جمعه, ۸ تیر, ۱۴۰۳ / 28 June, 2024
مجله ویستا

ضرورت توانمند سازی دانشجویان


ضرورت توانمند سازی دانشجویان

اشتغال در رفاه مردم جامعه ما, نقش بسیار مهمی دارد انسانها بخش عمده ای از هویت خود را از آن می گیرند و بنابراین اشتغال, در شکل گیری خودانگاره اشخاص تصویری که شخص از خویشتن در ذهن خود دارد نقش چشمگیری دارد

● مقدمه:

اشتغال در رفاه مردم جامعه ما، نقش بسیار مهمی دارد. انسانها بخش عمده‌ای از هویت خود را از آن می‌گیرند و بنابراین اشتغال، در شکل‌گیری خودانگاره اشخاص (تصویری که شخص از خویشتن در ذهن خود دارد) نقش چشمگیری دارد. برای کسانی که وظیفه دارند به ایجاد اشتغال کمک کنند، واجب است که اطمینان حاصل کنند دانشجویان از آمادگی کافی به منظور ورود به بازار کار، برخوردار هستند روزوف (۱۹۸۲)

الوین تافلر در کتاب موج سوم می‌نویسد: بشر با شتاب زیادی به سوی آینده‌ای نامطمئن و ناشناخته کشانده می‌شود که نه شناخت درستی از آن دارد، نه به هیچ وجه برای رویارویی با آن آماده است و نه برای این مواجهه خط و مشی درستی دارد. وی نظام‌های آموزشی را مهم‌ترین عامل تحول و دگرگونی برای آماده‌سازی انسان‌ها، جهت درک و پذیرش تغییرات و قبول مسئولیت‌های خطیر معرفی می‌کند و این همه در حالی است که هنوز نظام آموزش عالی کشور با مشکلات بسیاری در سیستم خود دست به گریبان است. اگر چه در شرایط فعلی و با فراگیر شدن نظام اطلاعاتی در سطح بین‌المللی، انجام فعالیتهای شغلی، بهره‌مند بودن از دانش و مهارت کافی را می‌طلبد و شرایط لازم برای کسب موفقیت در بازار کار، حفظ رابطه شغلی و تحصیلی در کنار هماهنگ کردن مستمر آموخته‌ها با دانش روز است، با این حال به نظر می‌رسد بی‌توجهی نظام آموزش عالی بعضی از کشورها نسبت به این موضوع، توانمندی مورد نیاز و قابل قبول برای انجام فعالیت‌ها و افزایش میزان بهره‌وری فارغ‌التحصیلان در حاصل نشده است. به گفته آدام اسمیت پدر علم اقتصاد ، مهارتهایی که از طریق آموزش و کارآموزی کسب می‌شود، هزینه‌ای در بر دارد که می‌توان آن را سرمایه‌گذاری برای فرد و جامعه تلقی کرد که این هزینه‌ها دارای بازده اقتصادی برای هر دو است. چندی پیش نیز در یک مطالعه انجام شده از سوی بانک جهانی مشخص شد که نرخ سرمایه‌گذاری آموزشی که برای بیش از یکصد کشور در حال توسعه جهان محاسبه شده اثری فوق‌العاده در بازار سرمایه دارد. بدین ترتیب، دستیابی به اهداف توسعه نیازمند توجه ویژه به نتیجه آموزش دانشگاهی یعنی فارغ‌التحصیلان است و همین مسئله موضوع توانمندسازی شغلی فارغ‌التحصیلان (Enhancing Graduate Workability) را که در سالهای اخیر در کشورهای پیشرفته جهان اهمیت بسیاری یافته است و در حقیقت یک اولویت کلیدی برای آموزش عالی آن کشورها به حساب می‌آید، مطرح می‌کند.

به طور کلی توانمندسازی یعنی افزایش توانایی‌های دانشجویان به گونه‌ای که آنها به بهترین نحو بتوانند به حرفه مورد نظر خویش برسند و در آن موفق باشند. برای بدست آوردن درک مناسبتری از توانمندسازی باید تفاوت میان توانمندی شغلی (Workability) و اشتغال (Employment)را درک نمود. اشتغال یعنی داشتن کار، درحالیکه توانمندی شغلی یا قابلیت اشتغال یعنی ویژگی‌هایی که برای شروع، حفظ و پیشرفت در کار ضروری است. بنابراین می‌توان گفت که توانمندسازی یعنی کمک به ایجاد توانایی در جهت اشتغال اولیه، حفظ شغل و (در صورت نیاز) یافتن شغلی دیگر.

در مجموع انتظار می‌رود که فرآیند توانمندسازی در نهایت به ارتقای سطح کیفی زندگی شخصی فارغ‌التحصیلان نیز کمک ‌کند.

امروزه موفقیت در چنین فرآیندی می‌تواند کلید بازگشایی در قفل شده اشتغال در بحبوحه تغییرات سریع و غیر قابل پیش‌بینی در ساختارهای اقتصاد و اشتغال باشد. بدون تردید دانشجویان انتظار دارند با فراگیری مهارتهای لازم در طول تحصیل بتوانند پس از فارغ‌التحصیلی شانس خود را برای اشتغال در بازار کاری که روز به روز در حال رقابتی شدن است، افزایش دهند. از سوی دیگر دولت نیز به دنبال تقویت نیروی کار تحصیل کرده و با معلومات است تا سطح ملی رفاه اقتصادی ارتقاء یابد. تمام این موارد به روشنی ضرورت پرداختن به توانمندسازی شغلی را نشان می‌دهند.

● تعریف توانمند‌سازی

توانمندسازی مفهوم پیچیده‌ای است که به سختی می‌توان آنرا تعریف کرد. نایت و یورک (۲۰۰۱) مفهوم توانمندسازی را ترکیبی متعادل بین خصوصیت فردی (عمومی)، مهارتهای متنوع و همچنین دانش تخصصی می‌دانند. آنها اعتقاد دارند که به طور سنتی تأکید کمی به توسعه خصوصیات فردی شده است، در صورتیکه خصوصیات فردی تأثیر چشمگیری روی موفقیت دانشجو دارد.

در گزارش استراتژی توانمندسازی که در دانشگاه اکستر (University of Exeter) تهیه شده، توانمندسازی اینچنین تعریف شده: تشکیل و برقراری مکانیزم‌های مشخص تا دانشجویان بتوانند از طریق آنها توانایی‌های خود را در جهت استفاده از طیف گسترده‌ای از مهارتها و فرصت‌های شغلی توسعه دهند. مرکز تحقیقاتی LTSN انگلستان نیز چنین تعریفی ارائه می‌کند: توانمندسازی یعنی بهبود و ارتقای مجموعه‌ای از دستاوردها شامل مهارتها، دانش‌ها و خصوصیات فردی است که فارغ‌التحصیلان را قادر می‌سازد به شغل مناسب دست یابند و در آن شغل موفق باشند. در نتیجه توانمندسازی، فارغ‌التحصیلان، نیروی کار، اجتماع و اقتصاد سود می‌برند. باید در نظر داشت که محور اصلی توانمندسازی یادگیری و نحوه یادگیری است. توانمندسازی یک محصول نیست بلکه یک فرآیند یادگیری است.

در مجموع می‌توان گفت که توانمندسازی از دید افرادی که به نوعی با آن در ارتباط هستند، به شرح زیر تعریف می‌شود:

۱) از دید کارفرمایان و بازار کار، توانمندسازی شامل ارتقای سطح مهارتها و تجربیات کاری می‌شود.

۲) از دید دانشجویان توانمندسازی یعنی تلاش در جهت بالا بردن میزان جذابیت برای کارفرما و بازار کار در قالب داشتن مهارت، دانش و تجربه کاری و همچنین ارائه آنها به منظور شاغل شدن.

۳) از دید مؤسسات آموزش عالی توانمندسازی یعنی توسعه ظرفیت‌ها و قابلیت‌های دانشجویان از طریق ابزار مختلف به منظور افزایش یادگیری آکادمیک و گسترش تجربه کاری تا آنها بتوانند به طور فعال به جمع نیروهای کار وارد شوند.

۴) تعاریف دیگر توانمندسازی عبارت است از:

- توانمندسازی یعنی افزایش توانمندی در جهت یافتن و حفظ کردن کار مناسب، یعنی توانایی حرکت خودکفا در بازار کار ـ هیلاگ و پولارد (۱۹۹۸)

- توانمندسازی یعنی کوشش در جهت بهبود سرمایه شخصی یک فرد. ـ هاروی (۲۰۰۲)

- توانمندسازی از طریق انتقال دانش کارآفرینی به دانشجویان از طریق تجربه کاری حاصل می‌شود. ـ دیوید هاگ (۲۰۰۱)

- توانمندسازی یعنی افزایش توانایی به منظور یافتن شغل، موفق بودن در آن، و یافتن شغل دیگر در صورت نیاز ـ کارل گیلیارد (۲۰۰۱)

- توانمندسازی در اصل یک پروسه یادگیری است که سه بخش اصلی دارد: توسعه خصوصیات فردی، افزایش مهارتهای کارآفرینانه و مدیریت شغلی، زیاد کردن اشتیاق برای یادگیری و تمرکز روی آن. این پروسه یادگیری باید به دست‌یابی و حفظ شغل مناسب توسط فارغ‌التحصیل منجر شود. ـ هاروی، لوکه و موری (۲۰۰۲)

مرکز پژوهشی ESECTکه به ویژه در طی ۱۰ سال گذشته تجربیات زیادی در این زمینه به دست آورده است،. برای پروژه‌های تحقیقاتی خود در زمینه توانمندسازی فارغ‌التحصیلان از تعریف زیر استفاده می‌کند:

مجموعه‌ای از دستاوردها (مهارت‌ها، آگاهی‌ها و خصوصیات فردی) که باعث می‌شود فارغ‌التحصیلان شانس بیشتری برای پیدا کردن شغل و موفقیت در آن بیابند تا در نهایت علاوه بر فارغ‌التحصیلان، نیروی کار، اجتماع و اقتصاد نیز ارتقاء یابد.

تمام تعاریف مذکور تعاریف مناسبی هستند اما برای کامل‌تر شدن باید عوامل بیرونی زیر را نیز در آنها لحاظ کرد:

۱) وضعیت موجود عرضه و تقاضا در بازار کار

۲) توانایی‌های یک فرد در مقایسه با توانایی‌های دیگر متقاضیان

۳) شرایط شخصی

۴) اوضاع بازار اشتغال جهانی

● تاریخچه توانمندسازی فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها

توانمند‌سازی نیروی کار فارغ‌التحصیل موضوعی است که به ویژه در سالهای اخیر اهمیت بسیاری یافته است. دلیل این امر این است که از سویی دولتهای کشورهای مختلف به دلیل ویژ‌گی‌های خاص فارغ‌التحصیلان و قابلیت‌های آنان نگران آن می‌باشند و از سویی دیگر، کارفرمایان نیز نسبت به پیچیدگی‌های استخدام و اشتغال فارغ‌التحصیلان آگاه‌تر و در نتیجه حساس‌تر گشته‌اند. نگرانی بر سر مسأله توانمندسازی فارغ‌التحصیلان تنها به یک کشور خاص محدود نمی‌گردد. در حقیقت از دهه هشتاد میلادی، مباحثی در مورد ماهیت مهارت‌های فارغ‌التحصیلان وجود داشته است. این مباحث با افزایش سریع و چشمگیر تعداد فارغ‌التحصیلان در ابتدای دهه ۹۰ میلادی اهمیت ویژه‌ای پیدا کردند.

بدون شک انگلستان یکی از کشورهای پیشگام و بسیار باتجربه در عرصه توانمندسازی نیروی کار است. این کشور مؤسسات تحقیقاتی و پژوهشی متعددی را مثل ESECT (گروه هماهنگ‌سازی و توانمند‌سازی فارغ‌التحصیلان انگلستان) مأمور کرده است تا در این زمینه به بحث و بررسی و ارائه راهکار بپردازد.

در سال ۱۹۹۷، آقای لرد دیرینگ رئیس کمیته ملی تحقیق و تفحص در خصوص سیستم آموزشی انگلستان، گزارش مهمی را عرضه کرد. این گزارش که به گزارش دیرینگ (Dearing Report) معروف است، در آشکار ساختن نیاز برای داشتن مهارت‌های خاص، ضرورت فراهم‌سازی کسب تجربه کاری و اهمیت هماهنگی بیشتر میان آموزش عالی و کارفرمایان، نقش عمده‌ای داشت.

تا پیش از انتشار گزارش دیرینگ مسئله توانمندسازی تنها به دوره‌های کارآموزی یکساله موسوم به برنامه‌های ساندویچی (این برنامه‌ها در حقیقت دوره‌های کارآموزی هستند که اغلب یکسال به طول می‌انجامند و به دانشجویان اجازه می‌دهند تا با حضور در شرکتها و سازمانهای مرتبط، تجربه کاری با ارزشی به دست بیاورند و پایه‌های حرفه‌ای آینده خود را بنا نهند.) در رشته‌هایی همچون داروسازی، آموزش، مددکاری و مهندسی محدود می‌شد. در حقیقت اساتید و سیاستگذاران دانشگاه به مقوله توسعه مهارتها به عنوان یک موضوع فرعی و کم اهمیت نگاه می‌کردند و بیشتر در تلاش بودند دانش تخصصی و تئوریک دانشجویان را ارتقاء بخشند. البته در این میان استثناهایی نیز وجود داشت و بطور مثال در دهه‌های ۸۰ و ۹۰ میلادی به ترتیب در طرح عملی با نامهای کسب و کار در آموزش عالی (Enterprise in Higher Education) و آموزش عالی در خدمت قابلیت (Higher Education for Capability) ارائه گشت. در طرح کسب و کار در آموزش عالی سعی بر این بود تا به جای استفاده از دوره‌های مخصوص کسب مهارت، دانشجویان به صورت غیر مستقیم و از طریق مطالعه دروسی که در آنها به مهارتهای عمومی کسب و کار توجه شده بود، برای آینده حرفه‌ای خود مهیا شوند. در این طرح که با بودجه‌ای معادل ۶۰ میلیون پوند به اجرا درآمد، ۶۰ دانشگاه شرکت داشتند. سنجش‌های بعدی نشان داد که این طرح تأثیر شگرفی روی فرهنگ و روشهای آموزش عالی داشت و باعث شد تا برنامه درسی با اشتغال و نیازهای کارفرمایان ارتباط بیشتری پیدا کند.

طرح آموزش عالی در خدمت قابلیت نیز در این میان مؤثر بود و به حمایت از توانمندسازی فارغ‌التحصیلان پرداخت. این طرح نشان داد که لیاقت شغلی را نمی‌توان از طریق پاسخگویی به سئوالات چهارگزینه‌ای نشان داد و اینکه عملکرد کاری تنها در انجام وظیفه خلاصه نمی‌گردد، بلکه باید سعی کرد تا این عملکرد به ارتقای سطح کیفی سازمان و فعالیتهای آن نیز کمک کند.

گزارش دیرینگ از دو طرح مذکور استقبال کرد و توصیه نمود که تمام مؤسسات آموزش عالی باید به دانشجویان خود فرصت دهند تا با زمینه‌های شغلی آشنا گردند. این گزارش در ضمن از دولت خواست تا با برقراری ارتباط با نمایندگان کارفرمایان و سازمانهای حرفه‌ای، آنان را تشویق نماید تا فرصتهای بیشتری را به منظور کسب تجربه کاری دانشجویان فراهم نمایند. در طی ۵ سال گذشته، مؤسسات آموزش عالی در کشورهای اروپایی از گزارش دیرینگ و نتایج آن هم فراتر رفته‌اند تا بتوانند به نحوه مطلوب‌تری با چالش‌های جهانی‌سازی، نظام رقابتی و همچنین اقتصاد مدرن روبرو شوند.

امروزه ارتباط میان این مؤسسات و کارفرمایان بطور فزاینده‌ای رو به گسترش است. به عنوان مثال در این کشور سازمانی تحت عنوان شورای تأمین بودجه آموزش عالی (Higher Education Funding Council for England) وجود دارد که سعی می‌کند مؤسسات آموزش عالی را قادر سازد تا ظرفیت تعاملات خود را با بازار کسب و کار به حد مطلوب برسانند.

در مجموع باید گفت که موضوع توانمندسازی فارغ‌التحصیلان در کشور انگلستان سابقه بیشتری نسبت به کشورهای دیگر دارد. البته استرالیا و کانادا نیز از کشورهایی هستند که بیش از یک دهه به این موضوع پرداخته‌اند و همچنین در کشورهایی مثل زلاندنو، آمریکا، دانمارک، فنلاند و آفریقای جنوبی نیز تجربه فعالیت در این حیطه موجود است.

به طور خلاصه می‌توان گفت کشورهای جهان و به ویژه کشورهای اروپایی در سه حوزه به پیشرفت دست یافته‌اند:

۱) امروزه مؤسسات می‌دانند که ویژگی‌ها و عوامل متنوعی در فرآیند توانمندسازی تأثیرگذار هستند. در حقیقت این فرآیند به دلیل میزان افزایش گفتگو و تعامل میان کارفرما و مؤسسه آموزش عالی، همکاری در تدوین مواد درسی، تعیین دقیق نیازهای محیط کاری، آگاهی از مزایای تجربه کاری، فراهم‌سازی توسعه حرفه‌ای و همچنین ترویج یادگیری مادام‌العمر (Lifelong Learning)، به شکوفایی رسیده است.

۲) مباحث گسترده‌تری درباره ماهیت توانمندسازی انجام شده و تحقیقات زیادی نیز در این مورد صورت گرفته است. این مباحث تنها پیرامون تعیین نیازهای آنی فارغ‌التحصیلان و یا تهیه مقیاس سنجش توانمندی نمی‌چرخد. در واقع عوامل دیگری نیز که به توانمندسازی و ارتباط آن با طرحهای توسعه تحصیلات عالی و استخدام کارفرمایان تأثیر می‌گذارند، وارد این مباحث شده‌اند.

۳) آگاهی نسبت به تنوع و گوناگونی فعالیت‌های دانشگاهی افزایش یافته است. برای مثال در حال حاضر میزان اطلاع از منافع حاصله از داشتن شغل پاره وقت بسیار بالاست و مؤسسات آموزش عالی سعی می‌کنند تا با اتخاذ راهکارهای جدید، ارتباط میان دانشجویان و کارفرمایان را به حداکثر برسانند و توانمندسازی را در برنامه آموزشی بگنجانند.

بطور خلاصه باید گفت که در حال حاضر در کشور انگلستان توانمندسازی از مرحله پافشاری بیش از اندازه بر روی برخی مهارتها عبور کرده و با تکیه بر ساز و کار‌های خلاقانه درصدد است تا ذهن فارغ‌التحصیلان را به شیوه‌ای که منعکس کننده نیازهای محیط‌های کاری و اجتماعی است، همواره تشنه یادگیری نگه دارد.

● ضرورت توانمندسازی شغلی فارغ‌التحصیلان

به دلیل شرایط اقتصادی و اتخاذ سیاست توسعه آموزش عالی از سوی دولتها، جمعیت دانشجویی روز به روز در حال افزایش است و اکنون تنوع و گوناگونی شگرفی از نظر سن، زادگاه، سوابق تحصیلی، علایق و حتی آمال و آرزوها در نزد دانشجویان به چشم می‌خورد. این دانشجویان با پشت سر گذاشتن سختی‌ها و موانع بسیار، موفق به پایان تحصیلات خود و اخذ مدرک می‌گردند. اما برخلاف سالهای گذشته، دیگر داشتن مدرک تحصیلی تنها لازمه یافتن شغل مناسب محسوب نمی‌گردد زیرا ماهیت اشتغال فارغ‌التحصیلان به طور کلی در حال تغییر است. به طور مثال در کشور انگلستان و در سال ۲۰۰۰ میلادی، ۴۰۰ هزار فارغ‌التحصیل وجود داشت در حالیکه دولت طبق برنامه تنها می‌توانست ۱۸ هزار نفر از آنها را استخدام نماید. امروزه شرکتهای جدید و الگوهای شغلی در حال رشد و تحول هستند و همین مسئله باعث گسترش بازار کار فارغ‌التحصیلان شده است. یعنی رشد بخش خصوصی و خدمات، از طرفی فرصت‌های شغلی جدیدی را برای فارغ‌التحصیلان فراهم نموده و از طرفی دیگر چالش‌های متفاوتی را نیز فرا روی آنها قرار داده است. پیش‌بینی می‌شود که تا ۱۰ سال آینده دو میلیون شغل جدید در بخش خصوصی و کسب و کارهای کوچک در کشور انگلستان ایجاد شود.

تکنولوژی نیز در این بین نقش بسزایی دارد و باعث شده تا مفهوم دفتر کار سیار (Mobile Office) بیش از پیش بر سر زبانها بیافتد. یعنی دیگر نیازی نیست که تمام کار حتماً در داخل شرکت یا سازمان انجام شود. همین مسئله سبب گشته تا در اکثر کشورهای جهان، فارغ‌التحصیلان تشویق شوند به شغلهایی که پیشتر به دلیل محدودیت‌های جغرافیایی به آنها اعتنا نکرده بودند، روی بیاورند. در کشور ما نیز رشد بخش خصوصی افزایش داشته است و مثلاً در بخش IT تزریق ۲۵۰ میلیارد تومان پول ، علاوه بر بودجه‌‏های معمول، تحرک وسیعی در بخش خصوصی و شرکت‌‏های انفورماتیکی ایجاد کرده است.

در واقع در جوامع امروزی که اکثراً به فن‌آوری اطلاعات مجهز شده‌اند، فرآیند یافتن و درخواست کار تا حد زیادی تغییر کرده است. برای نمونه، متقاضیان اشتغال در حال حاضر موظفند رزومه و سوابق شغلی خود را از طریق پست الکترونیکی و نه به صورت حضوری، ارائه دهند. در برخی کشورها حتی از سیتمی هوشمند و برنامه‌ریزی شده استفاده می‌شود تا برای صرفه‌جویی در وقت و هزینه، در همان مرحله اول آن دسته از تقاضاهایی که با شرایط پایه‌ای شغل مورد نظر همخوانی ندارند، رد شوند.

موارد مذکور نشاندهنده تغییرات عمده در بازار کار مدرن امروزی است و ثابت می‌کند که فارغ‌التحصیلان باید برای موفقیت در اشتغال، خود را با شرایط جدید وفق دهند و این خود ضرورت توانمندسازی را نشان می‌دهد.

از دیدگاه کلان نیز می‌توان به راحتی به این ضرورت پی برد. در حال حاضر کشورهای جهان به نیروی کار تحصیل کرده نیاز دارند تا بتوانند در عصر جهانی شدن ، دانش اقتصادی خود را ارتقاء بخشند. کمیسیون اروپا مطمئن است که اتحادیه اروپا برای کسب آمادگی رقابت کردن، نیازمند نیروی کار تحصیل کرده است. در حقیقت دوره‌ای که در آن صنایع قادر بودند با اتکا به نیروهای عظیم بی‌مهارت و غیر متخصص، برای اروپا و به خصوص اروپای غربی زمینه رشد و پیشرفت ایجاد کنند، گذشته است، با وجود آنکه توانمندسازی به موفقیت اقتصادی منجر می‌شود، اما کمیسیون اروپا به آن به منزله عاملی در جهت ایجاد جامعه‌ای با معلومات (Knowledge Society) نیز می‌نگرد، زیرا در چنین جامعه‌ای شهروندان تحصیل کرده تربیت می‌شوند و در ضمن توسعه اجتماعی و فرهنگی شتاب می‌گیرد.

در ضمن برخی شواهد تحقیقاتی بیانگر این حقیقت است که نوع دستاوردها، خصوصیات یا سرمایه‌های فردی که باعث موفقیت شغلی می‌گردد، با دستاوردهایی که باعث موفقیت عمومی در زندگی می‌شود، تشابهات فراوانی دارد. گفته می‌شود که برای تضمین موفقیت، نیروهای جدید (باید به جای آنکه کنترل و مدیریت شوند، منعطف، مبتکر، دارای اختیار و با مهارت باشند) این ویژگی‌های مثبت نیازمند نیرویی است که تازه اندیشی می‌کند، بتواند به تفکر تحلیلگرانه و منتقدانه بپردازد و در ضمن بتواند بطور مؤثر با دیگران ارتباط برقرار کند، در قالب گروه کار کند و به طور مثبت تبادل اطلاعات داشته باشد. دستیابی به این ویژگی‌ها، همان هدف نهایی توانمندسازی است.

در نتیجه دولتها عمدتاً به ضرورت توانمندسازی فارغ‌التحصیلان پی برده‌اند. با این حال گاهی اوقات اجرای سیاستهای اشتغال با محوریت توانمندسازی بسیار سخت و مشکل به نظر می‌رسد. برخی کشورهای جهان مثل کشورهای پیشرفته و یا کشورهایی که به سرعت در حال قدم برداشتن در مسیر صنعتی شدن هستند (مثل کره جنوبی و یا سنگاپور)، به طور گسترده‌ای روی نیروهای کار خود سرمایه‌گذاری می‌کنند. اما بسیاری از کشورهای دیگر، به ویژه کشورهای فقیر و توسعه نیافته، قادر نیستند به میزان کافی و قابل قبول در این زمینه سرمایه‌گذاری کنند و به همین دلیل نمی‌توانند پاسخگوی نیازهای نیروی کار برای اشتغال باشند. اگر این کشورها نتوانند با حمایت جامعه بین‌المللی، برنامه‌ها و سیاست‌های مؤثر و جامعی در زمینه توانمندسازی نیروی کار داشته باشند، آنگاه مشکلات اشتغال آنها جدی‌تر خواهد شد. طبق اعلام نظر سازمان جهانی اشتغال (ILO)، هدف نهایی اقتصاد جهانی باید فراهم ساختن فرصت‌های شغلی برای همه مردم باشد تا آنها قادر شوند در محیطی سرشار از آزادی، برابری، امنیت و شأن انسانی به کار شایسته و سازنده بپردازند. این سازمان توانمندسازی نیروی کار را در کنار ارتقای مشارکت عمومی، حقوق انسانی در محیط کار و گفتگوی اجتماعی، یکی از چهار عامل اصلی به منظور توسعه اجتماعی بر می‌شمارد.

نویسنده: مهدی ترابی مهربانی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.