همکارانم مواجه شدم. این استقبال گرم از سوی اهل فن، طعم خاصی دارد که لذتش حتی از موفقیت روی صحنه نیز شیرین تر است.

کاملاً مشهود بود که قربانی کارش را خوب یاد گرفته و در حال پیشرفت است. در هارمونی تحت تاثیر آهنگسازان مکتب روسی بود و تقریباً همان هارمونی هایی را به کار می برد که در آثار آهنگسازانی نظیر توفیق قلی اف و فکرت امیرف دیده می شود و این مساله او را از اصولی مانند هارمونی والتر پیستون و رودولف که در کلاس درس آموخته بود، متمایز می کرد. بعدها با تنظیم قطعاتی از موسیقی ایرانی دیده می شد که قربانی دیگر سعی دارد هارمونی درخور موسیقی ایرانی پیدا کند که به نظر من این بسیار مهم است چرا که در مقامات موسیقی ایرانی گرایشات خاصی وجود دارد که نسبت به گام های ماژور و مینور متفاوت هستند و پیدا کردن این صداها و آکوردها بدون شناخت صحیح از مقامات موسیقی ایران و گوشه های مربوط به آنها امری ناممکن است. تسلط بر موسیقی ایرانی مهم ترین عاملی است که آهنگساز باید به جزییات آن آگاهی داشته باشد و این میسر نمی شود مگر اینکه موسیقی ایرانی را یا خوانده باشد یا نواخته و آن را خوب درک کرده باشد.

خود من نیز بارها دوره های متعدد هارمونی را گذراندم اما یادم هست که حتی در دوره جوانی، معلومات خود را کنار گذاشته و در پی یافتن صداهایی بودم که با این سیستم هماهنگ باشند. با توجه به این نکته که شکل ساختاری مقامات و گوشه هاست که استخوان بندی خاصی تشکیل داده و شکل محوری به خود می گیرند، تلاش کردم این یافته ها را به شکل قانونمندی درآورده و به هارمونی که متناسب با موسیقی ایرانی باشد، برسم که در کلاس هایمان نیز تا حدودی در مورد این گرایشات صحبت هایی می شد و به آن می پرداختیم. اما باید بگویم کار به انتها نرسیده و نمی خواهم بگویم قربانی دیگر کامل شده و نیازی به فراگیری ندارد. همان طور که همه ما باید کار و تلاش کنیم، او نیز باید به راه خود ادامه دهد تا شاید راه های نرفته و ناشناخته را کشف کند و در کارهای آینده چیزهای جدیدی به ارمغان داشته باشد. قربانی هنرمندی است که از نظر اخلاقی و هنری می شود رویش حساب کرد و همیشه کاری که به او واگذار شود از عهده اش برآمده. می دانم که او بسیار نقاش خوبی هم هست و امیدوارم بیش از این در کارهایش موفق باشد.

فعالیت های قربانی در زمینه آهنگسازی تنها محدود به موسیقی ملی نمی شود. او نگرش های خاص خود را در آهنگسازی برای موسیقی فیلم نیز به کار می برد و در آثاری که برای فیلم می نویسد، علاوه بر استفاده از تم های ایرانی، از تکنیک های رایج آهنگسازان موسیقی جهانی نیز بهره می جوید. شاید این تفاوت عمده یی باشد میان او و آهنگسازان هم نسلش که با نگرشی ارکسترال و موسیقی غیرالکترونیکی برای چندین فیلم و انیمیشن آهنگسازی کرده. در موسیقی که قربانی برای فیلم و انیمیشن می نویسد، رنگ آمیزی و تکنیک های مختلفی را می توان یافت. موسیقی او برای انیمیشن «عاشوراییان» فضایی نوستالژیک روی تم های عربی دارد، یا در فیلم «حضور» سکانس هایی از حرکت و هیجان که بیشتر در فیلم های هالیوودی می توان شنید، انیمیشن «هبوط» همراه با فضایی سنگین و هارمونی پیچیده و بالاخره فیلم سینمایی «کلانتری غیرانتفاعی» که مضمونی طنز و کودکانه دارد، می توان گفت که هر کدام از این آثار دارای ژانری متفاوت هستند و این حاکی از تسلط و درک صحیح او از تطابق موسیقی و تصویر است.

امید است نسل ما این هنرمند جوان را بهتر بشناسد تا شاید بتواند با بهره گیری از تجارب به دست آمده و اجراشده توسط او گامی جلوتر از او و آهنگسازان ایرانی پیش از او بردارد و بار دیگر که به کنسرتی از ارکستر موسیقی ملی می رود، با مداقه بیشتر به آثار او گوش کند. جا دارد از جناب فخر الدینی بابت بستر مناسبی که برای رشد چنین هنرمندانی فراهم کرده، تشکر و قدردانی کنیم. امیدوارم تلاش های قربانی در یافتن زبانی ناب تر در موسیقی اش به ثمر بنشیند و شاهد آثار پرارزش بیشتری از او باشیم.

آرمان نوروزی

کارشناس ارشد موسیقی و استاد دانشکده موسیقی صدا و سیما



همچنین مشاهده کنید