یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

نفت و رابطه دولت با ملت


نفت و رابطه دولت با ملت

نفت یا به تعبیر مشهور همان طلای سیاه, مایعی است که از اعماق زمین استخراج می شود تا از طریق فروش آن درآمدی نصیب کشورهای صادر کننده شود و در نتیجه رفاه را برای مردمان این کشورها به ارمغان آورد

نفت یا به تعبیر مشهور همان طلای سیاه، مایعی است که از اعماق زمین استخراج می شود تا از طریق فروش آن درآمدی نصیب کشورهای صادر کننده شود و در نتیجه رفاه را برای مردمان این کشورها به ارمغان آورد. هرچند معادله بالا بسیار ساده و راحت به نظر می رسد، اما از زمان کشف نفت و افزایش سود حاصل از فروش آن در کشورهای تولید کننده، روندهای پیچیده ای در معادلات داخلی و بین المللی پدید آمده است که باعث شده مقالات و کتاب های زیادی در این زمینه به نگارش درآیند و از جمله مهم ترین موضوعات درباره نفت، تاثیر درآمدهای نفتی بر رابطه دولت با ملت است.

به طور معمول در کشورهای مختلف بودجه عمومی متشکل از پرداخت مالیات مستقیم و غیرمستقیم توسط مردم است و گاهی نیز در صورت نیاز استقراض خارجی به منظور اجرای پروژه های کوچک و بزرگ انجام می شود; اما در کشورهای تولید کننده نفت علاوه بر منابع درآمدی بالا منبع مهم دیگری ناشی از فروش یک ثروت ملی وجود دارد و آن درآمد حاصل از فروش نفت است که به بودجه تبدیل شده و در بخش های گوناگون خرج می شود.

اگر درآمدهای حاصل از فروش نفت که به دست دولت می رسد به طور مستقیم به اقتصاد کشور وارد شود، آن دولت را رانتیر می گویند. این درآمدها برخلاف روال طبیعی فعالیت های اقتصادی که با پرداخت دستمزد همراه است بدون تلاش چندانی بدست می آیند و بدین سبب هر دولتی می تواند درآمد رانتی داشته باشد اما اقتصادی را رانتی می گویند که بخش قابل توجهی از درآمد آن از طریق رانت تامین شود.

فارغ از مباحث اقتصادی آنچه در مقال کوتاه مورد توجه است، نوع حکومت ها و شیوه سیاست دولت هایی است که از درآمدهای نفتی سرشاری برخوردارند و از آنجا که دولت تنها دریافت کننده این درآمدهاست، رانت هم بر دولت و هم رابطه دولت و ملت اثرگذار است.

درآمدهای نفتی غالبا تحت کنترل نخبگانی قرار دارد که از قدرت انحصاری در تصمیم گیری ها جهت هزینه کردن بودجه برخوردارند و در نتیجه استقلال عمل نسبی را در نخبگان نسبت به جامعه ایجاد می کند و این اتفاق گاه تا بدان جا پیش می رود که الزام چندانی نسبت به در نظر گرفتن سهم مشارکت عامه مردم در تصمیم گیری ها و نیز پرداخت مالیات ها دیده نمی شود.

با انحصار درآمدهای نفتی در دستان نخبگان دولتی دو حالت متصور می شود; نخست آن که دولت و نخبگان می توانند با خرج کردن این درآمدها در مسیرهای مشخص، همکاری دیگر گروه ها و نخبگان غیرحکومتی را جلب کنند و دوم، دولت و نخبگان با در اختیار گرفتن انحصار درآمدهای نفتی، دیگر نخبگان جامعه را از این درآمدها محروم کرده و زمینه افتراق را فراهم می کنند.

بیان این نکته ضروری است که دولت ها عموما بر دو پایه استوار هستند; یکی مشروعیت و دیگری کارایی، اگر دولتی مشروع باشد باید در ادامه نشان دهد که کارایی هم دارد، گاهی نیز پیش می آید که حکومت ها مشروعیت ندارند اما کارایی خوبی دارند و خود سبب می شود در طول زمان مشروعیت نیز کسب کنند که برخی حکومت های نظامی از آن جمله اند. در این بین دولت های رانتیر نیز تلاش دارند کارایی را از طریق درآمدهای نفتی بخرند، بدان معنا که درآمدهای نفتی را صرف واردات می کنند تا رضایت شهروندان به واسطه بالا رفتن رفاه عمومی فراهم شود.

دولت رانتیر با خرج کردن مبالغ رانت در جهت بالا بردن رفاه عمومی و جلب همکاری نخبگان و حمایت عامه مردم و گروه های غیر حاکم تلاش می کند تا بدین وسیله نشان دهد که از کارایی بالایی برخوردار است. در این بین اعطای مشاغل عالی رتبه یا وام های کم بهره و نیز قراردادهای سودآور از جمله مواهبی است که دولت های رانتیر برای جلب حمایت اقشار جامعه اهدا می کنند.

استقلال عملی که در نتیجه کسب درآمدهای نفتی نصیب کشورهای تولیدکننده این ماده ارزشمند می شود می تواند عاملی باشد تا دولت های رانتیر به مرور از ملت های خود فاصله بگیرند و با توجه به آنکه این دولت ها نیاز چندانی به مالیات اقشار جامعه ندارند، در درجه نخست خود نسبت به جمع آوری دقیق مالیات توجه چندانی نمی کنند و در مرحله دوم فرار مالیاتی در بخش های مختلف اقتصادی پدیده ای رایج می شود.

در بعد سیاسی نیز به واسطه دور شدن تدریجی دولت از ملت، صدای اقشار مردم در این قبیل جوامع که عمدتا فاقد نهادهای مدنی واسط مانند احزاب و مطبوعات آزاد هستند به نخبگان حکومتی نمی رسد. آنچه در این بین اتفاق می افتد تفاوت ارزش های حکومتی و مردمی است به طوری که حکومت و بنگاه های خبرپراکنی و تبلیغاتی آن یک نوع از ارزش ها را تبلیغ می کنند و برای آن هزینه پرداخت می کنند و از سویی ارزش ها و هنجارهای موجود میان عامه مردم چیز دیگری است که در قالب آداب و رسوم و عرف به شکل ظاهری یا پنهانی به اجرا در می آید.

نکته جالب توجه در این وضعیت آن است که با وجود تفاوت های گاه فراوان میان هنجارهای دولتی و مردمی، هر یک از این دو خود را نشنیدن و ندیدن می زنند و بنا بر اعتقادات خود عمل می کنند و این تفاوت ها تا بدان جا پیش می روند که منافع یکی از طرفین به خطر افتاده و امکان ضربه خوردن از سوی مقابل پیدا شود و اینجاست که عرصه جامعه شاهد صحنه های زد و خورد نیروهای مجهز دولتی از یک سو و عامه مردم و نخبگان غیرحکومتی در دیگر سو می شود.

راهکاری که برای جلوگیری از این پدیده در برخی کشورهای تولید کننده نفت پیشنهاد می شود و گاها به مورد اجرا در می آید، در درجه نخست برنامه ریزی برای استفاده از منابع درآمدی حاصل از فروش نفت به منظور سرمایه گذاری در بخش های زیرساختی و آینده نگر و در درجه دوم ایجاد نهادهای واسط مدنی از جمله احزاب قدرتمند و مطبوعات آزاد است.

دریافت مالیات از تمام اقشار جامعه برای تامین هزینه های دولت نیز عاملی است تا دولت ها خود را برخاسته از مردم و برای مردم بدانند و از سویی منابع درآمد نفتی در بخش های سرمایه بر هزینه شود تا آیندگان نیز از آن بهره ای داشته باشند، گو اینکه کشور نروژ که خود از صادر کنندگان نفت به شمار می رود صد درصد درآمد حاصل از فروش نفت خود را در صندوق ویژه ای ذخیره و از این صندوق به شکلی عاقلانه حراست می کند تا در موارد بحران اقتصادی و یا دیگر شرایط خاص از آن به عنوان یک پشتوانه مالی قدرتمند بهره گیرد.

نویسنده : جواد نصیری اوانکی