یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

حاملان اندیشه, صرافان معانی


حاملان اندیشه, صرافان معانی

كتاب سال بسم الله, توسط انتشارات مدرسه و مكتب هنر در پائیز سال ۱۳۸۵ منتشر شد

● به مناسبت انتشار كتاب سال بسم الله

كتاب سال بسم الله، توسط انتشارات مدرسه و مكتب هنر در پائیز سال ۱۳۸۵ منتشر شد.

كتاب مشتمل بر پنج بخش است:

۱) گرافیك و نقاشیخط

۲) خوشنویسی و هنرهای سنتی

۳) استادان

۴) نگاهی به نمایشگاه سال ۱۳۸۴

۵) بخش خارج از مسابقه

فرزاد ادیبی طراح گرافیك و عضو هیأت داوری جشنواره، در مقدمه ای بر كتاب سال بسم الله نوشته است: «...سومین جشنواره بسم الله در دو بخش «گرافیك و نقاشی خط» و «خوشنویسی» برگزار شد كه البته صواب تر از این نوع تقسیم بندی نیز ممكن بود كه در فرصتی فراخ می توان برشمرد.»

وی در ادامه می افزاید: «...با همه تنوع اقلام خط و خوشنویسی و نیز فونت های رایانه ای، با وجود توان های نهفته هنرمندان و هنرجویان و با كثرت نگاه های متنوع به چنین موضوع واحد، با شأن و مرتبتی این چنین این گونه سزاوار نبود.» لازم به یادآوری است كه بهانه هایی از این دست می تواند فرصتی باشد كه فضای هنری كشور با تعاریف، اصطلاحات و تقسیم بندی های فنی و تخصصی آشنا شود. پرسیدنی است كه این «فرصت فراخ» بالاخره كی فرامی رسد؟

واقعیت آن است كه ما در شرایطی هستیم كه هنوز در بیان معنای «دیزاین» (Design) و «طراحی» (Drawing) حتی در میان اهل فن، تعریف مدون و مشخصی وجود ندارد. از همه بدتر آن كه برخی از مراكز معتبر فرهنگی مان برای «تایپوگرافی» (Typographi) نمایشگاه می گذارند و كتاب و مقاله و پوستر منتشر می كنند؛ در حالی كه حتی یك اثر كه كمترین شباهتی به تایپوگرافی داشته باشد، در آنجا وجود نداشت.

نامگذاری بخش نخست كتاب با عنوان «گرافیك و نقاشی خط» یك نامگذاری بسیار كلی است كه محل بحث و تردید است. آثار این بخش تلفیقی است از دو رویكرد متفاوت كه متأسفانه به طور نامنظم در كنار هم منتشر شده اند:

۱) «نشانه نوشته» یا لوگو تایپ Logo Type

۲) عنصر «خوشنویسانه» یا Calligraphic

تردید در پذیرفتن عنوان «نقاشی خط» برای بسیاری از این آثار از آنجا ریشه می گیرد كه اغلب آنها آمیزه ای از تجربه گری های نرم افزاری و اجراهای رایانه ای هستند.

به طوری كه با حافظه ما از جریان نقاشیخط كه در دهه ۴۰ به این سو در هنر معاصر ما شكل گرفت، به كل متفاوت است. به عبارتی، شباهت اندكی میان مبادی نخستین نقاشیخط و این نوع از پردازش های دیجیتالی و نقاشی گونه وجود دارد. در آنچه ما به عنوان نقاشیخط می شناختیم، حضور توأمان یك خوشنویس كه توان نقاشانه نیز داشت (و بالعكس) را می شد به وضوح مشاهده كرد.

در حالی كه برای خلق بسیاری از این آثار، می توان نه نقاش بود و نه خوشنویس. كافی است «خط» را جداگانه Scan كرده و با قابلیت های رایانه ای نیز حساسیت های لازم را به سطوح و فضاهای اثر اضافه كرده تا در یك تلفیق نهایی عرضه شود.

در این رویكرد، «هنرمند» به مثابه استاد كار و كسی كه در انجام عمل هنری صاحب مهارت ویژه است مورد نظر نیست. بلكه، در این طرز نگاه، «هنرمند» یعنی كسی كه صاحب یك ایده كلی است و اصلاً هم لزومی ندارد كه در نقاشی یا خطاطی و حتی گرافیك، استادكار باشد. او باید بتواند منابع تصویری مختلف را در فكر خود سازماندهی كرده و با امكانات روز و با یاری از تكنسین و اجرا كار یا اپراتور، اثرش را به وجود آورد. البته، در میان آنچه در این بخش با عنوان نقاشیخط از آنها یاد شده، آثاری هست كه برخی از آنها با یك پیش طرح دستی تهیه شده و پس از Scan به input سیستم وارد شده و با قابلیت ها و پردازش های نرم افزاری به صورت اثری مناسب برای Print آماده شده اند.

حاصل نهایی اغلب این آثار به گونه ای است كه بیشتر می توان به صاحب اثر لقب Designer داد تا خوشنویس یا نقاش.

واقعیت دارد كه جریان تاریخی خوشنویسی، مثل بسیاری از فرآورده ها و مظاهر فرهنگی، پس از انقلاب صنعتی و ورود به جهان مبتنی بر تولید انبوه، دچار تغییرات جدی شده است. تا قبل از پیدایش ابزارهای ماشینی حروفچینی، «خطاطان» تنها كسانی بودندكه حاملان معانی و انتقال دهندگان اندیشه و فكر بر روی صفحه بودند. Type و Typesetting، شكل صنعتی «خط» و «خطاطی» است.

به بیان دیگر، سیستم ماشینی حروفچینی، سبب شد تا علائم نوشتاری (الفبا) كه مشخصاً با دست تهیه می شدند، به فرایند تولید انبوه نزدیك شود و این امر با روح دنیای صنعتی و نیازهای هر دم رو به گسترش طبقات متوسط شهرنشین كه از پس انقلاب صنعتی به یك واقعیت جدید تبدیل شده بودند، هماهنگ است.

این تغییرات به وجود آمده اند و با خواست ما و حافظه تاریخی و تعلقات روحی ما نیز كاری ندارند. این ما هستیم كه باید یادر برابر و یا در مسیر این تغییرات، راهبر خود را تدوین كنیم.

تغییرات از راه رسیده اند و بیشتر از آن كه فكرش را بكنیم در حال گسترش هستند. مصداق این تغییرات هر دم رو به گسترش را می توان در جریان معاصر كالیگرافی و تایپوگرافی غرب مشاهده كرد.

منكر نمی توان شد كه آنها توانسته اند جریاناتی را در كالیگرافی و گرافیك مبتنی برخط تدوین و هدایت كنند كه در برخی از موارد، همچون گرافیك مدرن سوئیس، بنیان گرافیك خود را بر شخصیت تایپوگرافیك آثارشان بنا نهند. به طوری كه در گرافیك امروز جهان، بسیار درباره «شیوه سوئیسی» می خوانیم و می شنویم.

شاید ذكر این نكته خالی از فایده نباشد اگر بدانیم كه گرافیست های معاصر سوئیسی از مهرهایی كه در اواخر قرن هجدهم میلادی توسط كشاورزان بر روی كیسه های غلات می زدند، در پردازش آثار جدید خود استفاده می كنند. آنها توانسته اند با تكیه بر نوع حروف حك شده بر مهرهای مخصوص كیسه های غلات پایه های یك تایپوگرافی پیشرفته را در الفبای لاتین پی ریزی كنند.

طرح چنین مسأله ای، این پرسش را مطرح می سازد كه چنانچه طراح جوان امروزی بخواهد از گنج عظیمی كه نیاكان ما و تاریخ دیرپای سرزمین ما، در اختیارش قرار داده استفاده كنند، باید از كجای این گنج توشه بردارد؟

از عناصر بصری آئینی، اعم از دینی، اسطوره ای، تاریخی، از كتاب آرایی بی بدیل و شكوهمند ایرانی - اسلامی؟، از شبكه همه جا گستر و خیره كننده كاشیكاری ها بر ابنیه مذهبی و اماكن مقدس؟، از سفال و شیشه و خوشنویسی، یا از گلیم و گبه و قالی؟ از نقاشی پشت شیشه، یا...

اگر آثار موجود در بخش نخست كتاب، كه به غلط بر آنها عنوان «نقاشیخط» گذاشته اند را با دقت و درایت بیشتری بسنجیم، خواهیم دید كه این آثار در ردیف آثار موسوم به «گرافیك هنری» یا Graphic Art (گرافیك آرت) جا می گیرند.

در اینجا توجه به یك نكته ظریف بسیار ضروری است، آن كه اغلب هنرمندان شركت كننده در جشنواره بسم الله، خواسته یا ناخواسته به فضایی متناسب با نبض زمانه ورود كرده اند. این نكته نیازمند توضیح بیشتری است:

نشانه های بسیاری در فضاسازی این آثار، گواه بر آن است كه هنرمندان شركت كننده در جشنواره بسم الله، از نمادها، علامت ها و تصاویر مرتبط با گرافیك آئینی و دینی برای تقویت جنبه های حسی و معنایی بهره گرفته اند و این به مفهوم نوعی توسعه بخشیدن (develop) این علائم و نمادها برای مصرف در رسانه های مدرنی مثل پوستر، لوگوتایپ یا تایپوگرافی است.

ناگفته آشكار است كه این نمادهای آئینی در بدو امر برای كاربرد در طراحی پوستر یا... تولید نشده اند. بلكه در گذر زمان و بنا بر احتیاجات جامعه و برای نصب در مساجد، تكیه ها و... طراحی شده اند.

بهره گیری از این فضاسازی های نمادین كه تاكنون در حوزه «گرافیك سنتی» زیست مفهومی و كاركرد اجتماعی خود را با توفیق سپری كرده اند، می تواند ادراك بدیعی از یك زیبایی شناسی بكر را در اختیار طراح امروزی قرار دهد.

زیبایی شناسی بكر، به معنای محیطی از خلاقیت است كه در نور تجرید متجلی می شود.

و فهم معانی مستتر در بسم الله، تنها از طریق تجرید برای ذهن زمینی ما ممكن است.

و تجرید یعنی: عالی ترین شیوه تفكر. هنر اسلامی به طور اعم و هنر خوشنویسی (الفبای آوانگار)، به طور اخص بر تجرید استوار است. نوعی تجرید ریاضی گونه كه در ساختار آن تنیده شده است.

برای درك زیبایی شناسی هنر اسلامی و راهیابی به تجرید ریاضی گونه آن باید به تفكر تكان دهنده دست یافت. در پرتو این زیبایی شناسی، هر چه هست انتزاع مطلق است. هنر اسلامی با زبان انتزاع حرف می زند و همه شباهت های ممكن را با تصاویر محسوس حذف می كند تا به نمادی كه ریاضی قادر به فهم آن است دست پیدا كند و خوشنویسی ضربان قلب این هنر والاست.

در توضیح و نوشتارهای احتمالی برای تبیین مجموعه ای از آثار حول محور «بسم الله» باید مفاهیم مربوطه را در قلمرو خرد مورد كنكاش قرار داد. چرا كه قلمرو خرد، قلمرو روشنی است و بررسی مفاهیم مربوط به موضوع این جشنواره در قلمرو دل، امری ناصواب است. چرا كه قلمرو دل، مبهم و نامعین است. تنها خرد است كه به آدمی وزن و اعتبار می بخشد.

خرد، انسان را از مرزهای مرسوم ارتفاع می دهد. ارتفاعی كه نیاكان ما با تكیه بر آن توانسته اند بر اریكه هنر انتزاعی همه اعصار بایستند. آن گونه كه با استناد به سوره گشایش و در پیشانی كتاب و به قلم محمدرضا كمره ای آمده است: ... و بلندای ایمان را مأوایی كه فرشتگان سماوات را بدیده نیاید....

اساساً خطوط متداول دردنیای كنونی به دو قسم شرقی و غربی تفكیك می شوند. خطوط شرقی شامل: عربی، سریانی، عبرانی، حبشی، سانسكریت(هندی)، كلدانی، چینی و ژاپنی است. خطوط غربی نیز شامل همه انواع الفبای اروپایی است(یونانی، رومانی، اسلاوی، آلمانی و...) كه همه به یك اصل بازگشت می كنند و آن خط یونانی قدیم است كه برگرفته از خط فنیقی است و خط فنیقی، اصل و ریشه اغلب خطوط شرقی نیز بوده است.

نگاه احساسی به خط و خوشنویسی، منجر به یك درك كلی می شودكه در شعاع چنین دركی نمی توان به جزئیات و دقایق فنی ورود كرد. می خواهم بگویم اهتمام به خط و خوشنویسی در زمانه تكثیر دیجیتالی كلام، بسیار متفاوت است با حتی یكصدسال پیش از این.

ابزارهای جدید حروفچینی ، شكل «صنعتی» شده تولید كلمه هستند و خوشنویسی كه شكل «خلاقه» تولید كلمه است در این شرایط، رسالتی به مراتب دشوارتر، پیچیده تر و بزرگتر از دوران ماقبل دیجیتالیزم برعهده دارد.خوشنویسی به مثابه درخت تناوری كه ریشه در ایمان، اندیشه و احساس آدمیزاد هنرمند دارد؛ در شرایطی است كه نیازمند بازنگری جدی و عالمانه است.از دیرباز، شیوه تلفظ و نگارش دقیق كلمات برای حفظ قرائت صحیح متون مقدس، مسأله ای حیاتی بوده است.در تلمود (Talmud) آمده است كه حذف یااضافه كردن یك آوا، به معنای ویران ساختن تمامی جهان است.

برهمن های هندی نیز در مورد سرودهای ودایی خود همین احساس را داشته و همین مطلب را تكرار كرده اند و از همه برتر در قرآن مجید و در مطلع سوره القلم آمده است: «سوگند به قلم و آنچه می نویسند».

احمدرضا دالوند


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.