شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
درباره ی نمایشنامه ی درد مختصر نوشته ی هارولد پینتر
هارولد پینتر، نمایشنامهنویس مشهور انگلیسی است که چند روز پیش، به عنوان برندهی جایزهی نوبل ادبیات در سال ۲۰۰۵ معرفی شد. از روی اتفاق، یکی دو روز قبل از اعلام برندهی جایزهی نوبل ادبیات ، نمایشنامهی "درد مختصر" [A Slight Ache ]او را میخواندم و بدون اینکه حتا درصدی احتمال بدهم او برندهی جایزهی نوبل خواهد شد، در هفتان لینک سایت او را گذاشتم (که البته بعد از برندهشدن او توضیحش تغییر یافت).
بعد از سخنان تند اورهان پاموک، نویسندهی ترک، دربارهی نسلکشی ارامنه توسط ترکیه و ماجرای پیگرد قانونی او و استقبال خوبی که از رمانهای آخرش (بخصوص برف و نام ِ من، قرمز) صورت گرفته بود، احتمال میدادم که یا او برندهی جایزهی نوبل خواهد شد (با توجه به سابقهی آکادمی نوبل در رنگ و بوی سیاسی بخشیدن به این جایزهی ادبی) و یا آدونیس، شاعر سوری که سالهاست نام او به عنوان نامزد نهایی کمیتهی انتخاب عنوان میشود و جایزه به او تعلق نمیگیرد؛ با این اوصاف وقتی نام هارولد پینتر به عنوان برندهی نوبل ادبیات عنوان شد، بسیار خوشحال شدم که اینبار کمیتهی انتخاب ملاحظات سیاسی را ارجح قرار نداده و جایزه واقعن به کسی رسیده است که شایستگی آنرا دارد (بر خلاف چند سال گذشته که مثلن الفریده یلینک یا ایمره کرتژ که به نظر اکثر اهل فن شایستهی نوبل نبودند، این جایزه را دریافت کردند).
اما دربارهی هارولد پینتر، ــ لابد در این روزها بارها در سایتها و مطبوعات بیوگرافیاش را خواندهاید ــ میدانید که هفتادوپنج سال سن دارد و حتی پیش از دریافت نوبل یکی از نمایشنامهنویسان مطرح دنیا به شمار میرود. تا آنجا که من میدانم این نمایشنامهها از او به فارسی ترجمه و منتشر شده است: مهمانی، پیشخدمت لال، اتاق، جشن تولد و درد مختصر؛ از دیگر نمایشنامههای هارولد پینتر اینها را نام میبرم : فاسق، کلکسیون، ، ساعت مهمانی، سکوت، مهتاب، مهمانی چای، خاطرههای چیزهای گذشته و ساعتهای قدیمی.
نمایشنامهی "درد مختصر" جزء اولین آثار هارولد پینتر به حساب میآید. پینتر، این نمایشنامه را در سال ۱۹۵۸ و ابتدا بهصورت نمایش رادیویی نوشت، اما بعد از موفقیتی که به همراه آورد، آن را برای اجرای صحنهای نیز تنظیم کرد و به شکل نمایشنامه درآورد.
در مقدمهی کتاب جملهای آورده شده است که اتفاق اصلی "درد مختصر" را نیز توجیه میکند:
"در نمایشنامههای پینتر، حوادث و ماجراها با انگیزهای مبهم، نامشخص و بدون توضیح اتفاق میافتد و چرایی آنها معلوم نیست".
البته میتوان این جمله را اینگونه توضیح داد که پینتر، دست خواننده را برای برداشت از اثر باز میگذارد و به جای حاکمکردن قاطعیت بر متن، آن را در هالهای از ابهام قرار میدهد و هر خواننده با توجه به پیشفرضها و نوع نگاه خود میتواند برداشتی متفاوت از متن داشته باشد. این خصوصیت در آثار پینتر بیشباهت به نمایشنامههای ساموئل بکت نیست؛ با این حال آثار پینتر برخلاف اکثر نمایشنامههای بکت، علیرغم غیرواقعگرا بودن، بیشتر، واقعیتهای روزمره را دستمایه قرار میدهند.
"درد مختصر" نمایشنامهی کوتاهی است؛ در یک خانهی اربابی ِ روستایی اتفاق میافتد و سه شخصیت دارد: ادوارد، فلورا و پیرمرد کبریتفروش.
در صحنهی آغازین، ادوارد و فلورا را میبینیم که دور میزی نشستهاند و مشغول صرف صبحانه هستند. اتفاق اصلی و نمادین داستان به عقیدهی من همینجا رخ میدهد: زنبوری پیدا میشود و بعد از چندبار که دور میز میچرخد و اینجا و آنجا مینشیند، داخل ظرف مارمالاد میرود. ادوارد، در ظرف را میبندد و زنبور داخل آن محبوس میشود. بعد از یک کشمکش، ادوارد این موجود مزاحم را با ریختن آبجوش از سوراخ ِ جاقاشقی میکشد و ناگهان چشمش به پیرمردی میافتد که درست مقابل در عقبی منزل او ایستاده است:
ادوارد: مرتیکه اونجاست.... چرا اونجا وامیسته؟
فلورا: اون که به کسی کاری نداره. هفتههاست همونجا وامیسته....
ادوارد: اونجا چیکار میکنه؟
فلورا: معلومه. کبریت میفروشه.
اما این، همهی ماجرا نیست. راهی که از در عقبی منزل ادوارد میگذرد، در واقع یک بیراهه است که کسی از آن عبور نمیکند و ادوارد به پیرمرد مشکوک است. او بارها دیده که پیرمرد در سرما و گرما آنجا ایستاده و از جایش هم تکان نمیخورد. پیرمرد، نحیف و ناتوان است و بهنظر بیآزار میآید اما ادوارد او را به چشم مزاحمی میبیند که به قصد خاصی آنجا ایستاده و قصد میکند که هرطور هست از کار او سر دربیاورد.
بههمین دلیل از فلورا میخواهد که پیرمرد را به داخل منزل بیاورد تا او بتواند به قول خودش زیر زبانش را بکشد. فلورا اینکار را میکند و پیرمرد و ادوارد را در اتاق مطالعه تنها میگذارد. ادوارد به خشونت با پیرمرد رفتار و صحبت میکند، اما او گویی تکهای از دیوار است و یا یکی از صندلیهای جورواجوری که ادوارد سالها پیش از حراجی خریده و مدام پیرمرد را دعوت به نشستن روی آنها میکند. وقتی ادوراد از تکگویی با پیرمرد نتیجهای نمیگیرد، اجازه میدهد که فلورا نزد او برود تا بهقول خودش "حقیقت را کشف کند".
فلورا از ابزار زنانهاش کمک میگیرد:
فلورا: بگو ببینم. تو زن داری؟ از زنها خوشت میآد؟ تو هیچوقت... شده به زن فکر کنی؟
و لختی بعد:
فلورا: گمونم سکس دیگه معنیشو برات از دست داده. حتی بهش فکر هم نمیکنی؟ دیگه به ذهنتم خطور نمیکنه که سکس برای مردم یه فعالیت حیاتیه.
فلورا نام "بارناباس" را روی پیرمرد میگذارد و ناگهان تصمیم میگیرد که او را نزد خود نگه دارد و لبخند موذیانهای بر لبان پیرمرد نقش میبندد. در صحنهی آخر شاهد هستیم که جای "بارناباس" با ادوارد عوض میشود و فلورا سینی ِ کبریت مرد کبریتفروش را (که پر است از قوطیهای خیس و کپکزدهی کبریت) به دست ادوراد میدهد:
فلورا: ادوراد؛ این سینی ِ توئه. [با سینی کبریت بهطرف ادوراد میرود و آنرا در دست ادوارد میگذارد. سپس به همراه کبریتفروش از صحنه خارج میشوند. پرده به آرامی میافتد]
شاید بتوان زنبور مزاحمی را که در صحنهی اول داستان ظاهر میشود، نشانهای از حضور پیرمرد دانست که بیمقدمه وارد زندگی ادوارد میشود و جای او را میگیرد. پیرمرد در سرتاسر داستان کلامی بر زبان نمیآورد، اما سکوت او سرشار از کلام است. خود پینتر دربارهی سکوت در کارهایش گفته است: "در سکوت است که شخصیتهای نمایش حضور بیشتری پیدا میکنند." و این دقیقن دربارهی سکوت پیرمرد مصداق پیدا میکند. پیرمرد، نمادی است از تمام چیزهایی که آهسته و در سکوت به زندگی انسان ره مییابند و هرچند در ابتدا بیآزار و فاقد هرگونه قدرت به نظر میآیند، اما در واقع به قول شکسپیر از بسیاری از بیمهای مشهود، دهشتناکتر هستند.
پیشنهاد میکنم اگر هنوز کتابی از پینتر نخواندهاید، از آثار او غافل نشوید. برای شروع هم همین نمایشنامهی "درد مختصر" که کوتاه و زیباست بد نیست.
"درد مختصر" را انتشارات "کتاب زمان" با ترجمهی "پیمان مجیدی" منتشر کرده است .
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
دولت حسین امیرعبداللهیان مجلس شورای اسلامی سیستان و بلوچستان افغانستان انتخابات امیرعبداللهیان عراق جنگ دولت سیزدهم حجاب مجلس
سیل ایران تهران هواشناسی سیلاب شهرداری تهران سازمان هواشناسی باران فضای مجازی آتش سوزی یسنا هلال احمر
خودرو قیمت دلار قیمت خودرو مسکن دلار بانک مرکزی قیمت طلا تورم ارز بازار خودرو حقوق بازنشستگان ایران خودرو
صدا و سیما مسعود اسکویی صداوسیما دفاع مقدس بی بی سی موسیقی مهران غفوریان تلویزیون ساواک سریال سینمای ایران تبلیغات
رژیم صهیونیستی جنگ غزه فلسطین اسرائیل حماس روسیه آمریکا ترکیه انگلیس اوکراین نوار غزه ایالات متحده آمریکا
فوتبال پرسپولیس استقلال سپاهان لیگ برتر رئال مادرید باشگاه استقلال جواد نکونام بازی علی خطیر باشگاه پرسپولیس بایرن مونیخ
هوش مصنوعی اینستاگرام آیفون دیابت اپل عکاسی ناسا موبایل گوگل تلفن همراه
سلامت استرس طب سنتی کبد چرب فشار خون گرما