یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
پایان استقلال بانک مرکزی
هر بحران اقتصادی بزرگی قربانیان خود را دارد. برخی دوباره برمیخیزند، اما برخی دیگر با زیانی درازمدت و حتی دائمی مواجه خواهند شد. وقتی بحران جهانی سال ۲۰۰۸ رخ داد، رشد اقتصادی قربانی قابل بازگشت این بحران بود که از خود انعطاف نشان داد، اما استقلال بانک مرکزی به شدت و شاید برای همیشه آسیب دید.
در دهه ۱۹۷۰ جهان غرب با پدیدهای منحصربهفرد مواجه شد: همزمانی رکود با تورم روز افزون. موفقیت آلمان در حفظ تورم پایین در چنین فضایی به خاطر این واقعیت بود که بوندسبانک، بانک مرکزی این کشور، به واقع از دولت آلمان مستقل بود. این موجب یک حرکت جهانی شد که طی آن کشوری از پس کشوری دیگر قوانینی برای افزایش استقلال بخش پولی خود تدوین کردند. خیلی زود تورم رو به کاهش گذارد.
در شرایطی که رشد اقتصادی سریع به هزینههای کمتر از انتظار و درآمدهای بیشتر از انتظار برای دولتهای غربی منجر شد، ایجاد استقلال بانکهای مرکزی از فشارهای سیاسی آسان بود. دولتها از بانکهای مرکزیشان نمیخواستند که پول چاپ کنند.
اما در یک فضای اقتصادی که کمتر مطلوب بود، چاپ پول به جایگزینی دم دستی برای تصمیمات دشوار و اصلاحات دردناک از جمله افزایش مالیاتها و کاهش شدید هزینههای دولت بدل شد؛ بنابراین از زمان آغاز بحران فعلی مالی و بدهیهای خارجی، دولت کشورهای پیشرفته و بانکهای مرکزی اجازه دادهاند که سیاستهای مالی بر سیاستهای پولی ارجحیت یابند.
بانک ژاپن تازهترین مثال برای یک بانک مرکزی عمده است که در برابر تمایلات دولت خود سر تعظیم فرود آورد. تمایلاتی که شینزوآبه، نخستوزیر اعلام کرد: باید اجرا شوند. تصمیم اخیر بانک مرکزی ژاپن برای خرید تعداد نامحدودی از اوراق قرضه دولتی برای محقق ساختن هدف تورم ۲ درصدی پایانی بود بر استقلال این بانک.
بانک انگلستان نیز تقریبا هر اوراق قرضه دولتی جدیدی را که در بریتانیا صادر میشود، میخرد و این در شرایطی است که تورم سالانه بیش از سقف ۳ درصدی است که دولت تعیین کرده است. اگر چه نرخ تورم بریتانیا طی سالهای اخیر بیش از ۴ درصد بوده و حتی به ۵ درصد هم رسیده است، این بانک به تسهیل سیاست پولی خود ادامه داد. در عین حال فدرال رزرو آمریکا اکنون در حال خریداری بیش از ۹۰ درصد اوراق قرضه خزانهداری آمریکاست که به تازگی صادر شده است. هر سه این کشورها از مهمترین اصل بانکهای مرکزی تخطی کردهاند: بانک مرکزی نباید در تامین پول برای هزینههای دولت دخالت کند، اما این تعجبآور نیست چون بانک مرکزی این کشورها هیچوقت واقعا مستقل نبودهاند.
به عنوان مثال بر اساس بند ۴ قانون بانک ژاپن، «بانک مرکزی باید همیشه با دولت ارتباطی تنگاتنگ داشته باشد و به میزان کافی نظرات خود را منتقل کنند، طوری که کنترل ارزها و پول آن و سیاست اقتصادی دولت با هم سازگار باشند.» این به آن معناست که بانک ژاپن میتواند وانمود کند که مستقل است، اما فقط تا زمانی که دولت به آن اجازه دهد.
همینطور بند ۱۹ قانون بانک انگلستان، به وزارت خزانهداری اجازه میدهد که «در صورتی که مورد علاقه عموم باشد و شرایط اقتصادی ایجاب کند»، سیاست پولی بانک مرکزی را هدایت کند. عبارت «مورد علاقه عموم» در بین سیاستمداران از محبوبیت زیادی برخوردار است؛ چون به اندازه کافی مبهم است تا به آنها فضای کافی برای حرکت بدهد. این باعث شده است بانک انگلستان به طور کامل در خدمت تمایلات وزارت خزانهداری انگلستان باشد.
در ایالات متحده، قانون فدرال رزرو میتواند با اکثریت کنگره تغییر یابد و اصلاح شود و این حقیقتی است که فدرال رزرو به آن واقف است. علاوه بر این طی چند سال اخیر، نظام چکها و ترازنامهها به شدت از این واقعیت آسیب دیده است که باراک اوباما، رییسجمهوری ایالات متحده فرصتی نادر در اختیار داشت که همه اعضای هیات مدیره فدرال رزرو را تغییر دهد یا در سمت خود ابقا کند. این وی را قادر میساخت که مدیران متمرد را تغییر دهد.
بر اساس قانون، بانک مرکزی اروپا از جمله مستقلترین بانکهای جهان است و فرآیند دشوار و پیچیده تدوین شرایط بانک مرکزی اروپا که جزئی از معاهده اتحادیه اروپا به شمار میرود، بدون توافق همه کشورهای عضو اتحادیه قابل تغییر نیست و این موضوع آن را در برابر فشارهای سیاسی محفوظ نگه میدارد، اما گذشته از این امتیاز، بانک مرکزی اروپا خود را با سیاستمداران اروپایی سازگار کرده است و از زمان بحران همواره از استقلال آن کاسته شده است.
در جنوب اروپا بانکهای مرکزی به طور سنتی بخشی از دولت محسوب میشوند. این به آن معناست که نمایندگان اغلب کشورهای عضو اتحادیه مطیعسازی بانک مرکزی را امری طبیعی تلقی میکنند. با توجه به آنکه آنها سهمی برابر در تصمیمات بانک مرکزی دارند از سال ۲۰۰۸ تا کنون بانک مرکزی اروپا بیشتر شبیه بانک مرکزی ایتالیا بوده است تا بانک مرکزی آلمان که به مراتب فعالتر و مستقلتر عمل کرده است. سیاست بانک مرکزی اروپا برای خرید مقادیر زیاد اوراق قرضه دولتی از کشورهای بیمار حوزه یورو نشاندهنده این تغییر است. این اقدام باعث شد که دو مدیر بانکی آلمانی با تجربه به نامهای اکسلوبر، رییس بانک مرکزی آلمان و یورگن استارک، اقتصاددان ارشد بانک مرکزی اروپا از سمتهای خود استعفا کنند.
بانکهای مرکزی مستقل به نمادی از گذشته تبدیل شدهاند. این واقعیت که به رغم رکودهای شدید سالهای اخیر، تورم در بسیاری از کشورهای غربی افزایش یافته است، میتواند به این معنا باشد که بازارهای مالی تغییری اساسی را آغاز کردهاند. اگر استقلال بانک مرکزی کلید ثبات درازمدت قیمتهاست، میتوان نتیجه گرفت که دوران تورم پایین به پایان رسیده است.
نویسنده: سیلویتر اجیفینگر
منبع: پراجکت سندیکیت
مترجم: شادی آذری
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
امیرعبداللهیان دولت سیزدهم گامبیا دولت حسین امیرعبداللهیان سیستان و بلوچستان انتخابات جنگ مجلس شورای اسلامی حجاب مجلس افغانستان
سیل یسنا تهران هواشناسی شهرداری تهران بارندگی سازمان هواشناسی باران فضای مجازی آتش سوزی هلال احمر آموزش و پرورش
هوش مصنوعی خودرو دلار قیمت خودرو قیمت دلار مسکن قیمت طلا تورم بانک مرکزی بازار خودرو حقوق بازنشستگان ایران خودرو
تلویزیون صدا و سیما جهان مسعود اسکویی مهران غفوریان موسیقی صداوسیما سریال سینمای ایران سازمان صدا و سیما
رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل جنگ غزه روسیه آمریکا انگلیس اوکراین یمن نوار غزه ایالات متحده آمریکا جنگ اوکراین
فوتبال پرسپولیس استقلال سپاهان رئال مادرید لیگ برتر باشگاه استقلال بازی باشگاه پرسپولیس علی خطیر جواد نکونام بایرن مونیخ
آیفون اینستاگرام دیابت اپل ناسا عکاسی تبلیغات موبایل گوگل
کبد چرب فشار خون