دوشنبه, ۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 24 February, 2025
گام معلق سینمای پلیسی

از ساخت فیلم «Heat» با هنرنمایی دو ستارهی هالیوودی، «رابرت دنیرو و آل پاچینو»، ۱۳ سال میگذرد. صرفنظر از نام این فیلم که حاوی رگههای فلسفی، اجتماعی و پلیسی است و تبدیل به موضوعی جنجالی در بین فیلمشناسان شده بود، باید اذعان کرد که این مسایل نتوانست فیلم را در غبار زمان مدفون کند.
Heat را هر کسی از ظن و نگرش خود به فیلم، «مخمصه»، «هیجان»، «برخورد» و ... ترجمه کرد و جالب اینجاست که این فیلم بهیادماندنی دارای تمام اینها بود ولی در واقع در هیچ یک بهطور کامل نمیگنجید.
اما نکتهیی که در اینجا باعث شد علاقهمندان سینما بهویژه کسانی که از مدیوم سینما به مدیوم شخصیتهای دنیرو و آل پاچینو رسیدهاند به یاد Heat بیفتند، ساخت فیلم «Righteous Kill» در سال ۲۰۰۸ است؛ فیلمی که دستِ کم از دو بابت میتواند واقعاً شبیه رو در رویی دو بازیگر سرشناس هالیوودی بعد از ۱۳ سال با یکدیگر باشد:
اولاً این فیلم هم دارای نامهای «قتل منصفانه» یا «قتل عادلانه» یا حتی «کشتن عادلانه» است ولی این تنافر معنایی با ماجرای تفاسیر مختلفی که از Heat شد بسیار تفاوت دارد، چرا که قتل عادلانه اگر منصفانه به آن نگاه کنیم به هیچ وجه فیلم قابل تأملی نیست.
در ثانی هرچند که رابرت دنیرو و آل پاچینو در این فیلم حضور دارند ولی این اتفاقی حرفهیی نیست و به زبان صریحتر، یک فرصت قدردانی و درک حضور رابرت دنیرو است که از اکتبر ۲۰۰۳ با سرطان پروستات دست به گریبان شده است.
به هر ترتیب با گذشت این ۱۳ سال از ساخت فیلم Heat تا اکران قتل عادلانه، سیر نزولی عرضهی فیلمهای تریلر پلیسی بسیار ملموس است.
با نگاهی دقیق میتوان فهمید پاشنهی آشیل فیلم قتل عادلانه، فیلمنامهی آن است که به صورتی عجیب و باورنکردنی، ضعیف و سهلانگارانه است. شاید تکنیکیترین کارگردانان هم به مدد همهی تواناییهای بصری سینمای هالیوود نتوانند از دل سکانسهای نامربوط و دیالوگهای نامفهوم این فیلم، اثری قابل تأمل خلق کنند.
رویکرد فیلمنامه و سرسپردگی آن و توجه بیش از اندازهاش به فیلم Heat، آنچنان است که به صورتی بسیار کمدی و مشمئزکننده، سکانس پایانی فیلم با دوئل آل پاچینو و رابرت دنیرو مواجه میشود؛ دوئلی که پیروز آن تماشاگر فهیمی است که برای زدودن تلخی شکست اقبال فیلم قتل عادلانه، دوباره پس از سالها فیلم Heat را به تماشا مینشیند.
کارگردان فیلم قتل عادلانه که «جان آونت» نام دارد واقعاً نمیداند با فضاهای کمدی ایجادشده در فیلمنامه و چهرهی دنیرو چه بکند؛ هرچند فیلمنامه روی کاغذ، واقعاً نمیتواند صفت خوب یا دستِ کم ممتنع را یدک بکشد و هرچند که او روی صحنهسازی و نماها، نکات تأملبرانگیزی را قید کرده و حتی در نامگذاری شخصیتهای دنیرو (Turk) و آل پاچینو (Rooster) شوخی معناداری کرده است. Turk بوقلمون است و Rooster خروس! نکتهی جالب در برخوردهای داستانکهای فیلم این است که آکنده از شخصیتهای منفی بوده و تجمع بدها باعث میشود که بیننده، محکوم به انتخاب شود؛ انتخابی که همیشه گریبانگیر تماشاگرانی است که در زندگی روزمره هم بین بد و بدتر، بد را میپسندند.
گرچه در فیلم Heat، هر دو هنرمند در تنگنای یک واقعیت تلخ اجتماعی و بسیار گزنده همدیگر را از پای درمیآورند و دست در دست یکدیگر جان میبازند اما در فیلم قتل عادلانه، کارآگاه روستر آگاهانه سینه را آماج گلولهی همکار دیگرش قرار میدهد؛ گلولهیی که پیش از هدف قرار دادن سینهی کارآگاه روستر، به قلب متن فیلمنامه اصابت و آخرین امیدها برای تخفیف سهلانگاری آن را تبدیل به یأس میکند. در واقع نکتهی قوت فیلمنامه، قاعدهی همسانی دو شخصیت «تورک» و «روستر» است. این دو قربانی اصلی پروندههای پلیسی شهر بزرگ نیویورک هستند؛ دو کارآگاهی که در سیاهی ژرفناک واقعیتهای تلخ اجتماع گرفتارند و جالب اینجاست که شخصیت دیگری در این فیلم نام «عنکبوت» (Spider) را یدک میکشد. هرچند از همان لحظات اول فیلم، فلاشبکهای اعترافات تورک به ظاهر از تعلیق فیلم میکاهد و بیننده داستان را لورفته میداند اما در چند سکانس آخر درمییابیم که همهی آن اعترافات، بازگویی لحظه به لحظه، اعترافات روستر است که در آخرین دقایق زندگیاش به تورک دیکته کرده است. این مورد هم اوج تأکید یک روح در دو بدن بودن این دو مأمور پلیس است، اما همهی این نمادهای فلسفی در قالب کلیت از هم گسیختهی فیلمنامه، کمرنگ میشود و متأسفانه پس از پایان فیلم، احساس خوشی به بیننده دست نمیدهد. صرفنظر از همهی موارد تکنیکی و منطقی داستان، قضیهی انتخاب دو بازیگر در آستانهی ۶۰ سالگی، چابکی و شیطنتهای این دو کارآگاه را از لحاظ منطقی خدشهدار میکند. چروکهای صورت هر دو بازیگر و وزن بالای دنیرو، به باورپذیری این که این دو کارآگاه فرز و چالاک هستند بسیار لطمه میزند.
● رابرت دنیرو
«رابرت دنیرو» یا «رابرت ماریو دینیرو جونیور» در هالیوود و بین دوستان به خاطر ضعف بدنی و چهرهی رنگپریده به «بابی میلک» مشهور بود. در حال حاضر هم او را بابی صدا میزنند. هرچند در نیویورک به دنیا آمده است، خیلیها او را ایتالیایی میدانند. او در این باره گفته است: «من ایتالیا را دوست دارم و پیوند عمیقی بین من و ریشههای ایتالیاییام وجود دارد». به رغم نظر بسیاری، بازی تأملبرانگیز دنیرو نتیجهی دید منحصر به فردش به زندگی و بازیگری است تا حرفهیی بازی کردن. او دربارهی زندگی و استراحت و رفاه میگوید: «تو زمانی که بمیری وقت برای استراحت به اندازهی کافی خواهی داشت» و در جای دیگر دربارهی بازیگری گفته است: «مهم نیست که احساسات خود را نشان میدهیم. مردم همه در حال پوشاندن احساسات خود در زندگی روزمره هستند، خب در نتیجه نشان دادن این احساسات در زمان بازیگری کار سختی نیست». چنین نگاهی، مطمئناً انرژی زیادی را به بار میآورد و باعث اتفاقی در سینما میشود به نام رابرت دنیرو!
● خبرهای آینده از دنیرو
رابرت دنیرو فیلم «فرانکی ماشین» به کارگردانی «دیوید لوین» را برای سال ۲۰۱۰ در برنامهی آیندهی خود گنجانده است. همچنین او در فیلم اقتباسی «کوچهی رؤیاها» در سال ۲۰۰۹، در کنار «اندی گارسیا» به کارگردانی «رایموند دی فلتیا» بازی خواهد کرد. این فیلم که بر اساس کتابی به همین نام به قلم «هایاتو موروکامی» نوشته شده است، دربارهی زندگی واقعی یک گانگستر آمریکایی - ژاپنی است. فیلم کمدی «همه خوباند» در سال ۲۰۰۹ و «دقیقاً چه اتفاقی افتاد» در سال ۲۰۰۸ با کارگردانی «باری لوینسون» از دیگر فعالیتهای این روزهای دنیرو است؛ فیلمی که به خاطر فضاسازی دنیای پشتصحنهی سینما و با بهرهگیری از شخصیتهایی نظیر خوانندهی بالیوودی، تولیدکنندهی هالیوودی، «بروس ویلیس»، تماشاگر جایزهی گرمی، تماشاگر جایزهی کن و «شون پن» در نقش خودش، بیشتر به یک مراسم قدردانی شبیه است تا فیلمی نامتعارف. جالب اینجاست که کارگردان فیلم Heat، نسخهی ویدیو گیم این فیلم بهیادماندنی را طراحی کرده است. این اتفاق، بازگشتی تمامعیار به یاد و خاطرهی فیلم دنیرو است؛ بازگشتی دلجویانه که همانطور که گفته شد، میتواند دلیل اصلی رو در رویی این دو بازیگر هالیوودی در فیلم قتل عادلانه باشد.
● آل پاچینو
«آل پاچینو» و قرار است در سال آینده فیلمی از او ببینیم به نام «داستان سئورال»، که در آن نقش «سالوادور» را بازی میکند، در سال ۱۹۴۰ در نیویورک به دنیا آمد. «آلفردو جیمز پاچینو» مشهور به «سونی» در بین رفقا و آل پاچینو در بین دوستداران سینما، یکی از معدود بازیگران هالیوودی است که تا کنون ازدواج نکرده است. بازیهای زیرپوستی و انفجارهای احساسیاش مدیون تاریخچهی تئاتری زندگی اوست. او مدت زیادی در کمپانی «دیوید ویلر» در بوستون، در تئاتر «ریچارد سوم» نقشآفرینی میکرد. این فعالیتهای نمایشی از ۱۹۷۲ تا ۱۹۷۹ چنان در نوع بازیاش تأثیر گذاشت که به او در رسیدن به یک سبک در عرصهی بازیگری سینما یاری رساند. او در همان زمان که با «بعدازظهر سگی» به شهرت بیش از پیش رسید، پیشنهاد بازی در فیلمهای صاحبنامی را رد کرد. «کرامر علیه کرامر»، «متولد ۱۴ جولای»، «اینک آخرالزمان»، «جنگ ستارگان» و چند فیلم مطرح دیگر از جمله مواردی است که او با غرور پا در حلقهی بازیگران آن نگذاشت.
جملهی جالبی که از او نقل میشود این که: «مشکل من این است که برای بیان خودم برای شما، نیازمند این هستم که شما ۵۰ سال با من باشید تا احساس من را درک کنید و بفهمید من چه میگویم».
همانگونه که اشاره شد او سال آینده با نقشآفرینی شخصیت «سالوادور دالی» هنرمند معروف سوررئال، مطمئناً چشمها را به خود معطوف خواهد کرد. هرچند زمانی که از او پرسیده شد که چه نقش رومانتیکی را دوست دارد بازی کند، گفته بود: «من نقش پابلو پیکاسو را دوست دارم. او ساعتها بدون حرکت پشت یک پارچهی خشک و خالی مینشست و شاید ۱۲ ساعت این حالت طول میکشید. این خیره شدن به بوم نقاشی برای امید بود و در نوع خودش رومانتیک است».
همچنین او دربارهی ایتالیایی بودنش میگوید: «در آمریکا بیشتر کسانی که ایتالیایی هستند در واقع نیمهایتالیایی هستند، اما این در مورد من صدق نمیکند. من بیشتر سیسیلی هستم و کمی هم از خصلتهای اهالی ناپل در خون من است».
● قتل عادلانه از زاویهیی دیگر
شروع فیلم قتل عادلانه، ضربآهنگ سریعی دارد. صحنههای تیراندازی و عنوانبندی فیلم و پرسش و پاسخهای نامفهوم تورک و روستر با هم، متأسفانه هیچ ارتباط مؤثری برای بیان کلیت فیلم ایجاد نمیکند. نشانه روی سیبلها و تمرین تیراندازی این دو کارآگاه، فقط تأکید ملالتبار دوستی آنها و مهارت در تیراندازی است و نه چیز دیگر. این صحنه برای شروع یک فیلم که در چند سکانس نشان داده است که میخواسته به گونههای فلسفی، کمدی و حتی رومانتیک سرک بکشد، شروعی دلسردکننده است.
این که قاتل قتلهای زنجیرهیی طبع شعر دارد و روی هر جسد شعری به یادگار میگذارد، هیچ امتیازی ندارد و تنها شاید در برابر همهی ضعفهای فیلمنامه و تدوین فیلم، نکتهیی تسکیندهنده باشد.
«راسکالنیکوف» در رمان «جنایت و مکافاتِ» داستایوفسکی که شخصیت دانشجویی قاتل است، پیش از دو قتلی که انجام میدهد در یک یادداشت مطبوعاتی میگوید: «در زندگی دو نوع انسان وجود دارد؛ انسان عادی و غیرعادی.
انسانهای غیرعادی برای نجات انسانیت میتوانند خونریزی کنند». هرچند که راسکالنیکوف، شخصیتی از جامعهی کمونیستپرور روسیه است و پیش از قتل، یادداشت مینویسد و با روستر فیلم قتل عادلانه که پس از کشتن، طبع شعرش شکوفا میشود متفاوت است و هرچند که او دانشجویی است از متن اجتماع آمده و روستر متعلق به متن فرودست جامعه نیست و فردی لیبرالیست است، باز هم نتیجهیی یکسان عاید مخاطب میشود. برای ایجاد نظم باید با آنارشی به کمک قانون رفت و این سوغات عجیب و غریبی از بین تمامیت پیامهای هر دو اثر است.
صرفنظر از بحث تطبیقی فیلم قتل عادلانه با کتاب جنایت و مکافات، حضور یک خوانندهی رپ در فیلم، بدون بهرهگیری از امکانات خوانندگی او و شاید تنها برای مقاصد تجاری فیلم، بسیار به سیر منطقی داستان لطمه زده است.
● ۵۰ سنت
«کورتیز جیمز جکسون سوم» (!) یا «۵۰ سنت» خوانندهی سیاهپوست رپی است که از ابتدای سال ۲۰۰۰، جای خود را به عنوان یک خوانندهی عصیانگر در متن ترانهها و ویژگی شخصیتیاش، در بین دیگر خوانندگان رپ یعنی امینم و «دکتر دی» باز کرده است. او نه سیگار میکشد و نه الکل مینوشد، خانوادهمدار است و پسرش «مارکوئیز» را «۲۵ سنت» نامیده است. همهی این عوامل باعث شده موفقیت و جلوهی بیشتری نسبت به دیگران داشته باشد. حضور او در چند سکانس محدود از فیلم قتل عادلانه، کمک شایان توجهی به فروش فیلم کرده است. از طرف دیگر، هجوم واژگان بینظم و ترتیب ترانههای رپ که حضور فیزیکی او را به ذهن تماشاگر متبادر میکند با شعرهای بامعنایی که روی جسد مقتولان از سوی قاتل رها میشود، تعادلی ادبی در فیلم ایجاد میکند.
شاید برای اهمیت حضور ۵۰ سنت در این فیلم گفتن چند خصوصیت او جالب توجه باشد:
آلبوم «ثروتی به دست بیاور یا مرگ را تجربه کنِ» او با فروش ۹۰۰ هزار سیدی در اولین هفتهی عرضهی آن، همه را متعجب کرد.
پخش غیرقانونی و وسیع آلبوم «قدرت دلارِ» او باعث شد کمپانی کلمبیا از پخش آن صرفنظر کند.
در سال ۲۰۰۷، مجلهی فوبز تخمین زد که درآمد او در هر سال در حدود ۳۳ میلیون است.
به هر حال و با همهی این اوصاف، با توجه به این که فیلم قتل عادلانه هفتمین کار سینمایی جان آونت است میتوان به آیندهی کاری او خشنود بود، البته اگر او نیز شاخصهای سینماییتری برای ساخت فیلم اختیار کند.
● آثار دیگر
«جهان دوم» با فیلمنامهیی از «اسکات کینگ» که یک تریلر جنایی است و «من میکشم» با فیلمنامهیی از «دیویده فراریرو» بر اساس رمانی از «جورجیو فلاتی»، از آثاری است که جان آونت در دست ساخت دارد. جهان دوم تا چند ماه دیگر به بازار خواهد آمد، اما فیلم من میکشم قرار است سال ۲۰۱۱ در کشور ایتالیا اکران شود.
▪ چند دیالوگ
هرچند فیلم قتل عادلانه استخوانبندی محکمی ندارد، ولی یادآوری چند جمله از این فیلم خالی از لطف نیست.
- تورک: «بیشتر افراد به پلاک پلیس احترام میذارن؛ اما همهی مردم برای اسلحه احترام زیادی قایلان».
- روستر خطاب به تورک: «اون آدم، باز هم مرتکب قتل میشه؛ تو میدونی و منم میدونم».
- در بخشی از فیلم تورک جملهیی را از متن پدرخواندهی ۳ میگوید.
تورک: «همیشه وقتی من فکر میکنم داخل قضایا نیستم، منو هل میدن تو جریان».
● نکتهی آخر
اگر در فیلم دقیق بشوید، روی دیوار دفتر پلیس پوستری از فیلم «اثر پروانهیی» که با نام اصلی
«The Butterfly Effect»و در سال ۲۰۰۴ ساخته شده است را خواهید دید. با توجه به مضمون فیلم تخیلی اثر پروانهیی که بازگشت به ابتدای یک داستان زندگی و امکان تغییر سرنوشت را درمینوردید، میتوان اینگونه برداشت کرد که داستان همبازی شدن دنیرو و آل پاچینو در فیلم Heat میتوانست به صورت سکانس آخر فیلم قتل عادلانه پایان پذیرد .
هومن ظریف

ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست