یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

رعایت حقوق نیروی کار، بویژه کارگران


رعایت حقوق نیروی کار، بویژه کارگران

در آموزه‌های دینی، ستم و ستم‌پذیری سخت نکوهش شده و از آن به عنوان اساس تمام رذیلت‌ها یاد گردیده است. در این میان ستم به کارگران و استثمار آنان از گناهانی است که نشان از پستی و …

در آموزه‌های دینی، ستم و ستم‌پذیری سخت نکوهش شده و از آن به عنوان اساس تمام رذیلت‌ها یاد گردیده است. در این میان ستم به کارگران و استثمار آنان از گناهانی است که نشان از پستی و پلیدی استثمار کننده دارد. آموزه‌های اسلامی در این باره، بر پایه دو اصل “نفی استثمار” و “نفی استثمارپذیری” استوار است. در مورد نخست، قرآن کریم با بیانی جامع، از هر گونه بهره‌کشی ظالمانه از مردم، نهی فرموده است: “یا قوم اوفوا المکیال و المیزان بالقسط و لا تبخسوا الناس اشیاءهم و لا تعثوا فی الارض مفسدین؛ ای مردم پیمانه و وزن را با عدالت وفا کنید و حقوق مردم را کم ندهید و در زمین به فساد سر بر مدارید”(هود/۸۵.) “بخس” در لغت، به معنای نقص و کم‌گزاردن چیزی از سر ستم است. گستردگی مفهوم “اشیاء” که بصورت جمع مضاف آمده، تمام حقوق افراد، از جمله نیروی کار، تخصص، استعداد، کرامت و شخصیت افراد را در برمی‌گیرد، چنانکه علامه طبرسی می‌گوید: “ای: تنقصوهم حقوقهم؛ یعنی حقوق آنها را کم مگذارید”(۱.) بنابراین ارزش کالا و خدمات ارائه شده نباید کم جلوه داده شود و با فریب و اعمال فشار از ارزش حقیقی خدمت نیروی انسانی کاسته شود.

در روایات نیز با تکیه بر باورهای اعتقادی، بر این نکته تاکید می شود که افراد با خودسازی درونی و با نیروی ایمان، جامعه‌ای پیراسته از ستم و استثمار را سامان دهند. از این رو پیوسته از سقوط معنوی و عقوبت سنگین استعمارگران در دادگاه عدل الهی به سان عاملی بازدارنده از تجاوز به حقوق دیگران، یاد می‌شود. نبی مکرم اسلام (ص) می‌فرمایند: “هر کس با نیرنگ به مسلمانی خیانت کند، یا به او زیان رساند، یا با او از در مکر و حیله وارد شود از ما نیست”(۲.) نیز می‌فرمایند: “هر کس در پرداخت اجرت کارگر ستم روا دارد، خداوند کار(های نیک) وی را نابود سازد، و بوی بهشت را بر وی حرام نماید، با اینکه رائحه آن از مسافتی به درازای پانصد سال به مشام می‌رسد”(۳.) بدین سان، هر گونه بهره‌کشی ظالمانه از نیروی کار، همچون وادار نمودن به پذیرش کار با دستمزد ناچیز، تحمیل زمان کار فراتر از حد، ندادن فرصت استراحت و انجام فرایض دینی، توجه کافی نداشتن به مساله بیمه، و نادیده گرفتن کرامت و ارزش اجتماعی کارگران، همگی از دیدگاه اسلام ممنوع و خلاف ارزشهای اخلاقی است. این شیوه بویژه درباره کسانی که بر اثر فشار مشکلات اقتصادی و محدودیت فرصتهای شغلی در جامعه ناگزیر به شرایط سنگین کار تن می‌دهند، بسیار زشت‌تر و نابخشودنی‌تر است، چنانکه امیرالمومنین (ع) فرموده‌اند: “ستم به ناتوان، زشت‌ترین نوع ستم است”(۴()۵.)

تعیین مقدار دستمزد نیروی کار بویژه کارگران پیش از آغاز به کار، از جمله اقداماتی است که شرع مقدس بمنظور حفظ حقوق نیروی کار بدان توصیه نموده است. در روایت آمده است: “امام رضا (ع) با سلیمان بن جعفر (از یاران خود) غلامانی را مشاهده کرد که مشغول ساخت اصطبل بوده، و یک نفر سیاه‌پوست هم به آنها کمک می‌کرد. غلامان گفتند: این شخص به ما کمک می‌کند، و در پایان کار، دستمزدی به او می‌دهیم. امام فرمود: آیا دستمزد او را مشخص کرده‌اید؟ گفتند: نه. هر قدر به او بدهیم، راضی است. امام (ع) خشمگین شد و به سلیمان گفت: چندین بار به آنها گفتم: بدون تعیین دستمزد کسی را به کار نگیرند. بدان آن کس که بدون تعیین دستمزد کاری انجام دهد، اگر سه برابر اجرت او را بدهی، او خیال می‌کند که از دستمزد او کم کرده‌ای، و اگر مقدار را معین سازی و همان را به او بدهی، سپاسگزاری می‌کند و اگر دانه گندمی هم به او زیادتر دهی می‌فهمد که بیشتر از اجرت به او داده‌ای”(۶.)امام صادق (ع) فرمودند: “مومن به خدا و معاد، کسی را به کار نمی‌گیرد جز آنکه دستمزدش را برای او مشخص کرده به او اعلام کند”(۷.) از رسول اکرم (ص) نیز روایت شده: “لعنت خداوند بر کسی است که اجرت کارگر را به او ندهد”(۸) نیز فرمودند: “از جمله گناهانی که بخشیده نمی‌شود، غصب کردن اجرت کارگر است”(۹.) این احادیث دلالت کاملی دارد که باید دستمزد معین کارگر را به او بدهند و عدم پرداخت آن از گناهان نابخشودنی است. کمترین حد دستمزد در ازای کار روزانه باید تامین کننده نیازهای ضرور و اساسی فرد باشد. هر چه کیفیت و مقدار کار فرد افزایش یابد، دستمزد او متناسب با آن باید تغییر کند. زیاد بودن نیروی کار در جامعه نمی‌تواند دلیل درستی برای کاهش قیمت کار باشد تا جایی که زندگی فرد تامین نشود. این عدالت نیست که صاحب کار هنگام گسترش بیکاری، مقدار دستمزد کارگر را به حدی کاهش دهد که تامین زندگی او هم دچار مخاطره شود.

پی‌نوشتها:

-۱ مجمع البیان، ج۴-۳، ص۶۸۸

-۲ عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۲۹

-۳ من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۱۲

-۴ نهج‌البلاغه، نامه ۳۱

-۵ به نقل از: جواد ایروانی، اخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن و حدیث، ص۱۰۱ و ۱۰۲

-۶ وسائل‌الشیعه، ج۱۳، ص۲۴۵

-۷ همان

-۸ همان، ص۲۴۷

-۹ همان