چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

یهود و آمریكا


یهود و آمریكا

تلاش اقلیتی كوچك به نام یهود در جهت سلطه بر تمامی منابع و مراكز ایالات متحده آمریكا مدت هاست كه شروع شده است این گروه با نفوذ در تمام مراكز تصمیم گیری, آموزشی و مالی آمریكا عملاً كنترل این كشور را در دستان خود گرفته است و می رود تا با تخریب زیرساخت های فرهنگی و اقتصادی آمریكا آن را به ورطه نابودی بكشاند

تلاش اقلیتی كوچك به نام یهود در جهت سلطه بر تمامی منابع و مراكز ایالات متحده آمریكا مدت‌هاست كه شروع شده است. این گروه با نفوذ در تمام مراكز تصمیم‌گیری، آموزشی و مالی آمریكا عملاً كنترل این كشور را در دستان خود گرفته است و می‌رود تا با تخریب زیرساخت‌های فرهنگی و اقتصادی آمریكا آن را به ورطه نابودی بكشاند. نویسنده این مقاله با پرهیز از افشای نام خود به علت ترس از این گروه، به تشریح چگونگی این سلطه و نقشه‌های آنان در جهت براندازی می‌پردازد. البته باید به این نكته اشاره نمود كه در جامعه یهودی نیز افرادی هستند كه از این‌گونه اعمال بری و بر كنار باشند.

●دولت جهانی

آیا نابوی «آمریكا» به صورتی اتفاقی روی می‌دهد؟ و آیا ملت ما كوركورانه، برنامه‌های یك گروه كوچك ولی قدرتمند از بانكداران ثروتمند بین‌المللی را كه می‌خواهند بر ما همانند بردگان ولی با نام «نظم نوین جهانی» و یا یك «دولت جهانی» حكمرانی نمایند، دنبال خواهد نمود؟

پس از سال‌ها مطالعه و بررسی، ما مطمئن شده‌ایم كه طرحی بین‌المللی وجود دارد تا یك دولت جهانی ایجاد گردد و اقتدار و استقلال آمریكاییان از بین برود. گروه بین‌المللی حامی این نقشه، در وضعیتی كاملاً محرمانه كار خود را به پیش می‌برد، اما چرا؟ زیرا آنان می‌دانند كه اگر آمریكاییان از خواب غفلت بیدار شوند و حقیقت را در مورد آنچه بر ملت ما می‌گذرد، دریابند؛ و اگر آمریكاییان درك نمایند كه دشمن واقعی آنان كیست و این دشمن چگونه كار خود را انجام می‌دهد، آن‌گاه این آمریكاییان وطن‌پرست قیام خواهند كرد و همه آنانی را كه در پس پرده این برنامه شیطانی هستند، از بین خواهند بود.

برای قرن‌های متمادی، یك دار و دسته كوچك ولی قدرتمندتلاش می‌كند تا ایالات متحده و سایر ملت‌های دنیا را به یك دولت جهانی تبدیل كند. در این میان، «سازمان ملل» تنها به یك آلت دست در بین این مجموعه از توطئه‌گران بدل گردیده است. آنان به دنبال تحمیل یك سیستم پولی جهانی كنترل شده از سوی خودشان بر همه كشورهای دنیا هستند تا همهٔ مردم برده‌وار در جهت خواسته‌های آنان و تحت نام نظم نوین جهانی كار كنند.

آنان از آغاز فعالیت‌های خود می‌دانستند كه برای برده كردن ما، باید ما را از مسیحیت دور نمایند. آنان در حوزه ایجاد محدودیت برای«مسیحیت» و «انجیل» كه قطب‌نمای اخلاقی كشور ما شناخته می‌شدند، بسیار موفق بوده‌اند. از سوی دیگر، آن‌ها با ایجاد «دادگاه‌های فدرال» و دور نمودن انجیل و مسیحیت از مدارس، نظام اخلاقی و همه سازمان‌ها و مؤسسات ایلات متحده، اهداف خود را به صورتی موفقیت‌آمیز دنبال كرده‌اند. براساس طرح آنان، نظام اخلاقی و خانواده‌های ما نیز به اضمحلال كشیده شدند. اما آنان چگونه این كارها را انجام دادند؟ باید به خاطر داشت كه آنان كنترل تقریباً كاملی بر هالیوود، شبكه‌های تلویزیونی و تقریباً همه روزنامه‌ها و نشریات و كتاب‌های منتشره در جامعه ما داشته‌اند. همچنین آنان به طور مداوم با فیلم‌های سینمایی مستهجن و هرزه و همچنین شوهای تلویزیونی سخیف و مبتذل تولید رسانه‌های تحت سیطره‌شان، به صورتی كاملاً هدف‌دار، ملت ما و افكار ما را با تصاویر مستهجن بمباران مینمایند تا شخصیت اخلاقی ما را بیش از پیش رو به انحطاط ببرند. از سوی دیگر، آنان با استفاده از اتحادیه آزادی­های مدنی آمریكا، تلاش می‌نمایند تا آخرین بقایای اعتقاد به «خدا» و «مسیحیت» را از اذهان مردم ما بزدایند.

در سال ۱۹۱۳ میلادی، بانكداران بین‌المللی، سیستم بانكی ملی ما را بنیان نهادند كه امروزه ما آن را با نام «سیستم منابع فدرال» می‌شناسیم. با استفاده از بانك‌هایی كه برای قرن‌های متمادی به صورت خصوصی فعالیت می‌كردند، این سیستم را ایجاد نموده‌اند تا به عنوان وسیله‌ای جهت ربودن منابع طلای كشور ما به‌كار رود و در عوض، ما صاحب اسكناس‌های كاغذی شده‌ایم كه روز‌به‌روز بی‌ارزش‌تر می‌شوند.

●بزرگ‌ترین انحصار مالی

چارلز لیندبرگ نماینده اسبق كنگره آمریكا در سال ۱۹۱۳ میلادی، با توجه به تصویب «قانون منابع فدرال» در آن سال چنین گفته بود: «این قانون، باعث ایجاد بزرگ‌ترین انحصار تك قطبی مالی كره زمین خواهد گشت. پس از امضای این قانون توسط رییس‌جمهور وقت ایالات متحده (ویلسون)، دولت ناپیدای به‌وجود آمده توسط قدرت پول، شكلی قانونی خواهند یافت. با این قانون جدید در هر زمان كه صاحبان تراست بخواهند، به ایجاد تورم دست زده و به صورتی علمی، فعالیت‌های خود را توجیه می‌نمایند. با این قانون، بدترین جرایم قانونی دوران‌ها شكل خواهد گرفت.» اما وودرو ویلسون رئیس‌جمهور وقت آمریكا، با نادیده گرفتن همه هشدارهای اعلام شده از سوی میهن‌دوستان آمریكایی، این قانون را در سال ۱۹۱۳ میلادی امضا نمود تا كنترل متمركز پول‌ها و منابع مالی آمریكا در دستان گروهی كوچك از مردانی كه این شركت كوچك را اداره می‌نمودند، بیافتد. یك دهه بعد، پرزیدنت ویلسون اظهار كرد كه «من یك مرد بسیار غمگین هستم. من ناخواسته باعث نابودی كشورم شده‌ام. یك ملت بزرگ صنعتی به‌وسیله سیستم مالی و اعتباری خود اداره می‌گردد. سیستم كنونی اعتباری ما، اینك متمركز گردیده است. لذا رشد ملت ما و همه فعالیت‌های ما در دستان چند نفر محصور شده وكشور ما با یكی از بدترین روش‌ها و به صورتی كاملاً كنترل شده و با دولتی تحت سیطره آنان، مدیریت می‌شود. لذا ما دیگر دولتی با عقاید مستقل و آزاد، دولتی با حاكمیت رأی اكثریت و دولتی مردمی در دنیا با نام ایالات متحده نداریم و تنها صاحب كشوری هستیم كه دولت آن با عقاید و سلطه و فشارهای گروه كوچكی از مردان سلطه‌گر و با نفوذ اداره می‌شود.»

بارون روتز چیلد در قرن هجدهم میلادی چنین گفته بود: « كنترل سیستم مالی یك كشور را به من بدهید و دیگر برای من قانون­گذاران كشور اهمیتی نخواهند داشت.» صد سال بعد، پرزیدنت جمیز گرفیلد (كه بعدها ترور شد)، نظر بارون روتز چیلدرا بدین­گونه تكرار نمود: «هر كس كه بر پول­های یك جامعه تسلط داشته باشد، حاكم مطلق بر صنعت و تجارت آن جامعه خواهد بود.»

آنانی هم كه كنترل نظم نوین جهانی را در دستان خود دارند، در طول قرن­های متمادی این برنامه را تنظیم و سازمان­دهی نموده و با زیركی دریافته­اند كه با كنترل سیستم­های مالی، می­توان كنترل یك جامعه را در دست گرفت. یكی از اقتصاددانان برنده جایزه نوبل به نام پل ساموئلسون در چهارمین ویرایش كتاب خود با عنوان «دانش اقتصاد» چنین نگاشته است: «بانك مركزی آمریكا یا «سیستم منابع فدرال»، یك مركز تقلبی ولی قدرتمند در ایالات متحده است.»

●تحمیق مردم

یكی از بخش­های داخلی برنامه­ای كه برای سلطه بر دنیا تدارك دیده شده است، تحمیق آمریكاییان طبقه متوسط است. تدارك­دهندگان طرح نظم نوین جهانی، با استفاده از مدارس دولتی ما و ترویج سیاست­های ضد مسیحی و ضدآمریكایی، اهداف پنهانی خویش را دنبال می­كنند. این مدارس، اسلحه نخست آنان در جنگی است كه با هدف تحریب آینده فرزندانمان، ترویج تفكر لیبرال در میان آنان و تعمد در ارائه آموزش­های پایین­تر از حد استاندارد. تدارك دیده شده است. توانایی آمریكاییان در مطالعه، تفكر و استدلا­های روشن درهمه زمان­ها پایین بوده است. یك دلیل این اتفاق، این حقیقت می­باشد كه مدارس دولتی ما از آموزش آواهای زبان در آموختن روش خواندن به فرزندان ما سرپیچی می­نمایند. اما چرا؟ زیرا دانشكده­های تعلیم و تربیت با استفاده از منابع «بنیاد راكفلر» تأمین ملی شده و آنان به معلمان آینده، روش آوایی را در آموزش­های مربوط به مهارت خواندن، تعلیم نمی­دهند. به جای این كار، آنان از روش «نگاه كن- بگو» بهره می­برند كه امروزه ناكارایی آن به اثبات رسیده است. امروزه مدارس دولتی ایالات متحده تمایل بیشتری به آموزش استفاده صحیح از كاندوم، به نسبت آموزش ریاضیات دارند. ولی چرا؟ زیرا آنان كه سیستم­های آموزش ما را تحت سیطره دارند، می­دانند كه باید تلاش در جهت انحطاط اخلاقی و تحمیق، خلع سلاح مردم آمریكا، مسكوت گذاردن قانون اساسی ایالات متحده و كنترل مطلق مردم را تسریع نمایند.

اما چه كسانی در فراسوی این حركت پرقدرت به سوی یك دولت جهانی قرار دارند؟ به صورت كلی باید گفت كه این افراد، لیبرال­هایی می­باشند كه شامل سوسیالیست­ها، كمونیست­ها، رهبران اتحادیه­ها، افراد ملحد، اومانیست­ها، فمنیست­ها. همجنس­بازان، شهوت­رانان. بروكرات­ها و فعالان زیست­محیطی­ای هستند كه مخلوقات را بیش از خالق می­پرستند. اما به هر حال، رهبران جامعه، ثروتمندان و افراد با نفوذ، همگی جزء كارگزاران شكل­گیری نظم نوین جهانی­ای هستند كه با همراهی بانكداران و سیاست­مداران، به­ویژه بانكداران بین­المللی یهودی، اهداف خود را پی­می­گیرند.

●دیدگاه­های هِنری فورد

یكی از معروف­ترین آمریكایی ­هایی كه به صورتی مفصل در مورد قدرت بین­المللی یهودیان مطالبی نگاشته است، خودروساز معروف و نامدار آمریكا «هنری فورد» است. او میلیون­ها دلار به پژوهشگران پرداخت نمود تا فعالیت­ها و اهداف پشت پرده این یهودیان فعال درعرصه بین­الملل را مورد تحقیق و بررسی و كاوش قرار دهند. فورد در مقالاتی كه در روزنامه «دییربورن ایندیپندنت» در ماه ژوئن سال ۱۹۲۰ میلادی منتشر گردیده است، مطالبی عنوان نموده كه هنوز هم (و حتی در زمان ما) خواندنی و ارزشمندند. كتاب فورد با عنوان «یهودیان بین­الملل» ممكن است هنوز هم در تعدادی از كتابخانه­ها یافت گردد.

هنری فورد در سال ۱۹۲۰میلادی و در مقاله­ی در روزنامه دییربورن ایندیپندنت چنین نوشته بود «چگونه یهودیان این­چنین عادی و بدون هرگونه مقاومتی به بالاترین جایگاه­ها دست می­یابند؟چگونه و چه كسانی آنان را به این موقعیت­ها می­رسانند؟ چرا اصواً آنان در این جایگاه­ها حضور دارند؟ یهودیان در مناصب خود چه می­كنند؟ واقعیت حضور آنان در این جایگاه­ها چه پیامی برای دنیا خواهد داشت؟ اینها سؤالات اساسی در مورد یهودیان می­باشد. ۵۰ سال قبل، بانكداری بین­المللی كه همانند فعالیت­های دلالی ارزی دنیا تقریباً به صورت كامل در اختیار یهودیان قرار داشت، در اوج شكوفایی خود بود. این وضعیت آنان را به كنترل كامل و تمام عیار دولت­ها و مراكز مالی و اعتباری همه دنیا سوق داد. اما اهمیت این مطلب در این است كه این رشد، تنها در مراكز مالی­ای اتفاق افتاد كه یهودیان در آن سهیم بودند و هیچ عامل نژادی و ملی دیگری هم در این اتفاق سهیم نبود. این امر صرفاً به این معنا نیست كه چند یهودی، كنترل­كنندگان فعالیت­های مالی بین­المللی هستند، بلكه بیانگر این است كه این كنترل­كنندگان بین­المللی بازارهای مالی و پولی، منحصراً یهودی­اند.

از زمانی كه كنترل دنیا به عنوان آرمان یهودیان مطرح شده است و آنان از هیچ یك از روش­های گذشته فاتحان دنیا بهره نمی­برند، باید این مسأله را پذیرفت كه آنان به برتری یك نژاد مشخص چشم دوخته­اند.»

چند سال بعد، آقای فورد اظهار نمود: «این درست است كه افراد ملت ما سیستم مالی و بانكی كشورمان را درك نمی­كنند، چرا كه من معتقدم، در صورتی كه مردم ما حقایق فراسوی آن را بفهمند، قبل از طلوع خورشید در صبح فردا، دست به یك انقلاب خواهند زد.»

همچنین فورد دركتاب خود با عنوان یهودیان بین­الملل نیز چنین نگاشته است: «هنگامی كه یهودیان قدرتمند بالاخره ردیابی شوند و حقایق موجود آشكار گردد، جنجال واقعی و پیامدهای آن در مطبوعات سراسر دنیا فراگیر خواهد شد هر چند این اتفاق در هیچ زمانی روی نخواهد داد.»

علی­رغم اتفاق نظر مسیحیت و عالمان آن و به­ویژه كلیسای كاتولیك و حتی تفسیرهای ارائه شده غیر از انجیل، در مورد پاره­ای مسائل اجتماعی نظیر دریافت ربا در هنگام باز پس­گیری وام­های اعطایی، یهودیان، كنترل سیستم­های مالی و بانك­های دنیا را در اختیار دارند.

امروزه بانكداران یهودی، كنترل بانك مركزی آمریكا و در نتیجه اقتصاد ما را در اختیار دارند. نویسنده و اقتصاددان نامدار مسیحی آرای مكمستر معتقد است كه سیستم بانك مركزی آمریكا به­وسیله هشت خانواده یهودی تملك گردیده و اداره می­شود. فقط ۳ خانواده از این هشت خانواده در این لیست، آمریكایی هستند؛ خانواده روتز چیلد (لندن)؛ برادران لازارد (پاریس)؛ بانك اسراییل- موشه (ایتالیا)؛ خانواده كوهن- لویب (آلمان)؛ واربورگ (هامبورگ آلمان)؛ برادران لیچمن (نیویورك)؛ خانواده گلدمن- ساچز (نیویورك) و خانواده راكفلرها (نیویورك).

منبع:

www.compuserb.com

منبع:ماهنامه سیاحت غرب، شماره ۳۸


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.