چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
آن طرف بام نسبیّت
تا چند سال قبل، دو گروه عمده سیاسی در کشور تلاش میکردند مرزبندیهای بسیار واضح با یکدیگر داشته باشند و این مـرزبنـدیها را به صورت علنی با مردم در میان بگذارند. این علاقهمندی به مرزبندی تا آنجا پیش رفت که هیچ یک از دو جناح، تحمل همراهی و همکاری با وابستگان به جناح مقابل را نداشتند. اوج این واگرایی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ آشکار شد که یک روزنامه مدعی اصولگرایی تمام نیروهای انقلاب را در جبهه طرفداری از کاندیدای محافظهکاران و جبهه متحد کفر را حامی کاندیدای اصلاحطلبان دانست. البته کسانی هم در جبهه اصلاحطلبان، برای آنکه از قافله جداسازی عقب نمانند تا آنجا پیش رفتند که رفسنجانی را در جبهه مقابل اصلاحات قرار دادند و پس از مدتی کروبی را نیز و بعد از آن عدهای سر برآوردند و شعار عبور از خاتمی را مطرح کردند.
بین دو جناح نیز کار به جایی رسید که شمشیرهای آخته جناحها، هر روز در برابر چشمان مردم به روی یکدیگر کشیده مـیشد. کسانی که خود را اصولگرا میدانستند کوچکترین حرکت وابستگان به جناح اصلاحطلبان و حتی کسانی که به ناحق خود را اصلاحطلب مینامیدند را زیر ذرهبین میگرفتند و اولین فرض آنها در خصوص هر گفتار و رفتار اصلاح طلبان، وجود نوعی وابستگی به دشمنان اسلام و انقلاب بود. البته اصلاح طلبان در این مـورد رفتـار منصفانهتری داشتند. اما به هر حال در این جناح نیز کسانی یافت میشدند که برای هر حرکت اصولگرایان، اهداف اقتدارگرایانه و ضد آزادی جستجو میکردند.
باگذشت چند سال از حاکمیت این فضا در میان جناحهای سیاسی کشور، اکنون به نظر میرسد عقلایی در دو جناح پیدا شدهاند که فهمیدهاند نه هیچ کس معصوم است و نه هیچ کس سراپا گناه و پلیدی. این درک صحیح، ابتدا در میان اصلاحطلبان به وجود آمد و بخشی از بدنه این جناح که در سالهای حاکمیت اصلاحطلبان با عبور از ریش سفیدان، بسیاری از افراد را غیرقابل تحمل میدانستند به خود آمدند و تلاش کردند تا جبران مافات کنند. از سوی دیگر شرایط حساس کشور و گرفتاریهای متعدد مردم و نیز پیامد رفتارهای حذفی در عرصه مدیریت کشور به ویژه در دو سه سال اخیر اصولگرایان معتدل را نیز به فکر انداخت تا عینک <امریکایی بینی> و < کافربینی> را از چشمان خود بردارند و این حکم عقلی و شرعی را مدنظر قرار دهند که <دیگران هم میفهمند و آنها هم حق اظهارنظر دارند؛ حتی اگر با بسیاری از مبانی مورد نظر اصولگرایان مخالف باشند.> البته رسیدن بسیاری از اصولگرایان به این درک به زمانی موکول شد که تصفیه درون جناحی، حتی بسیاری از اصولگرایان را به حاشیه رانده بود و عدهای میخواستند خود را مدعی و وارث همه سرمایههای نظام و انقلاب نشان دهند. اما به هر حال، این یک اتفاق مبارک بود که وابستگان دو جناح بپذیرند در عالم سیاست، اکثر امور اگر نگوئیم همه آنها نسبی است و هیچ کس را نباید به خاطر یک یا چند کلام یا گام، از صحنه حذف کرد و او را بدنام نمود.
در هفتههای اخیر نشانههای بیشتری از پذیرش این نسبیّت در میان اصولگرایان و اصلاحطلبان مشاهده میشود. در حالی که هیچ نشانهای از این نسبیّتگرایی در رابطه میان دو جناح و حتی رابطه بعضی از آنها با مردم به چشم نمیآید. مثلاً در شرایطی که هنوز در برخورد با رقبای سیاسی و مردم عادی، بسیاری از حرکات و اظهارات با واکنش بسیار تندمواجه میشود، اصولگرایان برخی تکرویها و تندرویها را کنار گذاشتهاند و خود را ملزم به ارزیابی نسبی افراد و رفتار آنها میدانند. تغییر لحن برخی روزنامههای طـرفـدار دولت و پذیرش این نکته که حمایت آنها از دولت و رئیس جمهور یک امر نسبی است و نیز اذعان رسانهای رئیس مجلس به این موضوع که <با علم به بعضی کاستیها، به وزیران پیشنهادی رای دادیم> نشانههایی است که ثابت میکند مواضع سابق که گویی اصولگرایان تافتههای جدابافته و دور از هر زشتی و خطا هستندکم کم جای خود را به واقعگرایی میدهد. البته صداقت اصولگرایان در این زمینه هنگامی ثابت خواهد شد که همین رفتار در برابر رقیبان و گروههای کوچک و بزرگ دانشجویی، فرهنگی، کارگری و... نیز به کار گرفته شود.
اما آنچه در این زمینه میتواند اسباب نگرانی باشد افتادن از آن طـرف بـام نسبیّـت اسـت. متـأسفـانـه کسـانـی که یک روز، کوچکترین حرکت <مشکوک به خطا> از دیگران را به سوژهای برای حملات غیر منصفانه تبدیل میکردند، امروز آنچنان در دام نسبیّت افتادهاند که تنها معیار برای آنها وابستگی به جناح متبوع خودشان است و معتقدند هر کس که نام اصولگرا داشته و دارد هر چـه باشد <نسبت> به طرف مقابل بهتر است. براساس همین اعتقاد، یک روز میگویند برای حفظ وحدت اصولگرایان در برابر بی برنامگی و اقدامات هزینه ساز دولت سکوت کردیم و یک روز دیگر، سخنان هم طیفیهای خود که وزیر پیشنهادی را دروغگو میداند میشنوند و در عین حال به وزیر پیشنهادی رای میدهند و در آخر هم میگویند طرح این سخنان از افتخارات جبهه اصولگرایی است! اگر سخن کسی که وزیر را دروغگو دانسته است درست باشد رای دادن به وزیر، با هیچ معیاری حتی معیار <نسبیّت> قابل توجیه نیست. اگر هم نماینده اصولگرای مجلس، وزیر پیشنهادی را به ناحقدروغگو خوانده باشد، افتخار کردن به این اظهارات، با هیچ منطقی پذیرفتنی نمیباشد.
در جبهه اصلاحات نیز به نظر میرسد نسبی گرایی در حال افتـادن در مسیر افراط است. برخی سخنان مطرح شده توسط تعدادی از اصلاحطلبان و اقبال نسبی آنها به بعضی کاندیداهای سرشناس جناح اصولگرایان که معنایی جز عدول از اصلیترین مبانی اختلاف دو جبهه ندارد نشان میدهد که به نظر تعدادی از افراد در جبهه اصلاحات، هر کس که رئیس جمهور شود نسبت به یک نفر یعنی رئیس جمهور فعلی بهتر است. این اقبال <نسبی> به آن معناست که مردم، سال آینده تنها باید در انتظار تعویض رئیس جمهور باشند بدون آنکه بدانند رئیس جمهور بعدی چه برنامههایی برای بهبود اوضاع داخلی و خارجی کشور و رفع مشکلات مردم دارد.
در یک کلام، تلاش برای خروج از مطلقگراییهای رایج در دوازده ســال گـذشتـه و پـذیـرش نسبیّـت امـور مـیتـوانـد دستاوردهایی داشته باشد؛ به شرط آنکه عدهای با افتادن از آن طرف بام نسبیّت، خود و مردم را دچار گمراهی نکنند!
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست