پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

مدیریت اسلامی باید و نبایدها


مدیریت اسلامی باید و نبایدها

از زمانی که انسان تصمیم به تشکیل جامعه و زندگی با دیگر انسان ها گرفت منافع زیادی به دست آورد و سرعت پیشرفت او فزونی یافت اما یک مسئله در بستر جامعه پیش آمد و آن تعارض بین منافع بود و لازم بود قدرتی باشد تا این تعارضات را حل کند از اینجا بود که بحث حکومت ها و مدیریت جامعه مطرح شد

از زمانی که انسان تصمیم به تشکیل جامعه و زندگی با دیگر انسان ها گرفت منافع زیادی به دست آورد و سرعت پیشرفت او فزونی یافت اما یک مسئله در بستر جامعه پیش آمد و آن تعارض بین منافع بود و لازم بود قدرتی باشد تا این تعارضات را حل کند. از اینجا بود که بحث حکومت ها و مدیریت جامعه مطرح شد. هر قومی از آن زمان تا حالا بر اساس معیارها و ارزش های خود، جامعه اش را اداره کرده است چراکه به این نکته پی برده است که مدیریت جزء لاینفک جامعه انسانی بوده و بدون آن جامعه ای نخواهد بود. آنچه در هر جامعه ای مبنا و اصول اداره آن قرار گرفته، ارزش ها، مبانی و جهان بینی آن جامعه بوده است. به عنوان مثال در غرب آنچه پایه مدیریت قرار گرفته، بحث سود آوری و بهره وری است زیرا جامعه غربی بر پایه مادیگرایی بنیان گذاشته شده است و ارزش نهادی در آن مادیات است و لذا اصول مدیریتی خود را بر پایه آن قرار داده است. آنچه در جوامع اسلامی و به ویژه در کشور ما ارزش نهادی است معنویات و تعالی انسانی است و لذا باید مدیریت آن بر پایه مسائل اسلامی باشد ولی متاسفانه به دلیل خلا معرفتی در حوزه مدیریت اسلامی نسخه برداری های زیادی از مدل مدیریتی غربی شده است و این خود مشکلات زیادی را بوجود آورده است. آنچه در این مقاله بررسی می شود بیان چند دلیل از بین ده ها دلیل در باب چرایی این خلا معرفتی و علمی در حوزه مدیریت است که اینک آن را با هم از نظر می گذرانیم.

● سوال های اساسی

۱) با توجه به اینکه جوامع به ویژه جوامع غربی مدیریت را بر پایه ارزش های خود پی ریزی کرده اند چرا کشور ما مدیریت خود را بر پایه ارزش های خود استوار نکرده و اگر هم کارهایی در این زمینه کرده بسیار سطحی بوده است؟

۲) با اینکه سی سال از انقلاب اسلامی ایران می گذرد چرا تلاش ویژه ای برای تولید علم در حوزه مدیریت اسلامی نشده است؟

۳) چرا دانشگاه ها و حوزه های علمیه ما به صورت جدی به این مساله نپرداخته اند، با اینکه مدیریت از ارکان بسیار مهم یک جامعه است؟

۴) با اینکه اسلام دین جامعی است و هر آنچه را مورد نیاز آدمی است گفته است پس چرا کار جدی در حوزه استخراج دستورات مدیریتی از متن شارع صورت نگرفته است؟

● دلایل عدم توجه به مدیریت اسلامی

در اینجا تعدادی از دلایل عدم توجه به مدیریت اسلامی به صورت اجمالی مطرح می گردد و امید است که با برطرف شدن این مسائل، فصل جدیدی در مطالعات مدیریت اسلامی آغاز گردد.

این دلایل عبارتند از:

۱) ضعف ایمان و یقین نسبت به کارایی مدیریت اسلامی در جامعه

بسیاری از محققین و اندیشمندان در حوزه مدیریت با دید شک آلود به کارایی مدیریت اسلامی نگاه می کنند چراکه معتقدند مسائل مدیریتی امروز بسیار متفاوت تر از هزار و چهارصد سال پیش است و لذا نمی توان از آموزه های اسلامی بهره گرفت. البته این سوال زمانی پیش می آید که آشنایی کمتری با مبانی اسلامی وجود داشته باشد و این مسلم است که نیازهای انسان ثابتند فقط آنچه با گذشت زمان تغییر می کند روش های مختلف برطرف کردن این نیازهاست. تا زمانی که ما باور نداشته باشیم که مدیریت بر پایه اسلام می تواند مشکلات جامعه را حل کند هیچ اتفاقی در این حوزه رخ نخواهد داد. تا زمانی که باور نکنیم که مدیریت علی (ع) و حسنین (علیهم السلام) می تواند مشکلات ما را حل کند، مدیریت اسلامی، مدیریت فراموش شده، باقی خواهد ماند.

اسلام فقط برای آبادانی آخرت نیست بلکه آمده است تا دنیای ما را هم آباد کند. همه افراد حتی آنهایی که رابطه ای با مذهب ندارند بر این نکته اذعان دارند که برای آبادانی آخرت باید به دین رجوع کرد ولی این باور که برای حل مشکلات دنیوی هم می شود به دین رجوع کرد باوری سخت است که بعضی ها در برخی اوقات با دیده شک آلود به آن نگاه می کنند. لذا باور به آبادانی دنیا توسط دین از باور به آبادانی آخرت توسط دین بسیار سخت است و مجاهدت های خالصی را می طلبد. به نظر می رسد آن چیزی که باعث شده شهید مطهری، شهید مطهری شود، این بود که او یقین کامل داشت که اسلام می تواند مسائل روز را حل کند لذا در کتاب هایش به مسائل روز و دیدگاه شریعت در مقابل آنها می پرداخت.

۲) عدم آشنایی اندیشمندان مدیریت با حوزه های دینی

آنچه در دانشکده های مدیریت تدریس می شود عمدتا مدیریت غربی است و از آموزش آموزه های دینی و معارف دینی در این حوزه خبری نیست و اگر هم واحدهایی برای آموزش معارف دین تدوین شده است عمدتا مباحث عمومی دین مطرح شده اند و بحث های تخصصی مدیریت در حوزه دین تدریس نمی شود. این باعث می شود که خروجی این دانشکده ها سواد علم مدیریت غربی را داشته باشد، بدون آنکه گزاره های اسلام را در این حوزه بداند. لذا باید در منابع آموزشی در این دانشکده ها تجدیدنظر جدی شود تا نظریات دینی در حوزه مدیریت به طور جدی بررسی گردد.

۳) عدم اختصاص بودجه های پژوهشی در حوزه مطالعات مدیریت اسلامی

مدیریت اسلامی آنقدر در کشور مغفول مانده است که دانشگاه های ما در حوزه های جانورشناسی همایش های بین المللی برگزار می کنند ولی متاسفانه در این حوزه هیچ خبری نیست. البته قصد اهانت به مباحث مطرح شده نیست ولی مسئله این است که مباحث بسیار مهم مدیریت و اداره جامعه که می تواند سرنوشت جامعه را عوض کند این قدر مغفول مانده است. عمده کسانی که در این حوزه مطالبی ارائه کرده اند از روی نیت پاک و خالص شخصی خود به این کار اقدام کرده اند که هیچ کمکی از طرف سازمان ها به آنها نشده است. در حال حاضر هیچ بانک اطلاعاتی تخصصی و غنی در حوزه مدیریت اسلامی وجود ندارد و این در حالی است که در بسیاری از علومی که اهمیت کمتری دارند بانکهای اطلاعاتی غنی وجود دارد.

۴) ابهام و کلی گویی در طرح مباحث مدیریت اسلامی

عدم انجام پژوهشهای عمیق در این حوزه باعث شده که بسیاری از مسائل این حوزه در پرده ای از ابهام باقی بماند و این باعث شده که مدیران تمایلی نسبت به این مباحث نشان ندهند. کتابهای زیادی در مورد اصول مدیریت اسلامی نگاشته شده است که قابل تقدیر است اما این اصول عمدتا به صورت کلی و با مثالهای تاریخی مطرح شده است در صورتی که باید از کلی گویی پرهیز کرد و مطالب را به صورت جزیی و با مصداقهای امروزی مطرح کرد تا مورد پذیرش مخاطب قرارگیرد. نکته دیگر این است که در این اصول تعارضاتی دیده می شود که مشخص نمی شود که این تعارضات باید چگونه حل گردد مثلا قاطعیت مدیر به عنوان یک اصل مطرح می شود و رافت و گذشت مدیر هم به عنوان یک اصل مطرح می شود اما دقیقا مشخص نمی شود که مدیر در کجا باید با قاطعیت عمل کند و در کجا باید با رافت برخورد نماید. اگر می خواهیم مدیریت اسلامی به عنوان یک علم در جامعه پذیرفته شود باید راهکارهای تکنیکی و کاربردی مطرح گردد و از کلی گویی پرهیز گردد.

۵) مجذوب شدن اندیشمندان مدیریت و مدیران به مدیریت غربی

از آنجایی که منابع دانشگاهی دانشکده ها مدیریت عمدتا غربی است به تبع آن جذابیت رویکردهای غربی به مدیریت بیشتر از جذابیت رویکردهای اسلامی به آن خواهد بود. در ضمن مدیریت غربی به خاطر آنکه روشهای تکنیکی و کاربردی در حوزه مدیریت ارائه می دهد لذا نسبت به وضع کنونی مدیریت اسلامی که فقط به بیان اصول می پردازد و راههای عملی برآورده کردن این اصول را بیان نمی کند، بیشتر خواهد بود. در ضمن چون مباحث مدیریت غربی علم روز تلقی می شود و یادگرفتن اصطلاحات بروز و تخصصی آن و بکاربردن آنها در کلام نشاندهنده سواد یک فرد است لذا گرایش به آن بیشتر از علم مدیریت اسلامی کنونی است که در آن از روشها و اصطلاحات روز استفاده نمی کند مثالهای آن اغلب تاریخی است.

۶) قالب نادرست تحقیقات و پژوهشهای علمی

آنچه امروزه باعث اعتبار تحقیقات و پژوهشها و مقالات می شود میزان استفاده از منابع لاتین است. عمدتا هرچه قدر از منابع لاتین در تدوین یک مقاله بیشتر استفاده شود اعتبار آن بیشتر می شود. به عنوان مثال اگر شما در مقاله ای حرف جدیدی بزنید ولی منابعتان کم باشد اعتبارش از مقاله ای که منابع لاتین آن زیاد است و نویسنده صرفا به جمع آوری آنها پرداخته است کمتر می باشد. با کمال تاسف دیده می شود که اگر شما در مقاله ای برای دلیل آوردن برای یک مطلب حدیثی از معصوم بیاورید کل حرف شما به چالش کشیده می شود و زیر سؤال می رود ولی اگر همان حرف را از زبان یک دانشمند غربی بیان کنید بدون هیچ مقاومتی پذیرفته می شود. ریشه این مسئله آنجاست که ما علم را در چهار چوب علوم غربی تعریف می کنیم و هرچه را که غربیها بپذیرند علم محسوب می شود هر چند مخالف شرع مقدس اسلام باشد.

ممکن است مقاله ای بر پایه ی آموزه های دینی نوشته شود ولی از نظر غربی ها علم محسوب نشود مثل مدیریت بحران در سیره امام حسین(ع). ما نباید هر چیزی را که غربیها علم دانستند علم بدانیم و هر آنچه را که آنها رد کردند به عنوان علم قبول نداشته باشیم. اگر می خواهیم مدیریت اسلامی تولید کنیم باید ساختارهای علمی را بشکنیم و صرفا مطالبی را که در ISI مورد توجه قرار می گیرد علمی ندانیم زیرا در این صورت نوشته های حضرت آیت الله جوادی آملی که پیشتاز در حوزه تولید علوم انسانی اسلامی است، اصلا علمی محسوب نمی شوند زیرا مطالبی را که ایشان می گویند اولا منابعش محدود است چرا که بیشتر این مطالب حاصل تفکر خود ایشان است دوما ایشان در نوشته هایشان از منابع لاتین استفاده نمی کنند و در ضمن برای اثبات و دلیل آوردن برای برخی از بیانات خود از احادیث و قرآن استفاده می کنند که در چارچوب علمی امروز در دنیا و حتی در بعضی موارد در داخل کشور معتبر نیست. لذا باید در این مورد فکر اساسی کرد و چارچوبهای جدیدی را طبق مبانی دینی تعریف کرد. کشورهای اسلامی می توانند ISI جهان اسلام را تاسیس کنند.

۷) دوست داشتن و نه دغدغه داشتن

میزان علاقه مندی برای تولید مدیریت اسلامی درجات گوناگونی دارد و هر محقق بنا به ظرفیت و شرایط خود از درجه خاصی از علاقه مندی برای تولید مدیریت اسلامی قرار دارد. همه ما مدیریت اسلامی را دوست داریم و از شنیدن مثالهای مدیریتی در زندگی معصومین(ع) لذت می بریم ولی زمانی که می خواهیم از اصول رفتاری و سیره ائمه برای حل مشکلات امروز راه حلهایی پیدا کنیم، می بینیم که عده ی بسیار اندکی برای این کار باقی می ماند. این درجه علاقه مندی بستگی به ایمان فرد، میزان میل او به کار و تلاش و شرایط فردی محقق دارد. بسیاری از افراد ایمان خوبی دارند و وقتی اسم مبارک امام حسین(ع) می آید اشک در چشمانشان حلقه می زند که بسیار ارزشمند است ولی چون میل به کار و تلاش و تحقیق در آنها کم است لذا خروجی چندانی از آنها دیده نمی شود. دوست داشتن کار در حوزه مدیریت اسلامی کافی نیست و باید دغدغه تولید علم وجود داشته باشد به طوری که همه فکر و ذهن فرد تولید علم در این حوزه باشد.

۸) نیت تحقیق در حوزه مدیریت اسلامی

محققان ما باید نباید در این حوزه تحقیق بکنند فقط به خاطر آنکه تحقیقی کرده باشند، باید با دغدغه تولید علم برای تعالی اسلام این کار را بکنند. اینکه ما تحقیقی بکنیم تا در یک مجله معتبر چاپ شود و بعد درجه علمی ما بالا رود، نیت خوبی برای تولید علم نخواهد بود. تحقیق را نباید برای تحقیق انجام داد تحقیق را باید برای جلو بردن چرخهای علم انجام داد هر چند این کار بسیار طول بکشد.

در این صورت ما دیگر شاهد کارهای تکراری و سطحی در این حوزه نخواهیم بود. شاید تعداد اثرات تولید شده کم بشود ولی تبعا هر کدام از آنها حرف جدیدی خواهد داشت که به درد جامعه و علم خواهد خورد و مشکلی از مشکلات حوزه علم یا حوزه عمل را برطرف خواهد کرد. ممکن است یک فردی ۳۰ سال زحمت بکشد تا یک تئوری در حوزه مدیریت اسلامی بدهد و این بهتر از آن است که در فردی در طی ۳۰ سال دهها مقاله بنویسد که حرفهای دیگران را تکرار کند. هر تحقیقی که در حوزه مدیریت اسلامی انجام می شود باید طوری باشد که یک قسمت از پازل مدیریت اسلامی را تکمیل نماید و این را به پیش ببرد. با این روش به تدریج پازل علم مدیریت اسلامی تکمیل می شود و علم مدیریت اسلامی به معنای حقیقی کلمه تحقق می یابد.

۹) جدا دانستن عالم از علم

آنچه در تولید علم اسلامی به صورت جدی مطرح است این است که عالم مدیریت اسلامی خود باید مقید به فرائض و احکام دینی باشد زیرا در این صورت است که علم او از وزن بالایی برخوردار خواهد بود و برکات زیادی را به دنبال خواهد داشت. این تصور اشتباهی است که بدون ایمان و عمل صالح می توان علم مدیریت اسلامی تولید کرد. همین ایمان و عمل صالح رمزهای علم را به روی ما خواهد گشود چرا که ما با ایمان و عمل صالح به منبع حقیقی علم نزدیک خواهیم شد و در حدیث هم داریم که اگر مومنی ۴۰ روز خود را برای خدا خالص کند درهای رحمت خدا بر او باز می شود. لذا محقق مدیریت اسلامی باید برنامه خود سازی داشته باشد و آنرا به طور جدی دنبال کند.

سعید حجازی فر